پروفسور اولريش مارزلف، شرقشناس و پژوهشگر ادبيات فولكلور ايران در نشست «تاثير قصهگويي و بازيهاي سنتي ايراني» در سالن بينالملل گفت: قصهها نه تنها بزرگترين ميراثهاي جهانياند، بلكه در رشد فكري بچهها و ايجاد تفاهم ميان فرهنگها نيز تاثير گذارند./
ناهيد مهدوي اصل، قصهگو و داستاننويس حوزه كودكان با اشاره به اينكه بازيهاي سنتي ايراني هر كدام مهارتهاي كودكان را آموزش ميدهند، افزود: امروز، فرهنگ ايراني در حوزه بازيهاي كودكان بسيار كمرنگ شده و اميدواريم برپايي چنين نشستها و برنامههايي در سيستم آموزشي كشور تاثير گذار باشد و بخشهاي كمرنگ شده در حوزه فرهنگ را دچار تغيير و تحولات بنيادي كند.
وي با اشاره به اينكه در حوزه قصهگويي و داستانخواني، مادران نقش موثري در فرهنگآموزي كودكان دارند، توضيح داد: مادران بايد همانگونه كه براي قصهها ارزش قايل ميشوند، به مفهوم داستان نيز توجه كنند.
پروفسور اولريش مارزلف، شرق شناس و پژوهشگر با سابقه حوزه ادبيات فولكلور ايران عنوان كرد: در دوران بچگي داستانهاي شنل قرمزي و شنگول و منگول ايراني را بسيار دوست داشتم، پس از آن به هزار و يك شب علاقهمند شدم. بحث داستانهاي ايراني را به صورت متمركز از دوران دانشجويي آغاز و متوجه شدم كه قصه نه تنها بزرگترين ميراث جهاني بلكه در رشد فكري بچهها و ايجاد تفاهم ميان فرهنگها نيز تاثيرگذار است.
وي با اشاره به اينكه انواع مختلف قصه در كشورهايي مانند چين، ژاپن، ايران و ... جنبههاي مشتركي را با يكديگر به نمايش ميگذارند، اظهار داشت: علاقه به داستانهاي ايراني از دوران جواني و پس از زماني كه براي مسافرت به ايران آمدم در من بوجود آمدو آنجا شيفته فرهنگ شفاهي ايران شدم و نخستين كار پژوهشي خود را درباره شخصيت ملانصرالدين در ايران ارايه دادم. يكي از خصوصيات قصههاي ايراني، شباهت آنها به اسطورههاي اروپايي است و اين دو حوزه تمدني ايران و كشورهاي هند و اروپايي در اين رابطه بسيار به هم نزديكند.
مارزلف يكي از خصوصيات برجسته قصههاي ايراني را رقابت و تضاد خوب و بد دانست و اظهار داشت: در تمام داستانهاي ايراني مخاطب به دنبال آخر پيروزمندانه و مثبت داستان است و تمام داستانهاي ايراني اين تضاد خوب و بد را به وضوح نمايش ميدهند. در صورتي كه در ديگر فرهنگها اين تضاد كمتر به چشم ميخورد.
سپس سيد احمد وكيليان، مسوول فصلنامه فرهنگ مردم و پژوهشگر قصههاي كودكان با تعريف كردن دو نمونه داستان از زندگي حضرت محمد (ص) و علي (ع) درباره رفتار با كودكان، گفت: بازي بچههاي قديم در ايران «الك دلك»، «يك قل دو قل»، «گرگم به هوا» و ... بود و در آن دوران بازيهاي رايانهاي وجود نداشت. ارسطو، فيلسوف يونان 2500 سال پيش درباره بازي ميگويد؛ در بازي نيرويي نهفته است كه در آن آدمي را از خواستههاي روز، احساسات و اميال چركين پاك ميكند. كارول روس، ديگر انديشمند بزرگ ميگويد؛ بازي، كودك را از نوعي حالت تمرين و آماده شدن براي زندگي و آيندهاي روشن با شادابي و نشاط در دوران سالخوردگي آماده ميسازد. زندگي نوعي بازي است، كودكان بايد از دوران كودكي قصههاي شيرين بشنوند تا در بزرگسالي قادر به حل مشكلات خود باشند.
محمدرضا يوسفي، نويسنده كودك و نوجوان درباره نقش قصه و قصهگويي در ذهن بچهها گفت: بازيها، سنتها و قصهها از منظر زبانشناسي بسيار با اهميتند. جهان شخصيتي هر فردي مبتني است بر واژههايي كه در ذهنش انباشته و ذخيره شده و اين جهان ذهني، معرف شخصيت افراد است.
وي با تاكيد بر اينكه سرمايههاي مالي و فكري خانوادهها نبايد معطوف به دوران دانشگاه بچهها شود، بلكه بايد از لحظه تولد، فرزندان را با داستان و قصه آشنا كرد، اظهار داشت: متلهاي انگشتي يكي از انواع قصههايياند كه در دوران قديم، مادران براي فرزندان روايت ميكردند و امروز اگر ما به عرصه داستاننويسي وارد شديم، مديون متلهاي مادرانمان هستيم. يكي ديگر از انواع قصهها، لالاييها هستند كه مادران از دوران بارداري تا زمان بزرگ شدن، بچهها را با آن آشنا ميكنند.
يوسفي با تاكيد بر اينكه لالاييها امروز كمرنگ و از حالت سنتي خارج شده اند، توضيح داد: بسياري از آيينهاي قصهگويي پيش از تولد، در بزرگسالي تا پيري توسط نويسندگان جمعآوري و چاپ شده اند. اين قصهها كاربردي و داراي جنبه تربيتي و آموزشياند، بنابراين براي اينكه فرزندي اجتماعي و شاداب در دوران جواني داشته باشيم، بايد در كودكي فرزندان را به دنبال كشف قصهها و تخيلهايشان بفرستيم. تلويزيون و رايانه قدرت واژگان و تخيل را افزايش نميدهد، بلكه داستانها هستند كه ميتوانند تخيل بچهها را فعال كنند.
ناهيد مهدوي اصل در اين نشست داستانهايي از كتابهاي خود براي بچهها روايت كرد، يكي از اين داستانها با عنوان «يك بز و دو بز و يك نيم بز آدم كوچولو» بود.
بيست و چهارمين نمياشگاه بينالمللي كتاب تهران تا 24 ارديبهشت در مصلاي امام خميني (ره) داير است.
نظر شما