مجموعه کمیک «فلسطین»، اثر جو ساکو کتابی است مصور که هنگام به تصویر کشیدنِ زندگی در غزه، از همیشه به واقعیت موجودِ زندگی فلسطینیهای عادی نزدیکتر میشود؛ غزهای که به دوزخ میماند.
دربخشی از مقدمه کتاب آمده است:
«کمیکها منطق دودوتا چهارتا را به هم میریختند و تشویقت میکردند آنگونه که معلم انتظار دارد یا آنطور که درسی مثل تاریخ میخواهد، فکر نکنی. خوب به خاطر دارم وقتی مخفیانه نسخهای از کاپیتان مارول را درکیفم جاساز میکردم و پنهانی، در اتوبوس یا ته کلاس، میخواندم چه سرخوشیای حس میکردم. در کنار این، کمیکها رویکرد صریح و سرراستی به فرد میدادند که از یک طرف بهشکلی انکارناپذیر حقیقی و درست به نظر میرسید و از طرف دیگر به طرزی شگرف، نزدیک و خودمانی و آشنا بود.
در دنیای رسانهزدهای که بخش عظیمی از تصاویر خبریاش را افراد انگشتشماری از جایی مثل نیویورک و لندن کنترل و منتشر میکنند، تصاویر و کلمات این کمیک مثل پادزهری خارقالعاده عمل میکنند؛ تصاویر و کلماتی که گاه به تناسب موقعیتهای غیرعادیای که به تصویر میکشند، از مبالغه و اغراقی گروتسک بهره میگیرند. در دنیای جو ساکو، نه جایی برای تبلیغاتچیهای چربزبان هست، نه جایی برای روایتهای مدیحهوار از پیروزیها، دستاوردها و دموکراسی اسرائیل و نه نشانی از بازنماییهای پذیرفتهشده و جاافتادهای که بی هیچ اتکایی به منابع تاریخی و اجتماعی فلسطینیان را تبهکارانی سنگانداز، مخالفخوان و بنیادگرا نشان میدهند؛ تبهکارانی که هدف اصلیشان دشوار کردن زندگی برای اسرائیلیهای صلحدوستِ ستمکش است.
در عوض، تصویری که نصیبمان میشود از نگاه شخصیت قصه ساکوست؛ از نگاه مرد آمریکایی جوان، معمولی و موکوتاه سرگردان در دنیای ناآشنا و غریبکش اشغالِ نظامی، بازداشتهای خودسرانه، تجربههای دلخراش ویرانی خانهها و مصادره زمینها، شکنجه (یا به قول اسرائیلیها «فشار جسمانی متعادل») و وحشیگری مطلقِ بیکران و بیرحم دنیایی که فلسطینیها هر روز و هر ساعت عمرشان را در آن میگذرانند.»
ساکو، هنگام به تصویر کشیدنِ زندگی در غزه، از همیشه به واقعیت موجودِ زندگی فلسطینیهای عادی نزدیکتر میشود؛ غزهای که به دوزخ میماند. بیزمانی، ملال و حتی فراتر از آن نکبت زندگی روزمره دراردوگاههای آوارگان، شبکهی نیروهای امدادی، مادران داغدیده، جوانان بیکار، معلمها، پلیسها، پرسهزنها، محافل همهجاییِ قهوه و چای، احساس اسارت، گلآلودگی و بیقوارگی اردوگاه آوارگان که از ارکان کنایهآمیز تجربه فلسطینیهاست؛ همهی اینها با دقتی نسبتاً هولناک و به شکلی تناقضآمیز روان و لطیف بازنمایی شدهاند. جو ساکو همدلانه آنجاست تا غزه را بفهمد و تجربه کند؛ مکانی با ازدحامی مستأصلکننده و نمادی برای فضاهای بیریشه فلسطینیهای بیخانمانشده. جو آنجاست تا شهادت دهد غزه آنجاست، و باید به هر قیمتی که شده در روایتهایی که هر خوانندهای بتواند با آنها همذاتپنداری کند، در قابی انسانی، به نمایش گذاشته شود.
مهمتر از همه اینکه مجموعه غزه جو همه چیزهایی را که سه شاهد برجسته دیگر هم پیش از او نوشته بودند تأیید میکند و به تصویر میکشد. سه شاهد که از قضا هر سه زن هستند؛ یکی اسرائیلی، یکی آمریکاییِ یهودی و سومی آمریکاییای بدون هیچ پیوند پیشینی با خاورمیانه؛ عمیره هاس، خبرنگار شجاع هاآرتص که چهار سال در غزه زندگی کرد و از غزه نوشت؛ سارا روی، که مطالعهای دقیق دربارهی چگونگی اقتصاد غزه و عقبافتاده کردنش انجام داده؛ و گلوریا امرسون روزنامهنگار و رماننویس برجستهای که یک سال از عمرش را میان مردم غزه زندگی کرد.
نظر شما