محبوبه مباشري رييس دانشگاه الزهرا در افتتاحيه همايش سنایی:
حكيم سنایی، دروازههاي شهر شعر عرفاني را گشود
مباشري در افتتاحيه همايش سنايي گفت: حكيم سنایی، دروازههاي شهر شعر عرفاني را گشود. نمادگرايي عرفاني، عناصر شكلي شعر عارفانه، مضامين عشق حقيقي، فنا و بقای الهی از دهليز سخن شيخ سنایی وارد سينههاي تشنهاي شده كه به مدد آن نه تنها خود سيراب ميشوند، كه قرنهاست روح تشنه بشر را از شعر و شعار خويش التيام ميبخشند.\
وي افزود: با سنايي، انسان به قلمرو فرمانروايي وجود خويش قدم ميگذارد و در عالم وجودي خود، قلعهاي بنا ميكند و به هزار پنجره و دريچه راهي بهسوي حجرههاي روشن و تاريك بيشماري ميگشايد كه امتداد هر كدام به سرزمينهاي پهناور نيازها و خواستهاي مردم قرن و اعصار پس از خود ميرسد.
مباشری با بیان این که اين روح وسيع را كه متعلق به تمام آن ريشههاي آبديده و اصيل است، هرگز نميتوان در زاويهاي محصور كرد، یادآور شد: اگر چه سنایی گاهي از دريچه حجرهاي تاريك به سراي سلطان نقبي ميگشايد و اندوخته مدحتآميزي نثار ميكند، اما در حلقه تنگ شاهانه اسير نميماند و خود را بهسوي آنچه در اندرون خسته دلش در فغان و در غوغاست، سوق ميدهد.
وی تاکید کرد: دغدغه شناخت حكمت، شريعت و طريقت پاي رفتنش را در ميانه ميكشد. از كشور پهناور خراسان سفر آغاز ميكند و با بازگشت به كشور وجود خويش، گرههاي آشفتگي و بيسرو سامانياش را ميگشايد و با اندوختهاي از حكمت، فلسفه، فقه و شرع، قدم در راه صعبالعبور عرفان ميگذارد؛ چون به خويشتن خويش آشناست.
وی با اشاره به این که آنچه سنایی از تقابل عقل و عشق و شرع و شعر درمييابد، نسخهای نادر است، خاطرنشان کرد: این نسخه در درمان سرگشتگي سالكي كه سعي در جهت بخشيدن به گرايشها و وسوسههاي درونياش دارد، بسیار راهگشاست. همچنین از آنجا که سنایی به زبان شعر آگاه است و نگارستاني از قول و غزل در سينه گنجانيده، عصاره اين شور و حال تازه را در رگ حيات ادب فارسي تزريق ميكند؛ و آنقدر درين ميانه به آمد و رفت مشغول ميشود كه تا پايان حيات درين كشمكش ميان من شاعر و من عزلتنشين خويش سيلان دارد؛ اما ظرف وجودياش به حدي وسعت مييابد كه هر لحظه به شكلي خود را مينماياند.
مباشری درباره وجه طنز اشعار سنايي نیز گفت: سنايي چون بر احوال اجتماع خويش نگران است و بوي خوش از آن اوضاع نميشنود، دست به دامان طنز شاعرانه ميشود و زشتي اين «كلبه ميان كاواك» را به تصوير ميكشاند. او تصوير بازار سوزاني را متولد میکند كه خاكستر حوادث آن، چشم تيزبيش را گزند رسانيده. شعر انتقاد و اعتراض وي زاده دامان هرج و مرج و فساد جامعه آشفته قرن ششم است.
وی اینگونه ادامه داد: سنایی آنگاه كه سرود اعتراض باري از ميان برنميدارد، دست به دامان هجو و هزل ميآويزد و بيهيچ نرمش و سازشي به هر آنچه آب به آسياب آشفته بازار شهر و ديار خويش ميريزد، زبان طعن و كنايه ميگشايد؛ اما حكيم غزنه را درين غوغاي درويشنمايي و دين به دنيافروشي، مامني جز امارت دل و جان خويش نبود؛ گرچه در آن امارات، قواي عقل، به تعارض با زيبارويان عشق برميخيزد.
رييس همايش سنايي گفت: شيخ در تمام حجرههاي قلعه دلش، در گوشهاي سر اندر گريبان خويش فرو برده است و دامني از عرفان عابدانه - عاشقانهاي بر زمين گسترانيده كه سالك را به سلامت به خويش باز ميآورد و شعرش را در فضاي ديگرگونهاي طنينانداز ميكند. روح هر شاعري را كه بر او گذري افتد به درد و اشتياق خويش مبتلا ميسازد و آنگاه روح سرگشته خويش را كه در آن تلخي تازيانه سلوك به نرمي و ملايمت هدايت پيرانه وي مبدل شده است، برآستان يگانه حق فرود ميآورد و سرود توحيد را در گوش زمزمهكنندگان شعرش نجوا ميكند.
این پژوهشگر افزود: حكيم راهي را ميسازد و طي ميكند كه بزرگان شعر و عرفان در آن بر مركب آموزههاي وي سوار شدند و به تاخت و تازهاي قلندرانه پرداختند.
مباشري در باره تاثير سنايي در اخلافش نیز گفت: هنوز آواي سودايياش در سوز سخن مولانا جلالالدين زنده است. هنوز كلام رمزگونهاش در پس داستانهاي رمزي عرفاني فريدالدين عطار خوش نشسته است. هنوز طعم شعر رندانه و قلندرانهاش در صحيفه ملامتي شمشالدين محمد حافظ چشيدني است.
همايش سنايي امروز ۱۰ دي در دانشگاه الزهرا افتتاح شد و فردا ادامه خواهد يافت.
نظر شما