سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مانی سپهری: رمان «بازگشت به پنجرود»، با عنوان فرعی «داستان خیالانگیزِ زندگی رودکی، شاعر تبعیدی»، اگرچه رمانی با محوریت زندگی جعفر بن محمد بن رودکی، شاعر بزرگ ایرانی، است اما آن را نباید یک تاریخ داستانی و رمان زندگینامهای صرف بهشمار آورد، چراکه سهم تخیل در این رمان بیش از یک چاشنی ملایم برای مزهدار کردن روایتی مستند و تاریخی و زندگینامهای است و همین تخیل است که داستان شاعری کهن را به سرگذشت انسان معاصر که زندگیاش بازیچۀ تاریخ است، متصل میکند.
آندرِی وُلوس در این رمان، که برندۀ جایزۀ بوکر روسی ۲۰۱۳ شده و متن فارسیاش با ترجمۀ آبتین گلکار در نشر برج به چاپ رسیده است، از خلال نقل داستان زندگی رودکی و روزگار او و مناسبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ماوراءالنهر در دورۀ سامانیان، پرسشهایی معاصر را نیز پیش میکشد.
رمان با دوران سالخوردگی رودکی آغاز میشود؛ زمانی که او پس از سالها گذران زندگی در دربار و رفاه و تنعم حاصل از زندگی درباری، اکنون مغضوب امیر نوح سامانی شده و از عرش به فرش آمده و پس از اینکه او را نابینا و مدتی حبس کردهاند، اکنون راهی «پنجرود»، زادگاه خویش، است. کسی که باید رودکی را تا پنجرود همراهی و راهنمایی کند پسری نوجوان به اسم شیرافکن است. رمان، ضمن نقل سرگذشت رودکی، به نقل داستان شیرافکن هم میپردازد که معشوقهای به نام سبزینه در بخارا دارد و نتوانسته قبل از اینکه راهی سفر شود، با معشوقهاش خداحافظی کند.
ساختار روایت رمان «بازگشت به پنجرود» آندری ولوس به این گونه است که رودکی، حین بازگشت به زادگاه خود، گذشتهاش را به یاد میآورد و نقل میکند. ما از خلال یادها و خاطرات او، اوج و فرود زندگیاش پی میگیریم. به دوران کودکیاش میرویم. به روزگار جوانی و سالهای شهرت و افتخار و عیش و طربش در دربار سامانیان سفر میکنیم. او را درحالیکه مغضوب و نابینا و زندانی و سپس راهی زادگاهش شده است دنبال میکنیم و نیز تصویری از دوره و زمانۀ این شاعر ایرانی را به تماشا مینشینیم و میرسیم به نقطۀ پایان زندگی او.
نویسنده تلاش میکند تصویری تمامعیار از زمانه و جایگاه رودکی ارائه دهد. در این رمان هم از سیاست سامانیان سخن رفته است، هم از اوضاع مذهبی ماوراءالنهر در دوران رودکی سخن رفته، هم از مناسبات قدرت، و هم از آدابورسوم و سبک زندگی مردم آن روزگار و موضوعاتی چون زبان و ادبیات و زندگی و انسان.
همراهیِ رودکیِ پیر و نابینا و پسر نوجوانی که راهنمای اوست، ترکیبی جذاب از دو همراه و همسفر بهدست داده که یکیشان، بهلحاظ جسمی، سالم و چالاک است و دیگری گرچه جسمش پیر و خسته و فرسوده و زخمی و چشمش نابیناست، اما برخوردار از پختگی و روشنبینیایست که در پسر نوجوان وجود ندارد. اینگونه است که همراهی رودکی و شیرافکن در رمان «بازگشت به پنجرود» به همراهیای استعاری بدل میشود. شیرافکن میشود چشمِ سَرِ رودکی برای پیمودن راه بخارا با پنجرود و رودکی میشود چشم درونِ شیرافکن و راهنمای او برای دیدن و شناختن راه و چاه و چم و خم زندگی.
رودکی پخته است و شیرافکن، خام؛ بنابراین سفر این دو در طول رمان، به سفر شیرافکن از خامی به پختگی و سفر رودکی از زندگی به مرگ بدل میشود. رودکی دارد با کولهباری از شادی و عیش و اوج و حضیض و رنج و حسرت، به خانۀ آخر میرسد و شیرافکن تازه سرِ خانۀ اول است. در مقابل شیرافکن که تجسم شور نوجوانی و طروات زندگی عینی و ملموس و جسمانی است، رودکی ژرفبینی هنرمندی متفکر و مجرب با یک زندگی ذهنی و درونی چندلایه را نمایندگی میکند. او نهفقط راوی رویدادها و حتی نهفقط نماد طلیعۀ شکوفایی شعر و ادب فارسی در ایران دورۀ اسلامی، بلکه مفسر تجربههای انسانی و هنری و فیلسوفیست که انسان را بهسوی شناخت خودش و جهان هدایت میکند. از این منظر رمان «بازگشت به پنجرود» را میتوان، علاوه بر شرح سفری جغرافیایی از بخارا به پنجرود و سفری تاریخی به بخشی از ایران عصر سامانی، سفری درونی هم قلمداد کرد.
این رمان در لایۀ بیرونیاش یک رمان تاریخی است که میتواند بابی برای آشنایی با زندگی و زمانۀ یکی از شاعران بزرگ ایرانی که از سردمداران شعر فارسی بوده است، بگشاید و در لایۀ درونیاش ما را به تفکر و تأمل در تاریخ و هستی و موقعیت انسان در جهان و جایگاه هنرمند در جامعه و ساختار قدرت برانگیزد.
از این رو میتوان گفت که «بازگشت به پنجرود» هم رمانی تاریخی است و هم رمانی اجتماعی و فلسفی. ولوس در این رمان، ماهرانه و با تخیلی قدرتمند و متمرکز بر جزئیات، هم مختصات سیاسی و اجتماعی و تاریخی و فرهنگی ماوراءالنهر دورۀ سامانیان و جایگاه شاعر در دربارِ پادشاهان آن عصر را به تصویر کشیده و هم از آن عصر فراتر رفته و با درک هوشمندانۀ شباهتها و وجوه اشتراک میان انسان امروز در هرکجای جهان و انسان ایرانی عصر سامانی، داستان را از محدودۀ تاریخیاش فراتر برده و مسائلی را در آن مطرح کرده که صرفاً مختص انسان آن عصر نیست و انسان معاصر هم با آنها دستوپنجه نرم میکند. این ناشی از توجه نویسنده به مسائل و دغدغههای بنیادین و همهجایی و همهزمانی آدمی است و تأملی عمیق در زمانۀ خود. رنجی که در این رمان با آن مواجهیم رنجیست که انسان بازیچۀ تاریخ و قدرت، همواره و در همهجا متحمل شده و میشود.
رمان، با رفتوبرگشت میان گذشته و اکنون، زندگی رودکی را در بستر تاریخ و تخیل به تصویر میکشد و ترکیبی از این دو ارائه میدهد که مرز میان واقعیت تاریخی و آفرینش هنری را درهم میریزد.

تصویر رودکی در «بازگشت به پنج رود» بسیار پیچیده و چندلایه است. او نهفقط یک شاعر تاریخی، بلکه تجسمِ تجربۀ زیستۀ انسانیست که مناسبات قدرت و توطئههای سیاسی بر زندگیاش تأثیر گذاشته و سرنوشتش را رقم زده است. نویسنده در این رمان از نسبت متناقض و پر از تنش هنرمند با قدرت و نیز از جایگاه هنرمند در جامعه و در میان مردم سخن میگوید.
«بازگشت به پنجرود» هم تصویری از انسان و جهان معاصر را در گذشتهای دور انعکاس میدهد و هم آن گذشتۀ دور را به عصر ما میآورد و زمینهای برای آشتی مخاطب امروزی با فرهنگ غنی کهن فراهم میکند.
آندری ولوس در این رمان، در لابهلای نقل سرگذشت رودکی، به نقل حکایتهایی کهن میپردازد و اینگونه هم رنگی کلاسیک به روایت مدرن خود میدهد، هم ظرفیتهای مدرن ادبیات کلاسیک را آشکار میکند و هم فاصلۀ خطی و تقویمی میان امروز و گذشته را برمیدارد و نشان میدهد که گذشته آنقدرها هم گذشته نیست و ما بیش از آنکه فکر میکنیم به انسانهای اعصار دور و مسائل و بحرانها و دغدغههایشان نزدیکیم.
ولوس همچنین، با چیرهدستی، حسهای غیربصری را در جاهایی از این رمان به کار میبرد تا بهنحوی تجربۀ شاعر نابینای رمان خود را در شکل روایی رمان بازآفرینی کند.
مختصری درباب آندرِی وُلوس، نویسندۀ رمان «بازگشت به پنجرود»
آندری ولوس نویسنده و شاعر اهل روسیه و متولد دوشنبۀ تاجیکستان است. ولوس در آثارش توجهی ویژه به شرق دارد که این را در رمان «بازگشت به پنجرود» هم میبینیم.
«خرمآباد»، «رمانی با یک طوطی» و «انیماتور» از دیگر آثار این نویسندۀ معاصر اهل روسیهاند. ولوس برای آثارش نامزد و برندۀ جوایز ادبی مختلفی شده که از آن جمله میتوان به جایزۀ آنتیبوکر برای برای رمان «خرمآباد»، که اولین رمان اوست، و جایزۀ بوکر روسی برای رمان «بازگشت به پنجرود» اشاره کرد.
نظر شما