چاپ نخست کتاب «سعادت فرد، سلامت جامعه در خطبه متقين» نوشته حسين صفريتبار از سوي انتشارات ايدهنو منتشر و روانه بازار نشر شد. اثر حاضر، شرحي بر خطبه همام محسوب ميشود كه حضرت اميرالمومنين علي(ع) در آن به اوصاف پارسايان اشاره ميكند. اين خطبه با روايات گوناگوني از مراجع و كتابهاي تاريخي و حديثي نقل شده است.
هركس بتواند اين اوصاف را در خود زنده كند و به آن متخلق شود، نور ايمان و حقيقت بر قلب او تابنده خواهد شد و از اين سرچشمه نور و هدايت امير مومنان(ع) روح و دل او روشن ميشود و شخصيتي تازه همراه با آرامش و روحانيتي بينظير در وجود خود احساس خواهد كرد. لذا بزرگان دين، مطالعه دقيق اين خطبه نوراني را در زمينه «صفات متقين» كه آينه تمام نماي اخلاق اسلامي است، به همه مومنان و پويندگان راه تهذيب نفس مخصوصا جوانان توصيه كردهاند.
خطبه متقين، قطرهاي زلال و درخشان از درياي متلاطم و بيكران علم موليالمتقين اميرالمومنين علي(ع) است.
علي(ع) امامي است كه در خانه حق (كعبه) چشم به جهان گشود تا از ابتدا بيننده حق باشد؛ نوجواني كه در مكتب نبوت در برابر استادي مانند نبي اكرم(ص) زانو زد و كتاب وحي را ورق ورق مطالعه كرد تا تاريخ جهان را رقم بزند.
او به مقامي رسيد كه گرچه در وصف وي دانشمندان و سخنوران بزرگ تازي و فارسي مانند: حسان، ابوفراس، ابوتمام، متنبي، حكيم سنائي، فردوسي و غيره، سخن بسيار گفته و سرودهاند، ولي هيچيك به اداي حق مقام او نرسيدهاند؛ و حقيقت او، و صفاي او، همچنان براي غير حضرت حق و صاحبان علم حقيقي، مستور مانده است.
به بهانه انتشار اين كتاب، به بررسي تاريخچه و اهميت اين خطبه شريف ميپردازيم.
تاريخچه خطبه
اين خطبه كه به نام خطبه «همام» معروف شده، اوصاف پارسايان را برميشمرد كه با روايات گوناگوني در مراجع و كتابهاي تاريخي و حديثي نقل شده است.
سند اين خطبه تنها به نهجالبلاغه سيدرضي (رضوانالله عليه) بر نميگردد، بلكه در آثار متعدد شيعه و سني آمده است؛ از جمله كساني كه اين خطبه را پيش از جمعآوري نهجالبلاغه در كتاب خود آوردهاند، ميتوان به شيخ صدوق در كتاب «امالي» و ابن شعبه حراني در كتاب «تحفالعقول» اشاره كرد.
از ديگر منابعي كه به نقل اين خطبه پرداخته، كتاب «سليمبن قيس هلالي» از ابانبن ابيعياش است. قبل از شيخ صدوق «ابن قتيبه» قسمتي از اين خطبه را در كتاب «زهد» نقل ميكند.
در تحفالعقول، نامي از همام برده نشده است، اما بيشتر شارحان نهجالبلاغه، همامبن شريحبن يزيد را از شيعيان و دوستداران امام دانستهاند.
ابنطلحه شافعي در كتاب «مطالبالسوول» داستاني را به اين مضمون نقل ميكند كه: «روزي امام علي(ع) موقع خروج از منزل با گروهي برخورد ميكند و از ايشان ميپرسند: كه هستيد؟ جواب ميدهند كه از شيعيان شما هستيم. امام ميفرمايند: من در چهره شما نشان شيعيان خود را نميبينم. آنان شرمگين ميشوند، يكي از آنان از امام ميپرسد: نشان شيعيان شما چيست؟ امام سكوت ميكند بعد همام كه مردي عابد بوده، امام را سوگند ميدهد كه آن نشانها را باز گويد. امام اين خطبه را آنجا بيان ميدارند.» در داستان مذكور نام وي «همامبن عباده خثيم» ذكر شده است، نه همامبن شريح، در حالي كه شارحاني مانند «ابن ابيالحديد و بحراني» نام پدر همام را شريح دانستهاند نه عباده. در نهجالبلاغه هم سوال همام درباره صفات شيعيان نيست، بلكه درباره صفات پارسايان (متقيان) است.
سبطبن جوزي در «كتاب تذكره» و كراچكي در «كنزالفوائد» اين خطبه را آوردهاند، بنابراين سند معتبر اين خطبه به آثار و تاليفات قرن سوم نيز برميگردد و به تواتر از شيعه و سني نقل شده است. مرحوم كليني، روايت ديگري از اين خطبه را با عنوان «نشانههاي مومن» به نقل از امام صادق (عليهالسلام) آورده است.
همام از ماده «همّ» به معناي غم و اندوه گرفته شده و به معناي كسي كه داراي اراده و اختيار بوده نيز آمده است. شهيد مطهري، همامبن عبادهبن خثيم را برادر خواجه ربيع مدفون در طوس ميداند. استاد شهيد، خواجه ربيع را از اميران جنگي معرفي كرده است كه در مسائل پيش آمده در زمان خلافت امام علي(ع) قدرت درك و تحمل و هضم مسائل را نداشت و به دليل نداشتن معرفت كامل به امام، دچار ترديد شد. امام نيز كه وي را متزلزل ديد، براي حفظ خدمات گذشته و جلوگيري از انحراف، او را كه مردي زاهد و اهل عبادت بود، به سرحدات فرستاد تا نداشتن معرفت نسبت به امام، او را دچار خيانت نكند.
اهميت خطبه
اين خطبه در مورد مطالب متفاوتي بحث دارد؛ مسائل فردي، اجتماعي، علو شان و مقام پرهيزكاران، معارف الهي، نشانههاي پرهيزكاران و... كه در پايان خطبه نيز به ماجراي مدهوش شدن همام پس از شنيدن خطبه اشاره ميشود كه اين از اهميت فرازهاي خطبه و تاثيرگذاري كلمات و جملات حضرت اميرالمومنين(ع) خبر ميدهد.
هركه خود را شيعه علي و اولاد علي(ع) ميداند، بايد خود را با سخنان آن سرور يگانه كه خود مصداق اتم و اكمل اين خطبه است، تطبيق دهد و اعمال و صفات خود را به پيشگاه امام خود عرضه كند تا امكان اصلاح و جبران و تكامل قبل از انتقال به سراي ديگر و از دست رفتن فرصتها وجود داشته باشد. اين خطبه يك دوره آموزش اخلاق كامل اسلامي است كه هم فرد را در جامعه اداره و هم دين و دنياي او را آباد ميكند.
با بررسي اوصاف متقين كه از لسان مبارك حضرت امير(ع) آمده است، تربيتي جامع حاصل ميآيد كه هم بهرهبرداري از نعمات دنيايي را دربردارد و هم نتيجه شيرين رضوان الهي و بهشتي شدن را نويد ميدهد.
اين خطبه علاوه براين كه شامل روش سير و سلوك و پلههاي معرفت و عرفان است، يك دوره عليشناسي نيز به حساب ميآيد يا بهتر بگوييم كه اين خطبه به نام خود حضرت است؛ زيرا ايشان سرور و سردمدار متقيان جهان از ازل تا به ابد بوده و هر آنچه همه خوبان دارند، علي(ع) همه را يكجا دارد.
در پاسخ تفصيلي حضرت به همام كه متن خطبه را تشكيل ميدهد، اوصاف پارسايان از اصلاح زبان شروع و به آيين مردمداري ختم ميشود.
در واقع اين خطبه، راه و رسم مسلماني است كه آموزش داده ميشود. به عبارت ديگر خطبه، همام يك دوره كامل اخلاق اسلامي است، چرا كه مسلمان واقعي از اصلاح زبان خويش شروع ميكند تا از گناهان كثيري كه توسط زبان انجام ميشود، مصون بماند و ديگران نيز از گزند زبان وي آسوده باشند.
چاپ نخست کتاب «سعادت فرد، سلامت جامعه در خطبه متقين» در شمارگان 1000 نسخه، 328 صفحه و بهاي 60000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما