در این جلسه نویسنده کتاب یکی از علل موفقیت خود در عرصه نویسندگی کتاب کودک را تحصیلات آکادمیک در رشته ادبیات کودک و نوجوان دانست. وی همچنین اشاره کرد که قبل از تالیف این داستان تصویری مقالهای تحت عنوان کانونیسازی روایت داستانی بر مبنای تئوری برهمکنش متن و تصویر وجود داشته است.
مریم جلالی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی درباره کتاب «تو یک جهانگردی» در ادامه این مراسم گفت:
کودکان به قادر به تامل روی مسائل بسیار پیچیده هستند. آنها درباره اسرار روابط انسانها بسیار فکر میکنند؛ و داستانها برای پیداکردن الگویی برای فهم بهتر، آنها را یاری میکند. کاوالتی معتقد است، یک کودک می تواند موجودی ماوارایی فرض شود که بهراحتی در دنیای مافوقبشر حرکت کند؛ لذا نباید او را دست کم گرفت. او کودکان را به دنبال روابطی میداند که طنینانداز باطن خودشان است. کودکان به دنبال عشق برای جبران کاستیهای خود نیستند؛ بلکه ضرورت عمیقی در طبیعت کودکان انها را وادار میکند به سمت درک وجود عشق بروند. کودکان به عشقی بینهایت و جهانی احتیاج دارند؛ زیرا آنها خود نیز سرشار از عشقند. در این میان کودکان معمولا قادر به بیان واضح همه احساسات ریزی که حس می کنند، نیستند؛ اما میتوانند از طریق داستان یاد بگیرند احساساتشان را بیان کنند.
کودکان قلمرو دانستهها و ندانستهها را با کتاب کشف می کنند. در کنار کسان دیگری که به دنبال راههایی برای توصیف ایجاد هوشیاریاند، کتاب الگویی است که حس میشود؛ ولی ما شاید آن را نادیده می گیریم. هوشیاری حاصل از کتاب، دانشی است که مانند سایه شکل می گیرد؛ و تبدیل به چیزی قابل درک میشود. کتابهای مهاجرت به دو گروه خلاق و پژوهشی تقسیم میشوند. در بخش خلاق غالبا به صورت نثر داستانی ارائه شدهاند و در بخش مطالعات فرهنگی مقالهها و پژوهشهای متنوعی درباره آسیبشناسی مهاجرت کودکان نوشته شده است.
جلالی گفت: صفحات کتاب به تنهایی شخصیت را در حال حل مسئلهای مربوط به آسیب های جنگ و پناهندگی به کمپ یا محیط امن نشان می دهد. در نهایت کودک را در کنار اطرافیانی که چهره ای آرام دارند می بینیم. این تغییرات داستان را جلو می برند و دیالوگ بین خواهر و برادر مخاطب را تشویق میکنند که با نگرانیهای کاراکتر اصلی -که با خطرات زندگیاش سر و کله میزند- درگیر شوند؛ و در این روند حد فاصل معنا، پدیدار میشود.
جلالی افزود: با توجه به ساختار، نویسنده و تصویرگر با ملایمت و نرمی مخاطب را دعوت به فکرکردن میکنند، برادر را میبینیم در شرایط ترک منزل -هنگامی که با شکاف سقف روبهرو میشود- رفتن را با سادهسازی جهانگردبودن، یک راه حل معرفی می کند؛ و بعد از خانه به دنیای بزرگتر بیرون میروند. آنجاست که تصاویر مشکل را نشان می دهد. و تم نیاز کودک در کشف، بیشتر رویت پیدا می کند. کلمات در این اثر در حال هوشیارسازی مخاطب است؛ هوشیاری فرهنگی، اجتماعی و روحی و روانی؛ پس سبب رشد ذهن و روان مخاطب می شود؛ چیزی که به عنوان هوشیاری دروننگرانه شروع شده، به صورت هوشیاری ارادی درمیآید؛ خصوصا وقتی که کودک انتخاب میکند آن کلمات را دوباره و دوباره بشنود.
در بخش سوم مرجان ریحانیان در نقد این کتاب گفت:
باید این کتاب را بر اساس دستهبندی کتابهای تصویری ماریا نیکولایوا مورد بررسی قرار داد. وی به نکته مهم این کتاب -همان تناقض واژه و تصویر- پرداخت و این تناقض را سرچشمه لذت و سرگرمی و آموزش غیرمستقیم مخاطب کودک دانست؛ سه عامل مهمی که توجه به آن در ادبیات کودک مهم و ضروری است. همچنین به مواردی چون توانمندی کودک، زبان و فضایی شاد در قالب سفر جهانگردی و هیجان دنبالکردن مخاطب در این کتاب اشاره کرد و این عوامل را مولفههای موفقیت این اثر در عرصههای داخلی و خارجی دانست. تخیل را عامل اصلی همذاتپنداری مخاطب با قهرمان کتاب دانست و در آخر این کتاب را گزینه مناسبی برای ترویج بهویژه برای کودکان مهاجر معرفی کرد.
نظر شما