دكتر حسينعلي قبادي در كرسي آزادانديشي مطرح كرد
حيات پيوسته اسطورههاي ايراني از روزگار باستان تا معاصر
دكتر حسينعلي قبادي در نشست «ناميرايي اسطورههاي ايراني، اسلامي و ظهور گونه حماسه عرفاني در ادب فارسي» گفت: اسطوره ايراني از روزگار باستان تا عهد اسلامي و تا دوران معاصر از حيث ادبيت، عناصر تخيل، آفرينش صور خيال و ساختارهاي ادبي، به ويژه در حوزه نمادها مانند سيمرغ حياتي پيوسته داشتهاند./
دكتر حسينعلي قبادي، استاد دانشگاه تربيت مدرس گفت: متنهاي ادبي نوعي همساني ميان عناصر سازنده ادبيت در ژرفساخت متون ادبي باستاني و عهد اسلامي به چشم ميخورد. تداوم سياليت و ادامه حيات تصويرهاي ادبي در متنهاي اسطورهاي و انتقال آنها از روزگار باستان تا دوران اسلامي و حضور چشمگير آنها تا كنون، موجب شد تا ظرفيتهاي اسطورهاي رخدادهاي اسلامي يا برخي مفاهيم ديني در ادبيت فارسي، به كرات ظهور و بروز پيدا كند و برگونه هاي ادبي تأثير بگذارد.
وي افزود: در طول تاريخ ايران عهد اسلامي، اسطورههاي ملي و اسطورههاي اسلامي با هم تركيب شده و در اين دوره در آثار ادبي فارسي ظهور يافتهاند. به نحوي كه زمينه ظهور گونه هاي تلفيقي جديد اما با مشخصههايي متمايز و مستقل را فراهم آوردهاند و با آفرينش آثاري برجسته، مانند شاهنامه و برخي آثار سهروردي و مشخصتر از همه مانند منطقالطير عطار نيز موجب ناميرايي و پيوستگي حيات اسطورههاي ايراني شدهاند.
قبادي يادآور شد: ظهور ادبيت خاص با در هم تنيدگي و تلفيق آموزهها و وجوه اسطورهاي دوره باستان ايران و لايههاي زيباييشناختي اسطورهگرايانه ديني، حماسي و عرفاني در ايران عهد ميانه و پس از اسلام، موجب شد تا عموما وجوه و جنبههاي اسطورهاي در ژرفساخت عموم گونه هاي ادبي فارسي و به ويژه عرفاني حضور تعيين كننده و موثر داشته باشند.
وي افزود: در روزگار ما اسطورهها در ادبيت برخي ملل حضور دارند، اسطورهها در ادبيت ايران اعم از عهد باستان و دوران اسلامي به طور گسترده و مسلط، حدود سه هزار سال و با شمارش پيشينههاي آن، بيش از چهار هزار سال و حتي حدود هفت هزار سال پيش تا كنون، حياتي پيوسته و ناميرا داشته است. اين اسطورهها باززايي و زندگي مجدد داشته تا جايي كه اسطورههايي مانند سياوش و ايرج، نماد پاكي، معصوميت و شهادت و همچنين كيخسرو نماد وارستگي و آرش نماد حريم ايرانيتاند.
قبادي در ادامه بيان داشت: هر چه از عمر و روزگار اسلامي و تعميق فرهنگ ديني در اين سرزمين گذشت، اسطورهها و بازنماييها و نمادسازي از وجوه زيباييشناسانه ادبيات قديم ژرفتر و گستردهتر شد، چنانكه نمايش تعزيه نيز با توجه به سوگ سياوش شكل گرفت و رواج يافت.
اين استاد دانشگاه افزود: آنچه بر پايه منطق زيباييشناسي از آموزهها و فرهنگ اسلامي در ادب فارسي راه يافت، عمدتا از منظر اسطورههاي يونان بود كه پس از سقوط تمدن يوناني، به ادبيات رم و ايتاليا منتقل شد. آنچه در نيمه قرن بيستم به عنوان بازنمودهايي از ادبيات اسطورهاي در غرب مطرح ميشود، نوعي تلميح يا حداكثر بازسازي و اشارات به اسطورههاست.
وي در ادامه گفت: در پهنه ادبيات فارسي عناصر و ساختارهاي ادبي اسطورهاي از گذرگاه آثار حماسي به متنهاي عرفاني وارد شده و با آنها سازگاري، تناسب و تشابه پيدا كرده و حيات بيگسست خود را پي گرفتهاند. مجموعه اين سازهها پس از استقرار و استمرار و ساختن ادبياتي ويژه، ساختاري متمايز را در پي داشتهاند.
سپس دكتر حسن اكبريبيرق، منتقد جلسه با طرح پرسشي از دكتر قبادي درخواست كرد تا به تعريف نظريه در قالب يك گزاره بپردازد. قبادي در پاسخ به اين پرسش گفت: تقسيمبندي كه در گذشته از گونه هاي فارسي شده كافي نيست. ما تنها چند گونه حماسي، گونه غنايي و گونه داراماتيك داشتهايم و امروزه در دوره معاصر گونه هاي متفاوتي به آن افزوده شده اند و ما ميتوانيم طنز را نيز يك گونه بناميم. ما در مجموعه متنهاي ادبيات فارسي يك گونه كاملا اختصاصي مانند گونه حماسي عرفاني داشتهايم.
دكتر شكري، منتقد ديگر جلسه با طرح پرسشي عنوان كرد، هر گونه داراي ويژگيهايي است. آيا حماسه عرفاني را ميتوان گونه ناميد؟ قبادي در پاسخ به اين پرسش گفت: كه حماسه عرفاني داراي ويژگيهايي است، اين حماسه داراي ماده، صورت و لحن است و همچنين گاهي داراي زبان نيز ميشود.
پايانبخش نشست نيز به داوري دكتر مجتبي منشيزاده و دكتر احمد تميمداري به طرح «ناميرايي اسطورههاي ايراني، اسلامي و ظهور كونه حماسه عرفاني در ادب فارسي» اثر دكتر حسينعلي قبادي اختصاص داشت.
بيست و چهارمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران تا 24 ارديبهشت ماه در مصلاي امام خميني (ره) برپاست.
نظر شما