پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۵
گناه و عواقب خطرناك آن از منظر دين و اجتماع

ويرايش دوم كتاب «كيفر گناه و آثار و عواقب خطرناك آن» نوشته آيت‌الله سيدهاشم رسولي محلاتي، از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر شد. اثر حاضر با مدد جستن از قرآن و سيره پيشوايان معصوم(عليهم‌السلام) به بررسي همه ‌جانبه عواقب وخيم گناه پرداخته است.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين كتاب صرف‌نظر از آيات كريم قرآني و روايات ديني، از منابع و مآخذ علمي وداستان‌هاي گذشتگان نيز استفاده شده تا مجموعه‌اي از خطراتي كه جامعه را از ناحيه گناه و بي‌بند و باري تهديد مي‌كند آگاه سازد.

گناه، آفت خانمان‌سوزي است كه اگر بر درخت وجود آدمي رسوخ كند همه نعمت‌هاي مادي و معنوي را با خود مي‌برد و نكبت و شوربختي را به جاي آن مي‌نشاند؛ از همين‌رو قرآن و روايات، انسان را شديدا به پرهيز از آن هشدار داده‌اند.

گناه در لغت
«گناه» در زبان فارسي به معناي بزه، جرم، خطا، نافرماني و مانند آن به كار رفته و در زبان عربي از آن به «ذنب»، «اثم» و «معصيت» تعبير شده است.

معنايي كه از مجموع آنها برمي‌آيد و جامع همه معاني است همان نافرماني و انجام عملي برخلاف قانون و يا سرپيچي از قانون است و يا بنا بر نظر عده‌اي، گناه هركاري را شامل مي‌شود كه انجام آن ناروا باشد. گناه در پيش اهل شرع نيز عبارت است از اين كه مكلف، امري نامشروع مرتكب شود.

دانشمندان معاصر نيز جرم و گناه را به مخالفت با قانون تفسير كرده و در تعريف جرم گفته‌اند: «جرم عبارت است از اين كه افراد جامعه از حدود مقررات و قوانيني كه نشان‌دهنده قلمرو فعاليت افراد و حافظ حقوق طبيعي و سعادت آنان است تجاوز كرده و در نظم اجتماع رخنه‌اي پديد آورند.» اين تعريف تقريبا همان مطلبي است كه «ژان ماركيزه» در كتاب «جنايت» آورده است. او مي‌نويسد: «كسي كه از سر حد قانون تجاوز كند و اين اصل را ناديده انگارد نظم اجتماع را مختل ساخته و عملش در پيش قضات جرم است.»

«كارل» فرانسوي عقيده دارد: «گناه عبارت است از پيروي نكردن از نظم اشيا... فهم اين نكته دشوار نيست كه گناه عبارت است از پايمال كردن ارادي يا غير ارادي قانون‌هاي زندگي... .»

در قرآن كريم نيز آياتي هست كه مي‌توان در اين خصوص به آنها استشهاد كرد؛ مانند اين آيه شريفه كه خداوند پس از بيان يك سلسله احكام و دستورات اسلامي مي‌فرمايد: «اينها [كه بيان] شد حدود [و مرزهاي] خداست و هركس خدا و پيامبرش را فرمانبرداري كند، او را به بهشت‌هايي وارد كند كه در آن نهرها جاري است و جاودانه در آن باشند و اين است كاميابي بزرگ. هركس خدا و پيامبرش را نافرماني كند و از حدود خدا تجاوز نمايد او را در آتشي بيفكند كه جاودانه در آن بماند و عذابي خوار كننده دارد (نساء، آيات 13 و 14).»

بنابراين، گناه يعني، نافرماني و سرپيچي از قانون، چه قانون طبيعي و اجتماعي باشد و چه قانون الهي و ديني؛ و تخلف از آن چه در عالم دنيا و چه در روز جزا موجب عقوبت و كيفر است. البته گناه و تخلف از قوانين طبيعي و اجتماعي با گناه و تخلف از قوانين مذهبي از سه جهت با هم فرق دارند كه به توضيح آنها مي‌پردازيم.

فرق اول:
گناه در محدوده قوانين طبيعي و اجتماعي به تخلف‌هايي اطلاق مي‌شود كه در حدود ناموس طبيعت و مرز امنيت و اجتماعي صورت گيرد. به عبارت روشن‌تر، در امور طبيعي آن چيزهايي گناه محسوب مي‌شود كه با نواميس طبيعت مخالف باشد، و در امور اجتماعي به چيزهايي گناه گفته مي‌شود كه در امنيت اجتماعي اختلال ايجاد كند.

نوشيدن مشروبات الكلي يا پرت شدن از بالاي بام، هردو با ناموس طبيعت مخالف است؛ زيرا اولي با قوانين بهداشتي، سلامت مغز، كليه، كبد و ساير اعضاي بدن و دومي با قانون جاذبه زمين مخالفت دارد. و هر دو مورد مذكور، گناه در حوزه طبيعت محسوب مي‌شود و متخلف به كيفر سرپيچي از قانون طبيعت، سلامتي و عمر خويش را از دست مي‌دهد.

دزدي، چاقوكشي، آدم‌كشي و مانند آن كه به امنيت عمومي لطمه مي‌زند از نظر قانون جرم و گناه محسوب مي‌شود و متخلف به كيفر نافرماني از قانون به زندان و پرداخت جريمه و احيانا اعدام محكوم مي‌شود.

به طور خلاصه، از نظر قوانين طبيعي و اجتماعي، گناه به تجاوزهايي اطلاق مي‌شود كه در حدود امور مادي باشد و از نظر مذهب و دين، تمام آن چه كه با قوانين طبيعي (قوانين بهداشتي و غير آن) و قوانين اجتماعي (امنيت عمومي) مخالف باشد و يا با فضيلت اخلاقي، شرف انساني، عفت عمومي و سعادت اجتماعي منافات داشته باشد، گناه محسوب مي‌شود و متخلف كيفر آن را مي‌بيند؛ و اين بدان منظور است كه مذهب و دين با بينش وسيع‌تري به وضع انسان‌ها مي‌نگرد و همان‌طور كه به سلامت جسم و آسايش اجتماع توجه دارد به سلامت روح و آرامش فكر و جان نيز اهميت مي‌دهد.

فرق دوم:
دومين فرق ميان گناه در قوانين اجتماعي و قوانين مذهبي اين است كه در اجتماع، تمام كيفرها روي نفس عمل متمركز شده است؛ يعني كسي كه گناه كرد تحت پيگرد كيفري قرار مي‌گيرد؛ اما در اسلام پيامبر بزرگوار(ص) و ائمه طاهرين(عليهم‌السلام) حتي از انديشه و فكر گناه نيز جلوگيري كرده‌اند؛ چون انديشه گناه، شخص را به گناه وادار مي‌كند و كسي كه انديشه گناه را در سر پرورانيد، تدريجا فردي گناهكار مي‌شود. علي(ع) مي‌فرمايد: «فكرك في المعصية يحدوك علي الوقوع فيها؛ فكر و انديشه تو درباره گناه، تو را به افتادن در آن مي‌كشاند.» و: «فكرك في الطاعة يدعوك الي العمل بها؛ فكر تو در اطاعت و فرمانبرداري خدا، تو را به عمل كردن بدان مي‌خواند.»

اساسا فكر گناه، دل را تيره كرده، پاكي و صفاي آن را از بين مي‌برد. به عبارت روشن‌تر، اسلام درصدد است تا سرچشمه‌هاي گناه را خشك كند و آلودگي‌ را در نطفه خفه سازد. به طور كلي، اسلام و رهبران بزرگوار آن، پايه اعمال را از نظر كيفر و پاداش بر انديشه و نيت افراد بنا نهاده‌اند.

فرق سوم:
كيفر سرپيچي از قوانين طبيعي و اجتماعي به همين عالم و همين جامعه محدود است؛ ولي در اسلام، مخالفت با قوانين الهي هم در دنيا و هم در آخرت كيفر دارد. مثلا جاذبه زمين، هرجسم سنگيني را كه پرتاب شود به دليل نداشتن مقاومت در برابر قوه جاذبه، به سختي به طرف خود مي‌كشاند و كسي كه از اين قانون سرپيچي كند و خود را از بالاي بام در هوا رها سازد به كيفر اين تخلف به زمين مي‌افتد و استخوان دست، پا و جمجمه‌اش مي‌شكند. يا مثلا آتش مي‌سوزاند و هرجسم قابل اشتعالي را هم كه در مجاورتش قرار گيرد با خود مي‌سوزاند و كيفر تخلف از اين قانون سوختن است. در قوانين كشوري و اجتماعي هم براي عمل خلافي، مثلا چند ماه زندان تعيين شده است و اگر كسي دست به چنين عملي زد به زندان مي‌‌افتد و موضوع به همين جا خاتمه مي‌يابد.

اما تخلف از قوانين الهي و ارتكاب گناه، هم موجب بدبختي و سيه‌روزي در دنيا مي‌شود و هم عذاب و شكنجه آخرت را به دنبال دارد. اسلام از يك طرف تمام مصائب و گرفتاري‌هاي دنياي را معلول گناه مي‌داند و از طرف ديگر، شخص گناهكار را به عذاب‌هاي طولاني و سخت آخرت بيم مي‌دهد. قرآن مجيد در اين خصوص مي‌فرمايد: «ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس؛ تباهي و فساد در خشكي و دريا نمودار شد به واسطه كارهايي كه مردم انجام دادند(روم، آيه 41).»

اگر بخواهيم خلاصه‌اي از آنچه كه در اين اثر به آن پرداخته شده داشته باشيم، مي‌توانيم به اين موارد اشاره‌ كنيم:
1. از جمله آثار خطرناك گناه آن است كه انسان را به كفر و بي‌ديني مي‌كشاند.
2. بيشتر افرادي كه با اديان و پيامبران الهي در هرزمان به مبارزه برخاسته و يا از دين برگشته‌اند به خاطر اين بوده است كه مي‌خواستند آزادانه شهوت‌راني كنند و چون انبياي الهي و دستورات آنان را با اميال نفساني خود مخالف مي‌ديده‌اند راه انكار و مخالفت با آنها را پيموده‌اند.
3. از جمله گناهاني كه در كشاندن انسان به كفر موثر است پيروي از هواي نفس و انجام خواسته‌هاي نفساني است، و از اين‌رو، رهبران مذهبي، پيروان خود را به شدت از متابعت هواي نفس برحذر داشته‌اند.
4. تكبر و خودپسندي نيز خوي زشتي است كه گذشته از آلوده ساختن انسان به گناه، صدها بدبختي هم به بار مي‌آورد.
5. از صفات نكوهيده ديگر كه در اين‌باره بسيار موثر است، حسد است كه مانع پذيرفتن حق و انجام دستورات نوراني رهبران الهي است.
6. از جمله گناهان بسيار زشت كه پرده حيا و شرم را مي‌درد و يكسره انسان را به كفر و بي‌ديني و جنايات خطرناك ديگري مي‌كشاند، شراب‌خواري است.
7. به طور كلي، گناه و بي‌بندوباري موجب بي‌علاقگي انسان نسبت به دستورات مذهبي و ديني است و براي نجات نسل جوان بايد به هر نحو كه ميسر است آنها را از گناه و محيط‌هاي گناه آلود دور كرد.

كتاب حاضر در هشت بخش سامان يافته است. معناي گناه، گناه نوعي بيماري، گناه مانع دعا و استجابت آن، گناه عامل دگرگوني نعمت‌ها و نابودي ملت‌ها، گناه سبب كوتاهي عمر، گناه عامل پرده‌دري، گناه سلب كننده آرامش خاطر و گناه عامل كفر انسان، عناوين هشتگانه بخش‌هاي اين اثرند.

در انتهاي اين اثر، فهرستي از آيات، روايات، اشعار، اشخاص، مكان‌ها و كتاب‌ها نيز درج شده است.

چاپ بيست و سوم كتاب «كيفر گناه و آثار و عواقب خطرناك آن» (ويرايش دوم) در شمارگان 3000 نسخه، 424 صفحه و بهاي 70000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها