خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - اصغر کاظمی، مولف و پژوهشگر جنگ: کتاب «جنگ و دولت» در خاطرات سیدمحمد صدر، مجلد دوم از یک کتاب دو جلدی است. جلد یکم خاطرات دکتر صدر، عنوان «انقلاب و دیپلماسی» را دارد که سال ۱۳۹۳ منتشر شد. حجم خاطرات دو مجلد به ۹۴۱ صفحه میرسد. صراحت کلام و شهامت در بیان دیدگاهها مهمترین مشخصه روایت دکتر صدر است. این خاطرات مبانی فکری «انقلابی بودن» را به دیگران ارائه میدهد و در توجیه حوادث تلاش نمیکند.
مصاحبههای کتاب، راهی طولانی و پر فراز و فرود را پشت سر گذرانده است: در سال ۱۳۷۵ واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حدود ۲۰ ساعت مصاحبه صوتی گردآوری کرد. بعد از گذشت یک دهه، در سال ۱۳۸۵، مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۴۲ جلسه، حدود بیست_سی ساعت، سند تصویری تهیه کرد؛ اما دست آخر، محمد قبادی تدوین خاطرات را عهدهدار شد و در ادامه، ۱۹ ساعت مصاحبه اصلی و ۲۲ ساعت مصاحبه تکمیلی با دکتر صدر انجام میدهد. انتشار مجلد دوم با یک دهه تاخیر و در سال ۱۴۰۳ است.
در طی مراحل مختلف کار، قبادی ۱۳۶ برگ اسنادِ ساواک، تعداد قابل توجهی اسناد خصوصی و ۷۰ قطعه عکس را نسخه برداری میکند که از این حجم مناسب مستندات، تنها تصویر ۳۷ برگ سندِ مکتوب و ۴۰ قطعه عکس در دو مجلد ارائه شده است.
مولف در تدوین، شیوه پرسش و پاسخ را برگزیده است. در این شیوه تدوینگر کمترین دخل و تصرف در متن و مطالب را دارد. پرسشها و پاسخها به ترتیب زمانی از پی هم ارائه میشوند. حتی دکتر صدر بر پینوشتها نیز نظارت داشته تا مطلب جانِبدارانه اضافه نشود. همکاری صمیمانه راوی و نویسنده در خاطرات به وضوح دیده میشود. قبادی تا سال ۱۴۰۳ تدوین هفت کتاب را در کارنامه خود دارد. بدین ترتیب در این اثر هم جوانب را بررسی کرده و بهترین شیوه تدوین را انتخاب کرده است.
کتابِ «آقای سفیر»، گفتوگو با محمدجواد ظریف در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. «آقای سفیر» نیز از شیوه پرسش و پاسخ استفاده کرده است. اما حجم خاطرات دکتر ظریف میتوانست مفصلتر از آنچه منتشر شد (۳۶۸ ص) باشد، خاطرات دکتر محمد صدر در تلاشی بیشتر و زمانی طولانیتر گرداوری شده است. تلاش مستمر و پانزده ساله آقای قبادی در این راه میبایست لحاظ گردد.
یادداشتهای روزانه سیدمحمد صدر به مدت چهار سال (۱۳۶۸- ۱۳۶۵) موجود است. با اینکه دکتر صدر فقط روزهای مهم و وقایع اصلی را ثبت کرده است، کتاب از بهره بردن یادداشت غفلت نکرده است: از جمله این دستنوشتهها، یادداشتی است که به جلسه پایان یافتن جنگ اختصاص دارد؛ توجه نویسنده به یادداشتهای روزانه در ارائه دقیق زمان و مکان وقایع و کیفیت مصاحبه تاثیرگذار بوده است.
آقای دکتر غلامحسین بلندیان (مدیر کل اداره امنیت و رئیس شواری امنیت وقت) درباره دکتر صدر میگوید: «طی چهار سال، هر دو هفته یکبار سفر به استانهای مرزی غرب کشور داشتیم. دکتر صدر ریاست شورای تامین امنیت غرب کشور را به عهده داشت و برای تشکیل جلسه دائم به شهرهای ارومیه، مهاباد، سنندج و کرمانشاه سفر میکردیم. رفتوآمد دائمی در جادههای آلوده به کمین و مین کار خطرناک و سختی بود. به خصوص که نیروهای فریب خورده کومله و دمکرات همیشه در پی شناسایی افراد جلسه بودند. سعی من بر این بود که در دو اتومبیل باشیم که اگر حادثه پیش آمد، دستکم یکی زنده بماند. اما حجم کار چنان زیاد بود که بارها مجبور میشدیم در یک خودرو و کنارهم راجع به کار صحبت کنیم.»
دکتر حمیدرضا جلاییپور، عضو شورای تامین در مورد نقش سید محمد صدر در جلسات میگوید: «شخصیت برتر سیاسی و توانمندی و مقبولیت ایشان تاثیر عمده در پیشرفت کارها داشت. در بحرانهایِ بوجود آمده، حمایت از مردم و تامین امنیت کار سختی بود؛ صدام با حمایت نظامی و صرف پول سعی میکرد تا همواره استانهای غربی ناامن باشد تا از توان نظامی جبهه جنوب کم و کاسته شود. به این خاطر مسئولیت شورای تامین حساس و مهم بود و تاثیر مستقیم بر جنگ داشت.» از این نظر عنوان کتاب خاطرات دکتر صدر هوشمندانه انتخاب شده است؛ جنگ و دولت.
آقای دکتر بلندیان درباره حضور دکتر صدر در خطمقدم میگوید: «در جبهه ایلام و خط پدافندی میمک همراه دکتر صدر بودم. شلیک دوشکای خودی، سر و صدا و شلوغی ایجاد کرده بود به طوری که نزدیک بود ما هم مثل رزمندگان سلاح به دست بگیریم و با عراقیها رودر رو بجنگنیم.»
در فرودین ۱۳۶۶ دکتر صدر در بازدید از جبهه فاو، خطمقدم شلمچه و شهرک دوعیجی عراق بود؛ موقعیت دوعیجی در غرب بصره و شمال اروند بود که به تازگی از عراقیها پاکسازی شده بود. حضور اهالی سیاست در خطمقدم شلمچه که هر سه دقیقه یک گلوله توپ و خمپاره به زمین میخورد، و هر هفت هشت دقیقه یک مجروح یا شهید از خط به عقب میرفت. روحیه رزمندگان را تقویت میکرد.
دکتر جلاییپور در مورد نقش شورای تامین استانهای غربی میگوید: «در درگیری با ضدنقلاب به طور میانگین روزی شش جان باخته از طرفین داشتیم. در مدت ده سال حدود پنجاه هزار نفر سرباز اعم از ژاندارمری، شهربانی، ارتش، و رزمندۀ بسیجی و سپاهی شهید شدند. همزمان حدود پنجاه هزار نفر غیر نظامی هم جان باختند که فریب خوردگان کومله و دمکرات و ستون پنجم نیز در این گروه جا گرفتهاند. با این حساب آمار کل شهید و جان باختگان به یکصد هزار نفر میرسد. در این شرایط، تامین امنیت سخت و دشوار جلوه میکند؛ اما با توانمندی دکتر صدر و نقشآفرینی دولت از شدت بحرانها کم میشود. از طرفی کمک مستقیم صدام به سازمان مجاهدین (منافقین) که پول فروش روزی پنجاه هزار بشکه نفت عراق را به آنان هدیه میکرد با هدف تشدید ناامنی بود.»
در کتاب «جنگ و دولت» به ماهها و روزهای پایانی جنگ با دقت پرداخته شده است. موشک باران پایتخت و تاثیر روانی آن بر مردم و حفظ سلامت شهروندان بر عهده معاون سیاسی اجتماعی وزارت کشور است. از طرفی دکتر صدر عضو شورای امنیت کشور نیز بود که آن زمان تدابیر لازم برای کمتر کردن تلفات موشک باران را تهیه میکند. ردیابی موشک شلیک شده از استان مرزی ایلام نمونه این ابتکار است. در اولین روزهای موشک بارانِ تهران هشدار و آژیر قرمز در کار نبود. اما به سرعت این نقص برطرف میشود.
دکتر صدر به دلیل مسئولیتهای متعددی که در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ داشته به شرایط و وضعیتی موجود آن وقت آگاهی کامل دارد که در کتاب مفصل به موضوع اشاره میشود. آغاز و پایان هر جنگ قطعاً نقطه عطف بوده و پیچیدگی بسیاری دارد که آشکار شدنش به شناخت کامل آن منجر میشود. نظر دکتر صدر در مورد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و روند آتشبس جنگ این است: «امام درایت به خرج داد و تا خودش در قید حیات بود موضوع جنگ را فیصله داد و اِلّا با همین بر چسب خیانت و سازشکار که برخی به برخی دیگر میزدند، چه بسا جنگ داخلی شکل میگرفت و جمهوری اسلامی متلاشی میشد»
پذیرش قطعنامه سازمان ملل و روند آتشبس هرچند در نگاه نخست صرفاً یک مطلب تاریخی به نظر میرسد، اما نشان میدهد که خاطرات صدر، درسها و نکتههایی برای جامعه امروزِ ما هم دارد. حوادث و بحرانها را در دههای بازگو میکند که کشور از یک طرف با جنگ مواجه است و از طرف دیگر، مشکلات متعدد داخلی از جمله در حوزه اقتصادی و معیشت مردم، فعالیت گروهکها و به زیر سؤال بردن امنیت مردم، چالشهای مختلفی مانند برگزاری انتخابات و … بر سر راه مدیریت کشور قرار دارد. از این منظر میتوان گفت هرچند وقایع رخدادها مربوط به دهه ۶۰ است، اما وجود برخی مسائل مشترک، آن را با شرایط روز پیوند میدهد.
نکته آخر این است که در کتاب به شغل معلمی دکتر صدر اشارهای شده است. سیدمحمدصدر همزمان با مسئولیتهای بزرگ در وزارت خارجه و وزارت کشور، مسئولیت دیگری هم دارد و معلمِ درس شیمی است. علیرغم کار زیاد که در دو وزارتخانه داشته تدریس را رها نمیکند. خوب به خاطر دارم که ورقههای امتحان شیمی خودم توسط دکتر صدر نمره داده میشد. اینکه ایشان فرصت تدریس در کلاسِ درسِ دبیرستان را داشت هنوز جای تعجب دارد. بهنظرم خصلت معلمی ایشان ریشه در خانواده اصیل و روحانی دارد. پدر بزرگوار و عموهای ایشان همیشه در درس و تعلیم پیشقدم بودهاند. انتشار خاطرات دکتر صدر نیز نشانهای از همان سنت و علاقهمندی به کتاب و کلاس است.
برایم حضور در رونمایی کتاب جنگ و دولت (۲۶/۹/۱۴۰۳، حوزه هنری) برای قدردانی و تشکر از یک معلم است.
نظر شما