«تيستوي سبزانگشتي»، دربارهي پسرى با موهاى فرفرى طلايى و چشمهاى سبز است كه انگشتهايي سبزكننده دارد. اين كتاب بعد از نزديك به 30 سال، دوباره توسط انتشارات ماهي منتشر شده است.
او در اين كتاب، ماجراي پسري را ميسازد كه به هرچه دست ميزند، سرشار از گلها و سبزهها و پيچكها ميشود: «چند قدم آن طرفتر، در كنار ديوار، تمام گلدانهايي كه تيستو پر كرده بود، ظرف پنج دقيقه غرق در گل شده بودند! بايد اين را هم خوب بدانيد كه گلهاي گلدانها، از آن گلهاي ريز؛ يا علفهاي بيرنگ و بو نبودند، هرگز! در هر گلدان يك گل «بگونياي» درشت بود و تمام بگونياها با هم، يك باغچهي بزرگ قرمز رنگ درست كرده بودند. سبيلو گفت: اين باور نكردني است، معمولاً دستكم دو ماه طول ميكشد تا بگونياها به اين درشتي رشد كنند.
معجزه، معجزه است.
تيستو پرسيد: آقا سبيلو، ما كه هنوز توي سوراخ گلدانها تخم نپاشيدهايم. پس اين گلها از كجا آمدهاند؟
سبيلو جواب داد: اسرارآميز است! اسرارآميز است! و بعد ناگهان، دستهاي كوچك تيستو را توي دستهاي بزرگ و زمختش گرفت و گفت: انگشتهايت را به من نشان بده!
و با دقت هرچه تمامتر، انگشتهاي شاگردش را امتحان كرد، بالا و پايينشان كرد، توي سايه و توي روشني، خوب براندازشان كرد، لحظهاي خاموش ماند و فكر كرد و سرانجام گفت:
- پسرم! چيز عجيب و در عين حال جالبي برايت پيش آمده. انگشتهاي تو سبزكننده است!»
بله! به همين دليل بود كه تيستو را «سبزانگشتي» صدا ميزدند.
البته اين تنها ويژگي اين پسر نيست. او شخصيت عجيبي دارد و فكرهاي از پيش ساختهي بزرگترها را نقد ميكند: «آدم بزرگها دربارهی همه چیز، فكرهای از پیش ساخته شدهای دارند كه وادارشان میكند بدون فكر كردن حرف بزنند و میدانیم كه فكرهای از پیش ساخته شده همیشه عقاید نادرستی بوده است. این عقاید مال سالها پیش است و معلوم نیست به دست چه كسانی ساخته و پرداخته شده است. اینها دیگر حسابی كهنه شده، ولی چون تعداد این عقاید و افكار زیاد است و دربارهی همه چیز هم هست كمتر اتفاق میافتد كه كسی آنها را عوض كند و یا تغییری درشان دهد!»
«تيستو» هم مثل «شازده كوچولو» حرفهايي ميزند كه بزرگتر از سن اوست؛ اما همانطور كه «موريس دروئون» گفته همه ميتوانند با آن ارتباط برقرار كنند: «تیستو مانند کودکی بود که من سالها آن را در درون خودم پرورانده بودم. تیستو به این علت برای همهي سنین جذاب است؛ چون تقریباً همه چیز را با من تجربه کرده است. تیستو در درون من پخته شده. من داستانی را روایت میکنم که مناسب یک تا صد سالههاست و هرکدام به میزان درکشان از تیستو با آن ارتباط برقرار میکنند.»
او تيستو را نماد انسانهايي ميداند كه سعي در آسان كردن زندگي ديگران دارند و ميگويد: «تیستو نماد صلح است. نماد نگاه مثبت به اتفاقات منفی.»
تيستو آرزو دارد با انگشتهاي سبزكنندهاش همهي زشتيهاي دنيا را به زيبايي تبديل كند به همين دليل هر جا كه ميرود گل ميكارد حتي در زندانها. آنقدر كه حتي خلافكارها هم به آب دادن گلها مشغول ميشوند و قلبشان نرم ميشود.
«موريس دروئون» خالق «تيستوي سبز انگشتي» سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد و از پرکارترین نویسندگان فرانسوی است که موفق به دریافت جایزه ادبی کنگور ـ از معتبرترین جایزههای ادبی فرانسه - برای کتاب «خانوادهي بزرگ» شد. او در سال ۲۰۰۸ و در ۹۰ سالگی درگذشت.
کتاب «تیستوی سبز انگشتی» ترجمهي «لیلی گلستان» است که نخستين بار در دههي ۵۰ توسط کانون پرورش فکری کودک و نوجوان به چاپ رسید و در دههي ۸۰ امتیاز چاپ این کتاب به نشر ماهی واگذار شد.
اكنون اين ناشر «تيستوي سبز انگشتي» را با شمارگان ۲۰۰۰ جلد و قیمت ۳۰۰۰ تومان منتشر كرده است.
نظر شما