سر و كلهي يك «ناشناس» پيدا شده است. اسمش را «شردرمن» گذاشته و با همهي بيعدالتيها مبارزه ميكند. بوبا هم يكي از اين بيعدالتيهاست! بوبا بدجنس و مردمآزار است. براي همه اسم ميگذارد. با يك خروار دندانِ تيز، آمادهي گاز گرفتن به دنيا آمده. به جاي كلمهها از مشتهايش استفاده ميكند. نفسش هم كشنده است. خلاصه اينكه يك كلاس يا شايد بشود گفت يك مدرسه از دستش خسته شدهاند./
«ناشناس» داستاني است كه هيجان كتابهاي پليسي را دارد با اين تفاوت كه اينبار قهرمان و كارآگاه قصه، يك نوجوان است. نوجواني كه با بيعدالتيها ميجنگد. نخستين بيعدالتي را هم در كلاس درس مدرسه پيدا ميكند. نخستين جرقههاي اين مبارزه با بي عدالتي از اينجا در ذهن مبارز ناشناس شكل ميگيرد:
"فكري به سرم زده بود كه باعث ميشد «بوبا بيكيسبي» از فحشهايي كه تا به حال به ما داده و اسمهايي كه رويمان گذاشته بود، پشيمان بشود. يا از دزديدن وسايلمان. يا از حالگيري با آن نفس بوگندويش. آره ... خيال داشتم در مورد يك بيعدالتي گزارش تهيه كنم. گزارش دربارهي «بوبا بيكيسبي»! "
بعد از اين است كه «شردرمن» به وجود ميآيد. شردرمن درست مثل يك كارآگاه كهنهكار به دنبال «بوبا» راه ميافتد و مدرك جمع ميكند و مدارك را در سايتي با نام خودش قرار ميدهد. بوبا قلدر و زورگوست، تقلب ميكند، دزدي ميكند، حتي معلمها و مديرها هم نميتوانند جلوي او را بگيرند. اما ابرقهرماني پشت ظاهر يك نوجوان بيدست و پا ظهور ميكند. حالا بوبا بايد هواي خودش را داشته باشد!
كتاب «ناشناس» را «وندلين وان درانن» نوشته و «برايان بيگز» تصويرگري آنرا برعهده داشته است. «شهره نورصالحي» كتاب را به فارسي برگردانده و نشر پيدايش آنرا با شمارگان 2 هزار نسخه و قيمت 3500 تومان روانهي بازار كتاب كرده است.
داستان زندگي نويسندهي اين كتاب هم جالب است. «وندلين وان درانن» هر شغلي را كه بگويي امتحان كرده است. از رانندهي جرثقيل تا معلم مدرسه، اما اكنون تمام وقتش را به نويسندگي ميگذراند.
نظر شما