عرفان نظرآهاری، نویسنده و شاعر ادبیات کودک و نوجوان در يازدهمين نشست «سبد خواندن» خانه كتابدار، كودك و نوجوان گفت: كتاب، خانواده و جامعه را زنده و پويا نگه ميدارد.
او براي مثال گفت: در فرهنگ ما، در شروع زندگی یک زوج جوان، کتاب جایی در سبد خرید عروس ندارد! و یا این که به سبب کوچک بودن خانهها کتابها در جعبه و در انباری نگهداری میشوند.
به باور او، کتابی که در جعبه است، اصلا وجود خارجی ندارد. کتاب باید در متن زندگی افراد باشد و شاید تنها بینظمی که در یک خانه مجاز است وجود یک کتاب و یا مجله در هر جایی از خانه، مانند آشپزخانه، اتاق خواب، پذیرایی و حتی سرویس بهداشتی باشد. در این صورت کتاب به متن زندگی راه مییابد و بخشی از خانواده میشود.
او درباره هزینه خرید کتاب یادآور شد که خانوادهها حاضرند از بسياري از امکانات مادی خود صرف نظر کنند، اما برای پیشرفت کودکشان هزینههای گزافی برای تحصیل در مدارس غیرانتفاعی بپردازند؛ در حالی که اگر بخش بسیار اندکی از همان پول را صرف خرید کتاب مناسب کنند، بازدهی بهتری خواهد داشت.
کودک درسخوان، لزوما به انسان فهمیدهای تبدیل نمیشود. فهم و دانش تنها از راه خواندن کتابهای مناسب به دست میآید. خانواده در این باره نقش بسیار مهمی بر دوش دارد. کودک از رفتار والدین الگو برداری میکند، نه از شعارها و گفتار آنها؛ پس برای اینکه کودکان کتابخوان داشته باشیم ابتدا باید خود کتاب بخوانیم.
عرفان نظرآهاری در ادامه سخنان خود به کتاب به عنوان غذای روح اشاره کرد و گفت: «همانگونه که جسم نیاز به غذا و انرژی دارد، روح و جان آدمی نیز نیاز به تغذیه دارد و بخشی از تغذیه روح از راه خواندن ادبیات تامین میشود. اگر به آن بیتوجهی کنیم روح آدمی میمیرد و آن زمان است که با جامعهای بیتفاوت و افسرده روبهرو میشویم. وقتی کتابی میخوانیم و خود را به جای شخصیتهای آن کتاب میپنداریم، در حقیقت زندگیهای ديگری را بهطور موازی با زندگی خودمان تجربه میکنیم و این سبب رشد و تعالی میشود. امروزه دانشمندان بر این باورند که سن کتابخوانی از صفر سالگی شروع میشود. کودک باید از هنگام تولد با شکل، صدا و حتی بوی کتاب آشنا شود.»
نويسنده كتابهايي چون «پيامبري از كنار خانه ما رد شد» و «جوانمرد، نام ديگر تو» به رسمهای زیبایی همچون شاهنامهخوانی و حافظخوانی در خانوادههای قدیمی اشاره کرد و کتابخوانی در خانواده را به دو دسته همنسلی و بیننسلی تقسیمبندی کرد.
به زعم نظرآهاري، در نوع نخست، گروههای همسال و همنسل بهطور دسته جمعی به خواندن میپردازند و در دسته دوم، کتابخوانی بین پدربزرگها و مادربزرگها و نوهها رخ میدهد که هر دو حالت به استواری پایههای خانواده میافزایند.
اين استاد دانشگاه، همچنین پیشنهاد کرد: در هنگام بیماری برای کودکان خود کتاب بخوانید؛ زیرا باعث آرامش و بهبودی سریعتر میشود.
از دیگر راههایی که این نویسنده برای ترویج فرهنگ کتابخوانی در خانواده پیشنهاد کرد، انتخاب کتاب به مناسبتهای مختلف فرهنگی به عنوان هدیه، جایگزین کردن کتابگردی در فروشگاههای کتاب به جای پاساژگردی، اجرای نمایشهای خانوادگی با متن قصهها، خواندن كتاب با صدای بلند در محیط خانوادگی، گوش کردن به کتابهای صوتی و یا نوارهای قصه به جای موسیقیهای بیمحتوا بود.
در پایان نشست، اعضای گروه «سبد خواندن» از تجربههای خود در ترویج خواندن كتاب با خانواده گفتند و درباره کتابهای عرفان نظرآهاری به تبادل نظر پرداختند.
کتابهای «لیلی نام تمام دختران زمین است»، «نامههای خطخطی»، «چای با طعم خدا»، «من هشتمین ِ آن هفت نفرم»، «با گچ نور بنویس» و «دو روز مانده به پایان جهان» از آثار نظرآهاری هستند.
کتاب «من هشتمین آن هفت نفرم»، در فهرست افتخار سال ۲۰۱۰ دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان قرار گرفت.
یازدهمین نشست اعضای طرح «سبد خواندن» خانه کتابدار کودک و نوجوان، ۲۴ اردیبهشت همزمان با روز جهانی خانواده برگزار شد.
نظر شما