مترجم كتاب «متافيزيك واقعيت مجازي» با بيان اين كه واقعيت مجازي فهم ما از هستي را تغيير ميدهد، گفت: ارايه واقعيتهاي پيرامون ما در ساختار واقعيت مجازي، بازنمايي اشيا را براي ما متفاوت ميكند و به همين دليل ما با عينك تكنولوژيكي به هستي نگاه ميكنيم.\
وي نحوه عرضهشدن واقعيت در محيط مجازي را متفاوت دانست و گفت: به همين دليل است كه واقعيت مجازي، فهم ما از هستي را تغيير ميدهد.
استاديار دانشگاه آزاد واحد تهران شرق با اشاره به طرح دو پرسش در متافيزيك واقعيت مجازي اظهار كرد: يكي از اين پرسشها به نحوه بودن ما در اين هستي بازميگردد، به اين معنا كه بودن در دنياي مجازي به چه معناست. همچنين موقعيت هستيشناسانه يا ساختار فضاي مجازي نيز در اين متافيزيك مورد پرسش واقع ميشود.
تربتي ادامه داد: شيوه فهم ما از ساختار هستيشناسانه فضاي مجازي، چگونگي وجود واقعيتها در فضاي مجازي را مشخص ميكند، اما اين ساختار، زماني آشكار ميشود كه نحوه پديدار شدن اشيا بر انسانها را دريابيم. اين كتاب با طرح پرسش نخست ميكوشد چگونگي شكلگيري تجربه ما در محيط مجازي را تبيين كند.
وي در شرح گفتههايش مثالي ذكر كرد و گفت: براي مثال، تلفن به عنوان يك رسانه مجازي، حس بودن و صميميت ما را با شخصي كه در آن سوي خط قرار دارد، تغيير ميدهد. يعني اگرچه ممكن است فردي به لحاظ فيزيكي در نزديكي ما باشد، اما احساسات ما درگير مكان يا فردي است كه به لحاظ فيزيكي از ما دور است. به اعتقاد نويسنده اين اثر، تلفن نوعي حضور از راه دور را براي ما ايجاد ميكند. اين تجربه را ميتوان با توجه به شبيهسازيها نظير راه رفتن مجازي بر كره ماه بيشتر درك كرد.
مترجم كتاب «ارتباطات كامپيوتر ـ واسط، تعاملات اجتماعي و اينترنت» با بيان اين كه «ارايه واقعيت در ساختار واقعيت مجازي، بازنمايي اشيا را براي ما متفاوت ميكند» گفت: براي مثال، اطلاعات در فضاي مجازي، شكل «فزونمتن»شده پيدا ميكند و ما در برخورد با اين «فزونمتن»بودن اطلاعات، نوع انديشه و تفكرمان تغيير مييابد. براي نمونه، الفبا در خارج از محيط مجازي، شكلي خطي و تمركزگرا دارند، اما همين الفبا در محيط مجازي، مركزگريز ميشوند و تفكر خطي سابق ما را درهم ميشكنند.
تربتي افزود: به عبارتي ميتوان گفت كه نوشتار محيط مجازي ميتواند تبديل به گفتار شود و همين تفاوت در نحوه ارايه شدن اشيا به ما، فهم ما را از آنها متحول ميكند، بنابراين، محيط مجازي، نحوه بودن و نيز نحوه ارايه شدن اشيا را به ما را تغيير داده، نوع برداشتهاي ما را نيز دستخوش تحول ميكند.
وي «مايكل هايم» نويسنده كتاب را متأثر از هايدگر و همچنين انديشه تائوئيستي برشمرد و گفت: او به عنوان يك تكنوتائو نيز معرفي شده است.
مترجم كتاب «پستمدرنيزم و مجازي شدن در نگاه مارشال مك لوهان» ادامه داد: «هايم» رويكردي تكنيكستيز در تبيين دنياي پيرامونش ندارد، اما به دور از هرگونه افراطي از تكنولوژي انتقاد ميكند و معتقد است تكنولوژي، رابطه طبيعي ذهن انسانها با بدنشان را خدشهدار كرده است. اين تفكر «هايم» را ميتوان مربوط به نگاه تائونيستي او دانست.
وي در تبيين شيوه تاثيرگيري «هايم» از هايدگر گفت: هايدگر نيز به تكنولوژي انتقاد ميكند، او معتقد است امروزه ما از تكنولوژي تفسيري «انتولوژيكال» به جاي تفسير «انتيك» داريم، به اين معنا كه نگاه ما به تكنولوژي ابزارگون است. اين نگاه ابزارگون سبب ميشود كه امروزه تلقي از مفهوم يوناني «تخنه» به معناي آشكارگي و حقيقت، در اذهان ما از ميان برود. به عبارت ديگر تكنولوژي، با اين تعبير جديد حقيقت را پنهان ميكند.
تربتي ادامه داد: نگاه انتولوژيكال به تكنولوژي برگرفته از واژه «تخنه» در يونان باستان است. «پوئسيس» و «تخنه» به معناي آشكار كننده حقيقتاند، اما امروزه «تخنه» تبديل به گشتن شده و گشتن نيز به معناي چارچوب دادن است. در واقع اين چارچوب، حقيقت زندگي ما را ميسازد و در نتيجه ما با عينك تكنولوژيكي به هستي نگاه ميكنيم.
به گفته تربتي، «هايم» در اين كتاب و همچنين ساير آثارش، بيشتر به معناي ماهيت واقعيت مجازي ميپردازد و نميتوان گفت كه به طور مستقيم نگاهي انتيك به تكنولوژي در تفسيرهايش دارد، اما اين گرايش در درون نوشتههايش به چشم ميخورد.
كتاب «متافيزيك واقعيت مجازي» به تازگي از سوي انتشارات رخدادنو منتشر شده است.
نظر شما