به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در این کتاب پس از پيشگفتار دکتر فریدون وردی‌نژاد و مقدمه نویسندگان، مطالب در پنج بخش شامل «تاريخ و اندیشه چين در دوران باستان» ، «تاريخ و اندیشه چين در عصر ميانه ( از زمان سلسله هان تا سال 1646 )»، «تاريخ و اندیشه چين در دوران معاصر»، «از انقلاب1949 تا عصر حاضر» و «چین امروز » گنجانده شده‌اند.

در بخشي از پیشگفتار کتاب آمده است: «روند وادادگي نظام‌هاي کمونيستي در برابر موج عظيم جهاني شدن يکسان نبود. برخي همچون شوروي و اقمار آن، شاهد يک فروپاشي عظيم بودند، به گونه‌اي که نظام جايگزين، بر خاکستري از گذشته بنا گرديد. اين مناطق علاوه بر دست شستن از آرمان‌هاي موعود، تن به يک فروپاشي سياسي و تجزيه سرزميني دادند و جغرافياي سياسي آنان شكل ديگري يافت. در اين ميان، جمهوري خلق چين را مي‌توان يک استثنا دانست. اين کشور توانست با بهره گرفتن از شرايط جديد جهاني، طي دهه هاي 80 و 90 ميلادي، شيوه جديدي از نوسازي و ورود به جهان صنعتي، بدون فروپاشي سياسي را آزمون کند.»
 
كتاب حاضر، در حقيقت تلاشي براي گشودن افقي جديد و منطبق با واقعيت هاي چين امروز محسوب مي‌شود. نويسندگان در سه بخش نخست کتاب، به طور عمده سراغ آن حوزهايي از جامعه چين رفته‌اند كه رد پاي آنها را مي‌توان به وضوح در چين امروز و شيوه برگزيده شده توسط نخبگان اين كشور براي دستيابي به توسعه ديد و در دو بخش پایانی نیز «چين معاصر» را از منظري علمي و كاربردي مطالعه كرده‌اند.

در بخش ديگري از مقدمه کتاب آمده است: «بي‌شك نتايج حاصل از پژوهش حاضر، نه تنها دستاوردهاي آكادميك قابل ملاحظه‌اي را نصيب دانشگاه‌ها و مراكز علمي مي‌سازد، بلكه در عرصه عمل نيز مي‌تواند سودمندي بسياري براي كشورهايي كه در ادبيات سياسي، كشورهاي در حال توسعه خوانده مي‌شوند، به ارمغان آورد، به ويژه آن كه در ادبيات نوين سياسي "توسعه بر مبناي عوامل و عناصر تشكيل‌دهنده هويت بومي" از پذيرش عام‌تر برخوردار شده است. همچنین با توجه به حوصله اين كتاب، پديدآوردگان آن تلاش نموده‌اند به جاي بازخواني بلند و دوباره تاريخ و فرهنگ اين كشور، با ارایه يك روايت موجز از گذشته چین، رهيافت تبارشناسانه‌اي را از گزاره‌هاي توسعه چين امروز ارایه دهند. از اين رو، تا حد امكان در بخش‌هاي مربوط به گذشته تاريخي و ويژگي‌هاي فكري و فرهنگي، بيشتر بر گزاره‌هايي تاكيد شده است كه رد پاي بيشتري از آنها را بتوان در چين امروز مشاهده نمود.»

بر اساس مطالب كتاب، چین معاصر از طریق پذیرش کمونیست و با هزینه کردن جان میلیون‌ها انسان، تجربه سخت ورود به عصر جدید را پشت سرگذاشت. نخبگان این کشور اگرچه مارکسیسم ـ لنینسم را به عنوان ایدئولوژی نوسازی و گذر از وضعیت نیمه مستعمره به استقلال پذیرفتند، اما از آنجا که خودشان در محیطی رشد کرده بودند که با آبشخوری وسیع از فرهنگ‌ها و سنت‌های چند هزار ساله پشتیبانی می‌شد، اندک زمانی مارکسیسم در این کشور جامعه چینی بر تن کرد و «مارکسیسم چینی» متولد شد. 

با مرگ مائو و پایان گرفتن زهد انقلابی در چین، نخبگان نسل دوم پس از انقلاب این کشور، به رهبری «دنگ شیائو پینگ» با درک فضای جدید نظام بین‌الملل در اواخر دهه هفتاد سیاست «اصلاحات» و «درهای باز» را در پیش گرفتند. آنان با استوار ساختن اصلاحات مورد نظر خود بر پایه حفظ اقتدار سیاسی و امنیتی کوشیدند در درجه نخست، بر پایه واقعیت‌های نظام بین‌الملل، هدف‌های خود را تعیین و تعریف دقیقی از آنها ارایه دهند. 

با آغاز اصلاحات و اتخاذ «سیاست درهای باز» چین خط مشی عملگرایانه‌ای را در پیش گرفت که مهم‌ترین مشخصه آن، تاکید بر رشد اقتصادی و ثروتمند شدن کشور بود که طی سه نسل از نخبگان چین استمرار یافت و در هر نسل نیز بر غلظت عملگرایانه و وجه تکنوکرات نخبگانش افزوده شد. با این همه، باید توجه کرد که توسعه سریع اقتصادی و تحولات اجتماعی و جهانی، نخبگان چین را به درک این واقعیت نایل کرده است که هرچند آنان تمایلی برای قبول نسخه‌های سیستم سیاسی نظام‌های غربی ندارند، اما برای کسب مشروعیت و استمرار مقبولیت حزب کمونیست از انجام برخی اصلاحات در ساختار سیاسی ناگزیرند.
 
به عقيده نويسندگان اين كتاب، تقسیم کار جدیدی که از دهه 1990 با آغاز روند جهانی شدن در سطح نظام بین‌الملل آغاز شد، تکمیل‌تر و متصلب‌تر خواهد شد و از آنجایی که در عصر جهانی شدن، دستیابی به مرحله هژمونیک شدن نمی‌تواند تنها با ایستارهای داخلی یک کشور ممکن شود، پکن نیز براي دستیابی به این مرحله هژمنونیک ناگزیر خواهد بود تا مولفه‌های فرهنگی و نرم‌افزارهای فرا ملیتی تعریف كند و به این ترتیب شاهد ورود جهان به مرحله پسامدرن خواهیم بود که چین و قاره آسیا مولفه‌های بسیاری را در آن تعریف خواهند کرد. 

چاپ نخست کتاب « اژدهای شکیبا: چـيــن، دیروز، امروز و فردا» به تازگي توسط انتشارات موسسه اطلاعات منتشر شده است.