دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۴
نقل ضعیف تاریخی و رمان‌هایی که منابع درستی ندارند

رمان تاریخی یکی از ژانرهای جذاب این روزهای بازار کتاب است و استقبال مخاطبان در دهه اخیر از این ژانر فراتر از انتظار بوده است. خصوصاً اگر نویسنده روان قلم زده باشد و در قصه‌پردازی مهارت داشته باشد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - امیرعباس شاهسواری، پژوهشگر و کارشناس کتاب: در سال‌های اخیر بازار رمان‌های تاریخی، خصوصاً رمان‌هایی با موضوع تاریخ اسلام بسیار پر رونق شده است. آیا این رونق و انتشار، چیز مطلوبی است؟ آیا به پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی آن توجه خاصی شده است؟

رمان تاریخی یکی از ژانرهای جذاب این روزهای بازار کتاب است و استقبال مخاطبان در دهه اخیر از این ژانر فراتر از انتظار بوده است. خصوصاً اگر نویسنده روان قلم زده باشد و در قصه‌پردازی مهارت داشته باشد. شاهد آن هم رمان پرفروش رویای نیمه شب به قلم مظفر سالاری است که نزدیک به صد و پنجاه چاپ خورده است و انتشارات مختلفی رو به این ژانر پرفروش آورده‌اند و مورد استقبال مخاطبان نیز قرار گرفته‌اند. این یادداشت نمی‌خواهد شرایط موجود را تبیین کند، بلکه می‌خواهد به پیوست‌هایی اشاره کند که اگر مورد توجه قرار نگیرند می‌تواند بعدها مشکل‌ساز شود.

همانطور که مستحضرید رمان گونه‌ای از ادبیات است که شاخصه آن تخیل است، حال سؤالی که به وجود می‌آید این است که ما چقدر مجاز هستیم از این تخیل استفاده کنیم، آیا به تأثیرات پس از آن فکر کرده‌ایم؟ هایدگر هنر را نه یکی از راه‌های نمایش دادن واقعیت که یکی از راه‌های کسب معرفت می‌داند. با این احتساب شما ببیند در ذهن مردم ایران فریبرز عرب‌نیا مساوی است با مختار ثقفی، این تأثیر هنر است که بازیگر را به نقش‌اش می‌شناسند، پس در درجه اول مردم نیز تاریخ را آن گونه که شما روایت می‌کنید می‌شناسند به این ترتیب بسیار مهم است که من نویسنده به تاریخ چطور نگاه می‌کنم، کدام فلسفه تاریخ را برای خودم برگزیده‌ام. از چه منابع و اسنادی استفاده می‌کنم.

من در یک کتابفروشی کار می‌کردم و یک کتاب رمان تاریخی را بسیار پسندیده بودم و نویسنده به دلیل اینکه فیلم‌نامه‌نویس بود، جزئیات را بسیار خوب توصیف کرده بود و در قصه‌پردازی کولاک کرده بود. به هرکدام از مشتری‌ها هم که این کتاب را معرفی می‌کردند می‌رفتند و می‌خواندند و خوششان می‌آمد. بعدها تحقیقی درباره شخصیت اصلی کتاب کردم که فردی بسیار گمنام در تاریخ بود و متوجه شدم که این یک نقل ضعیف تاریخی بوده است. این کتاب راجع به اتفاقات صدر اسلام بود.

ببینید اگر از منابع دست اول استفاده نکنیم، ممکن است مسیر تاریخ را در ذهن افراد تغییر دهیم. حال پس از استفاده از منابع دسته اول و پس از اتخاذ رویکرد متدولوژیک به تاریخ، آیا بهتر است این کار به صورت داستان (فیکشن) درآید یا ناداستان (نانفیکشن)، آیا ناداستان قالب مناسب‌تری برای امانت تاریخی نیست؟ خب بر فرض سؤال نویسنده و ناشر در این مرحله داستان باشد، در این داستان ما چقدر حق داریم داستان‌پردازی کنیم. به شخصه رمان‌هایی دیده‌ام از افرادی در تاریخ که شما اگر تمام منابع را زیر و رو کنید شاید به زور یک صفحه از آن بیابید. آن وقت نویسنده محترم چطور به خودش اجازه می‌دهد سیصد صفحه راجع به آن شخصیت قلم بزند!

آیا به این فکر نکرده است که مخاطب این‌ها را باور می‌کند؟ به عنوان فردی که دوسال در کتابفروشی کار کردم و با مخاطبان کتاب از نزدیک در ارتباط بودم می‌گویم مخاطب اکثر قریب به اتفاق حوادث کتاب را باور می‌کند. نویسنده بدون در نظر گرفتن منابع فردی که در بیست سالگی در صدر اسلام شهید شده است را عاشق دختر عموی خود نشان می‌دهد تا تعلیق ایجاد کند؟ من نمی‌گویم رمان تاریخی ننویسیم بلکه به تأثرات آن فکر کنیم و پیوست‌های اجتماعی اثرمان را در نظر بگیریم. به نظرم پیش از شروع هر کار داستانی تاریخی باید این سؤالات را از خودمان بپرسیم و این را در نظر بگیریم که با این اثر، ما نیز راوی تاریخ هستیم و بیشتر امانت‌داری کنیم و درباره آن بیشتر بیندیشیم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • Homer IR ۱۱:۴۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۴
    شما اگر سوادت می‌رسید می‌فهمیدی در ادبیات چیزی به نام اقتباس آزاد داریم که لزومی در تقلید جزء به جزء درش نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها