سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زهره کردلو: یاسر احمدوند در محفل ادبی «به نام مادر» که ساعتی پیش، شامگاه ۲۰ آذر با هدف گرامیداشت یاد و خاطره مادران و کودکان شهید غزه در باغ کتاب تهران برگزار شد، با تأکید بر تأثیرگذاری شعر گفت: حرکت مبارکی است که شاعران نسبت به وقایع روز واکنش نشان میدهند و این اتفاقی طبیعی است، چراکه موثرترین واکنش فرهنگی در کشور شعر است. شاعران هم به سرعت واکنش نشان میدهند و هم اثر گذار است و مخاطب دارد. اتفاق خوبی است که در موضوع مهم غزه و اتفاقات سرزمینهای اشغالی شاعران توجه دارند، اشعار خوبی سروددهاند و برنامههای متعددی تشکیل شده است.
وی ادامه داد: ابتکار زیبایی است که در ایام فاطمیه این مناسبت و موضوع غزه را به هم گره زدهاند. تشابهی نیز میان ماجرای مظلومیت و غربت حضرت فاطمه زهرا (س) و ماجرای غزه و فلسطین وجود دارد. قطعاً زبان و ذهن شاعرانه بسیار خوب اینها را ترسیم میکند و صدای این مظلومیتها خواهد بود. همان طور که هیچ زمینی را نمیتوانیم بگوییم مدفن حضرت زهرا (س) است و مدفن حضرت زمین گمشده است، فلسطین نیز زمین گمشده است؛ زمینی است که غصب شده همان طور که روزگاری حقی غصب شد و مدفن حضرت زهرا (س) نامعلوم است تا روزی که حضرت حجت (عج) آن را معلوم کنند. چه بسا این انتقامگیری از غاصبان سرزمین فلسطین هم همان موقع انجام شود و چقدر این زیبا و پر معنا خواهد بود که این دو زمین نامعلوم به دست حضرت حجت (عج) معلوم شود.
احمدوند با بیان حمایت از شاعران در این عرصه گفت: هر جا حقی غصب شود چیزی گم خواهد شد. زبان هنر و بیان شاعرانه آن چیزی است که میتواند صدای گم شدهها و حقهای غصب شده را به بهترین وجه به تصویر بکشد.کسی که در این موضوعات شعر میگوید چه برای اهل بیت (ع) و چه برای موضوعات غزه و مظلومیت مردم حتماً عنایت و مددی باید وجود داشته باشد که چنین امکانی برای او فراهم شود تا چشمه ذوق او در این حوزه بجوشد و خالق آثار هنری شود. ما هم هر کمکی چه در انتشار آثار چه در برپایی جلسات اینچنینی از دستمان برآید انجام میدهیم و پشتیبانی و حمایت انجام خواهد شد.
سید مجتبی ابطحی، دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس نیز در این مراسم با اشاره به محوریت مراسم یادشده، گفت: نقش خانواده و خانه در میان فلسطینیان خصوصاً غزه دارای اهمیت ویژهای است؛ بزرگان خانواده محوریت قرار دارند از این رو مشاهده میشود که بیش از ۱۵۰۰ خانواده بهکلی شهید شدهاند.
دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس عنوان کرد: صهیونیستها طی هفتههای گذشته فشارهای زیادی به خانوادههای فلسطینی وارد کردند تا آنها غزه را ترک کنند و این درحالی است که هیچ فردی از این سرزمین خارج نشده و در مقابل، ۶۸۰ فلسطینی نیز به داخل غزه وارد شدهاند.
وی ادامه داد: شاعران و نویسندگان از جمله نخبگان در هر جامعهای محسوب میشوند و در مقابل رخدادهای اخیر در سرزمین های اشغالی خصوصاً در غزه مسئول هستند. مشاهده شد چند روز پیش روسای چند دانشگاه در خارج از کشور بخاطر حمایت از عدالت خواهی برکنار شدند؛ در واقع این امر نشان میدهد هر فردی در هر جایگاهی باید برای تبیین عدالتخواهی ایفای نقش کند.
دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس بیان کرد: مسئله فلسطین موضوعی است که میتواند همه افراد را کنار هم جمع کند و این درحالی است که ما هنوز نتوانستهایم مسیر آرمانخواهی در این عرصه را برای نسل آینده خوب ترسیم کنیم.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین باید تلاش کنیم در تولید آثار ادبی و هنری، جامعنگری شود و آیندگان را مورد توجه قرار دهیم. در واقع نسل آتی هدف ناتوی فرهنگی است و در این راستا نخبگان اعم از شاعران و نویسندگان نقش مهم و پررنگی برای مقابله با این مهم بر عهده دارند.
دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین مجلس مطرح کرد: شاعران و نویسندگان در ترسیم مسیر آرمان فلسطین برای نسل آینده سهم بسزایی دارند. شاعران و نویسندگان از نخبگان جامعه محسوب میشوند و باید تلاش کنند مسیر آرمانخواهی و عدالتخواهی در مسئله فلسطین برای نسل آینده خوب ترسیم شود.
در این محفل همچنین شاعران آیینی به شعرخوانی دررباره کودکان و مادران غزه پرداختند.
علیرضا قزوه به عنوان اولین شاعر روی صحنه رفت و شعری در وصف فلسطین خواند:
درخت سیب را میآوردند
با دستبند
به جرم اینکه چرا
سیبهایش را
چون سنگ پرتاب کرده است!
درخت پرتقال را میآورند
به جرم اینکه چرا
میوههای امسالش خونین است
درخت زیتون را میآورند
به جرم اینکه چرا
یک در میان گلوله به دنیا آورده است!
دادگاه رسمی است!
متهم موجی است که به او ایست دادند
و نایستاد
متهم کبوتری است
که از قبّةالصّخره نرفت
متهم گنجشکی است
که زبان عبری نمیداند!
دادگاه رسمی است!
متهم درخت «سدرةالمنتها» ست
و جادهای که به معراج میرود
متهم، تمام سنگ قبرهایند
که «بسمالله» دارند
و تمام مادران
که در شکمهاشان
فرزندانی دارند
سنگ در مشت!
شهیدی که شاعر بود و نویسنده
تو یا شهید میشوی
در ادامه محمدمهدی عبدالهی، شاعر و پژوهشگر و دبیر عصر شعر به نام مادر برای کودکان غزه شعری خواند:
قنوت گریه گرفتم عزای دیگر را
میان روضه که دیده، عروج پیکر را؟
غبار ماتم افلاک با سکوتی تلخ
گذاشت در دل طوفان، غم صنوبر را
محرّم آمده از نو ولی بگو ای دل
چگونه شرح دهم آن غروب آخر را؟
شبیه حرمله این بار قوم کودک کش
نشانه رفته گلوی هزار اصغر را
به اشک های سحرخیز جانب غزه
ببین به هیئت خون، لاله های پرپر را
به مقتلی که در آن، کودکان به خون خفتند
بخوان عزیز دو عالم، فراز آخر را
سقوط لشکر صهیون چقدر نزدیک است!
و قدس! منتظر است آن طلوع دیگر را
سیدعبدالله حسینی، مدیر مرکز اسلامی ژوهانسبورگ نیز با نشان دادن تصویر یک لباس که برتن سرباز اسرائیلی است گفت: این یک سرباز اسرائیلی است بر روی لباسش عکس زن مسلح فلسطینی را میبینیم که باردار است. بر روی این لباس نشانهگیری بر روی شکم آن زن فلسطینی است و شعارشان این است که با هر یک تیر دو نفر را میکشیم. این لباس سرباز ارتشی است که خود را اخلاقیترین رژیم جهان میداند. اینها مرزهای ظلم و وقاحت را جابه جا کردهاند.
حسینی ادامه داد: اسرائیل در این مدت خودش را آن چنان رسوا کرده که هر روز در یک نقطهای از دنیا بر علیه این رژیم منحوس تظاهراتی برپا میشود. بزرگترین تظاهرات تاریخ انگلیس برای غزه انجام شد و این اتفاقی است که در همه جای جهان شاهد آن هستیم.
مدیر مرکز اسلامی ژوهانسبورگ تأکید کرد: ما داستان امروز فلسطین را ادامه داستان کربلا میدانیم. در هر دو مرزهای شقاوت و جنایت جابهجا شد.
در ادامه سید عبدالله حسینی شعری حماسی در وصف غزه قرائت کرد:
در خلیج عدن خبر هایی است
ساحل سرخ غزه طوفانی است
از یمن میرسد شمیم اویس
بوی عطر اویس رحمانی است
حشمت هاشمی هویدا گشت
هاشم از غزه سر بر آورده است
سفر سخت سنگ تا صاروخ
سنگ در غزه پر در آورده است
گرچه با تیغ شمر های زمان
ذبح گشته هزار اسماعیل
بعد هفتاد سال استعمار
غزه سیلی زده به اسرائیل
قبله در قید و قدس در زنجیر
غزه آبستن شقاقی هاست
شهر ویران شده است اما باز
شاهد رستن اقاقی هاست
تلفات یهود سنگین است
گله گله گراز می میمیرند
حرمله مسلکان صهیونیست
کودکان را نشانه میگیرند
نهری از خون بحر ها جاریست
غزه از درد میزند فریاد
با گلوی بریده میگوید
نهر تا بحر میشود آزاد
هر زمان موشکی شود شلیک
از یمن یا که غزه یا بغداد
نقش بسته است بر کلاهک آن
نام سرخ شهید فخریزاد
ابن سعد زمان نتانیاهو
بایدنهم یزید بی دین است
به سما رفته خون اصغر ها
افق شهر غزه رنگین است
بعد هفتاد سال ظلم و ستم
سنگ بر ساغر ستم خورده است
روح سردار میدهد فرمان
نقشه شوم شان به هم خورده است
غزه یعنی حماسه پیروز
شهر خون وشهادت و ایثار
غزه یعنی مقاومت تا نصر
غزه یعنی بزرگ پرچمدار
ایستاده درختوار صبور
بر چکاد مقاومت غزه
دشمنت را زپا در آوردی
ای نماد مقاومت غزه
غزه عزت و عدالت و عشق
راه سرخت دوام خواهد یافت
شهر زخمی صبور باش بایست
زخم تو التیام خواهد یافت
گرچه مه در محاق غیبت رفت
افق شرق وغرب تاریک است
متواترترین خبر اینست
که ظهور ستاره نزدیک است
از جنین جریح تا غزه
گشته برپا قیامتی دیگر
چشم در راه ماندگان ظهور
اینک اینک علامتی دیگر
حمره مشرقیه عشق است
در افق پرتوی که یافته نشر
دل به قرآن شبی تفأل زد
گفت والفجر ولیال عشر
از ازل گوییا که در تقسیم
عشق کارش به ما محول شد
مختصر بود اصل نسخه عشق
با حواشی ما مطول شد
چارده قرن گر ز قتل گذشت
تا به اکنون غریق غم هستی
بر سر عمامه سیه داریم
زانکه از اولیای دم هستیم
سرسپرده به دست اولوالامر
دور این انقلاب پیچیدم
تا که روزی بدارم آویزند
بر سر خود طناب پیچیدم
خوش درخشیدهایم و این اشراق
خصم مارا به رغم خیشوم است
ساقیا از فراق میمردیم
تا به کی این رحیق مختوم است
غرب نصف النهار مبدا نیست
به گرینویچ اعتماد مکن
مقصد امروز مسجد الاقصی است
نص رسیده است اجتهاد مکن
کعبه را کرده ایم نصب العین
شعرهامان تمام آئینی است
از ره مکه منحرف شده اید
زانکه قبله نمایتان چینی است
هم لباسم جناب نصرالله
آخت سیلی به گوش اسرائیل
سی وسه روز کرد بردشمن
طعم تلخ شکست را تحمیل
آشکارا هلال روشن را
در افق کرده ایم استهلال
لشکر فاتح خمینی را
فتح قدس است منتهی آلامال
میشود طالع آفتاب ازغرب
با افول ستاره داود
روز فتح المبین خون آن روز
روز رضوان شیعه خواهد بود
شعلههای مقاومت برپاست
از صحاری غزه تا بغداد
نصر پرچم زده است در بیروت
در یمن عشق میزند فریاد
آنچنان که خمینی ما گفت
عاقبت صهیونیسم خواهد مرد
پرچم این رژیم غاصب را
صرصر انتفاضه خواهد برد
همه آماده ایم و جان بر کف
لشکر قدس را امیر کجاست
برسان فاعل مقدر را
ای خدا مرجع ضمیر کجاست
چقدر این کسوف طول کشید
تا به کی این ضمیر مستتر است
نه فقط اهل عشق منتظرند
که خداوند نیز منتظر است
باکی از مرگ نیست در این راه
پیش عشاق مرگ مقهور است
جز شهادت مباد قسمت ما
مرگ از آستان ما دور است
رهبرم در جهاد لب تر کن
تر کنم تا که خاک را با خون
چارده قرن میکشم آقا
انتظار نبرد با صهیون
در صف اول جهاد و دفاع
بر کف ما مجاهدان باده است
چند گام آنطرف تر از حیفا
فاطمیون همیشه آماده است
رهبرم گوشه جبین خم کن
تا کنم جان خویش قربانی
چفیه بر دوش ودست بر ماشه
این همه قاسم سلیمانی
حمید هنرجو وداع تلخ مادر را به مناسبت ایام فاطمیه خواند:
قساوت، سنت دیرینهای در آن جماعت بود
شکم ها طبل غازی، مغزها خالی ز فکرت بود
تباهی سایه می انداخت بر خاکستر انسان؛
زمانه دور باطل داشت، حق با اهل مکنت بود!
نمک از سفره مهر پدر خوردند و با دختر
چرا رفتارشان مصداق کفران محبت بود…؟
دریغا از جوانمردی! تزبزب بود و بی دردی
و بر پیشانی نامردها مهر جهالت بود
طمع، راه شرف را بست در آن برهه خونین
به رگ ها آنچه در نامردمان خشکید، غیرت بود
مدینه شهر پیغمبر، حقیقت را بگو آخر؛
که زهرای علی بعد از پدر، میزان امت بود
وداع تلخ مادر بود و اولاد علی، بی تاب
خدا هم در شب تدفین بانوی ولایت، بود...
نغمه مستشار نظامی نیز شعری در وصف فلسطین قرائت کرد:
در دلم مویه میکنند زنان، در سرم حوض خون به پا شده است
دستی از زیر خاک بیرون ماند، سر گنجشک ها جدا شده است
این چه کابوس تلخ و تاریکی ست، این چه رسمیست این چه قانونی ست
در تمام خرابه ها امشب، رود رود عزا به پا شده است
دخترم از صدای بمب مترس، پسرم آفتاب فردا باش
مادران و زنان به پا خیزید، شاعران نوبت شما شده است
غزه را چون هلال می خواهند، ماه در پشت ابر؟ ممکن نیست!
غزه ماه است، ماه، ماه تمام از پس ابرها رها شده است
وعده عشق مسجدالاقصی ست، در نمازی به وقت صبح ظهور
ظلمت شب به جا نمیماند، نکبت ظلم بر ملا شده است
محدثه آشتیانی نیز شعرخوانی کرد:
برای خالق عالم یگانه مخلوقی ست
کسی که خلق شده قبل خلقت آدم
کسی که خاک قدم هاش ماه و خورشیدند
کسی که نور خودش را نشاند در عالم
سلام دختر دریا، درود مادر رود
تو که جدایی از آتش، تویی که فاطمه ای
تویی که مهر تو جاری شده ست در عالم
فقط نه مادر سادات، مادر همهای
تویی که گنج نهانی به روی خاک زمین
تویی که با نفست آسمان مزیّن شد
تویی که مبدأ نوری و مقصد خلقت
که با وجود تو تکلیف نور روشن شد
شکوه خلقت عالم، دلیل روشن نور
عزیز قلب خدا و عزیز جانِ رسول
عزیز کرده که باشی خدات میگوید
حبیبهای و طهورا، رضیهای و بتول
چه خو گرفته زمین با سجود بسیارت
جهان نشسته میان قنوت نیمه شبت
چه شد که روز و شب آسمان سیاه شد و
گرفت قلب زمان از سکوت نیمه شبت
قضا به گریه نشست و قدر زمین افتاد
چقدر تیره و تاریک شد جهان علی
قیامتی شده در عرش، حور میلرزند
رسیده اند همه دشمنان جان علی
به کوچه آمدی و سایه آمد از آن سو
به کوچه آمدی و راه بر تو سد کردند
تو خوب بودی و با تو چقدر بد کردند
پناه عالمیان بود چادرت مادر
پناه هر دو جهان را چرا لگد کردند؟
به خاکریز علی بر دفاع آمدهای
که شاهدند در این معرکه در و دیوار
میان قاصدک و باد راز پنهانیست
نشان عشق علی را به سینه زد مسمار
غریبهها (نه فقط آشنا) دعای تو اند
جماعتی که همیشه دعای این یاسند
چه کرده اند که اشک حسن در آمده است
چقدر این در و همسایه قدر نشناسند
چهها گذشته که با تازیانه میگرید
زمانه بعد تو تنها گذاشت حیدر را
کسی که کنده در قلعهای به آن عظمت
چگونه نیستی و باز میکند در را
به ضربه هر پر گل ریخت روی خاک کبود
همان گلی که خودش بضعۀ محمد بود
همان گلی که شمیمش بهشت را پر کرد
همان گلی که معطر ز بوی احمد بود
خزان زدهست گل یاس ارغوانی را
حسن نشسته چو ابر بهار میگرید
کسی ندیده که کوهی به هیبت حیدر
برای چاه چو یک آبشار میگرید
به هر کجا بروم جلوهی تو معلوم است
به هر طرف که نظر میکنم نشانه توست
تو آشکار و نهانی، شبیه ذات خدا
یگانگی تو در قبر مخفیانه توست
نظر شما