سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بهروز صفرزاده، فرهنگنویس و سرپرست بخش تالیف در موسسه لغتنامه دهخدا: عموم مردم زبان را به طورِ طبیعی و ناخودآگاه و برای رفع نیازهای روزمره خود به کار میبرند. آنها به ماهیتِ زبان نمیاندیشند و آن را فقط ابزاری برای رسیدن به اهدافِ خود میدانند. اما در این میان، شمارِ بسیار اندکی از مردم نیز هستند که درباره چند و چونِ زبان کنجکاوند و پژوهش میکنند. این گروه زبانشناس نام دارند. زبانشناسان میکوشند زبان را آنگونه که هست ببینند و بکاوند، نه آنگونه که باید باشد. در واقع زبانشناسان مانندِ پژوهشگرانِ علومِ تجربی به مشاهده و توصیفِ عینی و واقعبینانه موضوعِ کارخود میپردازند.
یکی از شاخههای زبانشناسی فرهنگنویسی است. فرهنگ کتابی است که در آن مجموعهای از واژهها و اصطلاحات با نظم و ترتیبِ خاصی همراه توضیحات و اطلاعاتی آمدهاست.
فرهنگها انواعی دارند و آشناترین و رایجترین آنها فرهنگهای عمومیاند؛ یعنی فرهنگهایی که به توصیف و تحلیلِ واژهها و اصطلاحات متداول در میانِ عمومم زبانوران میپردازند.
آیا تا کنون از خود پرسیدهاید که فرهنگها به چه دردی میخورند؟ مردم زبان را به طور طبیعی به کار میبرند و منظور یکدیگر را میفهمند. پس دیگر چه نیازی به فرهنگ هست؟ در پاسخ به این پرسش اساسی میتوان گفت که گرچه هر زبانوری ابزارِ بسیار ارزشمندی به نام شم زبانی دارد، گهگاه با پرسشی زبانی رو به رو میشود که خود نمیتواند پاسخش را بیابد. مثلاً ممکن است کسی شک کند که املایِ «اصطکاک» صحیح است یا «اصطحکاک»؛ یا شک کند که واژه «ملت» با فعلِ مفرد به کار میرود یا فعل جمع و دهها پرسش دیگر. در چنین مواقعی فرهنگ اساسیترین و مطمئنترین مرجع است، زیرا به دست کسانی تألیف شده که آشنایی عمیق و تسلط بسیاری بر زبان و ویژگیهایش دارند و قادر به تجزیه و تحلیل و توصیف آن هستند.
فرهنگها املا، تلفظ، معنی، کاربرد و نقش دستوری واژهها و اصطلاحات را ثبت میکنند و با این کار مانع از انحراف و فساد زبان میشوند. هرچه مراجعه مردم به فرهنگها بیشتر باشد، احتمال انحراف و فساد زبان کمتر میشود. متأسفانه در کشور ما به علت غلبه و سیطره فرهنگ شفاهی، مراجعه به فرهنگها چندان رایج نیست. مردم ما ترجیح میدهند پرسشهای خود را از فردی که به او اعتماد دارند بپرسند، نه از فرهنگهای معتبر.
یک دسته از کسانی که به شدت به فرهنگ نیاز دارند، فارسیآموزان هستند؛ یعنی خارجیانی که زبانِ فارسی میآموزند. این افراد چون دانش و تجربه و شم زبانی ما فارسیزبانان را ندارند، ناگزیر از مراجعه مکرر به فرهنگها هستند. برای این اشخاص کتابهای آموزشی و فرهنگهای زبانآموز مخصوصی تألیف شدهاست.
در ایران چند مرکز برای آموزش فارسی به خارجیان وجود دارد که مشهورترین و پرسابقهترینشان مرکزِ بینالمللی آموزش زبانِ فارسی، وابسته به دانشگاه تهران، واقع در باغفردوس تهران است. در طول بیست و چند سال گذشته، هزاران فارسیآموزِ خارجی در این مرکز آموزش دیدهاند.
زبانِ فارسی رکن هویت ملی ما ایرانیان است. این مسئله آنقدر مهم است که اصل پانزدهم قانونِ اساسی کشورمان به آن اختصاص یافتهاست: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متونِ رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیاتآنها در مدارس، در کنارِ زبان فارسی آزاد است.»
رسالت ما فارسیزبانان حفظ و گسترش زبان فارسی، این میراث گرانقدرِ نیاکانمان است. زبان و اندیشه دو رویِ یک سکهاند؛ اگر زبان به فساد بگراید، اندیشه نیز فاسد میشود و برعکس. ما موظفایم از زبانمان پاسداری کنیم؛ آن را درست بیاموزیم و درست به کار ببریم و درست به فرزندانمان منتقل کنیم. قصور و کوتاهی و بیتفاوتی در این باره هیچ توجیهی ندارد و تکتک ما مسئول عواقب آن خواهیم بود. بیگمان فرهنگهای فارسی یکی از مهمترین ابزارهای ما برای ادای این رسالتاند.
نظر شما