پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۳
حجواني: زيبايی، ذات ادبيات كودك است

نشست «زيبايي‌شناسي ادبيات كودك» برگزار شد. در اين نشست، مهدي حجواني، نويسنده و نظريه‌پرداز ادبي به نقد رويكرد آموزش محوري در ادبيات كودك پرداخت و گفت: «ذات اديبات كودك زيبايي است. بنابراين ادبيات كودك مقوله آموزشي نيست و اگر هم باشد آموزش هدف ثانوي است.»/

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست «زيبايي‌شناسي ادبيات كودك» با نگاه به كتابي با همين عنوان اثر «مهدي حجواني» برگزار شد.
 
حجواني، ابتدا به تشریح دیدگاه‌های طرح شده در کتاب «زيبايي‌شناسي ادبيات كودك» پرداخت. اين كتاب، رساله دكتراي اين پژوهشگر محسوب مي‌شود كه استاد مشاور آن مرحوم قيصر امين‌پور بوده است.

حجواني درباره اينكه چرا سراغ ادبيات كودك رفته است، گفت: «در جامعه درباره اهميت و جايگاه ادبيات كودك اظهارنظرهاي زيادي مي‌شود. بسياري نيز معتقدند كه آن‌طور كه بايد و شايد به ادبيات كودك توجه نمي‌شود. به تعبير فرماليست‌هاي روسي، ادبيات كودك، يك نوع ِ ادبي فراموش و تحقير شده است. گاهي نيز از برخي افراد مي‌شنويم كه كار در حوزه ادبيات كودك، كاري سبك تلقي مي‌شود.»

وي افزود: «اين مسأله بيشتر از منظر اجتماعي، آسيب‌شناسي شده است. به عنوان مثال برخي اهميت ندادن دولت به اين مقوله را مد نظر قرار داده‌اند. برخي نيز از ديدگاه چپ و شايد تحت تاثير كساني مانند «تئودور آدورنو» معتقدند كه نظام‌ها به واسطه ادبيات كودك قصد پرورش شهرونداني مطيع را دارند؛ به‌طوري كه مقاصد نظام سياسي‌ را تامين كنند و اصولاً ادبيات كودك براي كنترل كودكان ايجاد شده است.»

حجواني تاكيد كرد: «البته در مقابل، برخي از دوستان در كشورمان معتقدند كه بايد براي ادبيات كودك بيش از ادبيات بزرگسال اهميت قائل شد؛ چرا كه ادبيات كودك ما در جهان موفق بوده و متن‌هاي ادبيات و تصويرگري كتاب‌هاي كودك ما در سطح جهاني بازتاب و درخشش بيشتري داشته است.»

اين نويسنده و نظريه‌پرداز ادبيات داستاني ادامه داد: «تلاش من در اين كتاب اين بود كه در عين قابل اعتبار بودن جنبه‌هاي اجتماعي اين آسيب‌شناسي، ريشه‌هاي نظري آن را هم جست‌وجو كنم. چون من اعتقاد دارم مشكل دست‌ كم گرفتن ادبيات كودك، ريشه‌هاي نظري هم دارد. برخي براي ادبيات كودك هويتي بين‌رشته‌اي قائل مي‌شوند كه از طرفي با روان‌شناسي و جامعه‌شناسي كودك و از طرفي با زبان‌شناسي و تعليم تربيت مرتبط است. اما آنچه كمتر به آن پرداخته شده، جنبه زيبايي‌شناسي ادبيات كودك است. شايد اگر به اين موضوع نيز توجه شود، در بهتر ديده شدن ادبيات كودك تاثيرگذار باشد.»

حجواني با تاكيد بر اينكه زيبايي، ذات ادبيات كودك است گفت: «اگر بتوانيم براي ادبيات كودك ذاتي قائل شويم، زيبايي ذات آن است و محتوا، ماده و ارزش‌هاي آموزشي، عرض و هدف بيروني اند. در كتاب «زيبايي‌شناسي ادبيات كودك» نيز سعي كرده‌ام از ديدگاه‌هاي نظري، تحولات تاريخي و از ديدگاه نقد زيبايي‌شناسي ادبيات كودك را بررسي كنم. البته به نظر خودم ديگاه نظري از ديگر ديدگاه‌ها مهم‌تر است.»

وي توضيح داد: «اگر در اين كتاب، رويكرد زيبايي‌محور و رويكرد آموزش‌محور در ادبيات كودك را در مقابل يكديگر قرار مي‌دهم و به نقد آموزش محوري مي‌پردازم، به معني كوچك شمردن ارزش آموزش نيست. البته آموزش به معني تاثير هم نيست؛ چرا كه هر چيزي مي‌تواند تاثيرگذار باشد. من در اين كتاب تعريف آموزش را از كتاب «معصوميت و تجربه» وام گرفته‌ام. در اين كتاب «مرتضي خسرو‌نژاد» مفهوم آموزش را از دكتر سيف چنين نقل مي‌كند كه آموزش مجموعه تدابير و فعاليت‌هاي از پيش طراحي شده براي ايجاد تغييرات و رفتارهاي نسبتاً ثابت در مخاطب است.
 اگر آموزش را با اين تعريف قبول داشته باشيم، من ادعا مي‌كنم كه ادبيات كودك مقوله آموزشي نيست و اگر هم باشد آموزش هدف ثانوي است.»

حجواني در جمع‌بندي نظرات افرادي كه به آموزش‌محوري در ادبيات كودك معتقدند، گفت: «اين افراد معتقدند ادبيات كودك به علت گسست نسلي، تصنعي و اقتدارگرايانه است. يعني چون نسل گذشته براي نسل جديد كتاب مي‌نويسد، اين نوع ادبيات اقتدارگرا و تصنعي است؛ چرا كه قصد كنترل و ايجاد انضباط اجتماعي را دارد. بنابراين نمي‌تواند ادبيات ناب باشد. همچنين آنها معتقدند ادبيات كودك، «تجويزي» هم هست؛ يعني در اين ادبيات كودك نسخه‌پيچي اتفاق مي‌افتد. همچنين آنها معتقدند چون ادبيات كودك مخاطب معيني دارد، سقف پرواز هنرمند را كوتاه مي‌كند، چون نويسنده بايد خود را در واژگان خاص مخاطب محدود كند. برخي مانند «پيتر هانت» نيز معتقدند ادبيات كودك متناقض‌نماست و هويت مستقلي ندارد. به اين معني كه اگر ادبيات كودك بخواهد خود را به عنوان يك گونه‌ ناب ادبي معرفي كند فرقي با ادبيات بزرگسال ندارد و اگر هم به عنوان يك پديده‌ تعليم و تربيت شناخته شود، هويت ادبي خود را از دست مي‌دهد.»

وي تصريح كرد: «اغلب نويسندگان حوزه كودك، كودك درون‌شان زنده است. بنابراين اگر قبول كنيم آن كسي كه در درون انسان بزرگسال مشغول نوشتن است، كودكي اوست، بسياري از مسائل مانند تصنعي و اقتدارگرايانه بودن ادبيات كودك حل مي‌شود. چون معمولاً كودك درون اين نويسندگان حضور دارد و زنده است؛  طوري كه كودكانه نوشتن در درون اين نويسندگان دروني و تبديل به مهارت شده است.»

مهدي حجواني در انتها گفت: «بحث اصلي من در اين كتاب اين است كه ذات ادبيات كودك زيبايي است نه آموزش. به عنوان مثال شما مي‌توانيد يك اثر ادبي كودكانه و ماندگار را فرض كنيد كه در آن آموزش وجود ندارد. مانند هيچانه‌هايي كه سال‌هاست توسط نسل‌هاي گوناگون خوانده مي‌شوند. بنابراين مي‌توان اثر ادبي را فرض كرد كه آموزشي نباشد اما نمي‌توان اثر ادبي را فرض كرد كه خالي از زيبايي باشد. اگر تمام زيبايي داستان و اثر ادبي را از آن بگيريد ديگر لذت‌بخش نخواهد بود. اين موضوع، استدلال من در اين پژوهش براي اثبات اين موضوع است كه اگر بتوان ذاتي براي ادبيات كودك قائل شد، بايد گفت اين ذات زيبايي است و نه جنبه‌هاي آموزشي.»

نشست «زيبايي‌شناسي ادبيات كودك»  اول تير ماه با همكاري گروه آموزش و پژوهش شوراي كتاب كودك در کتابخانه تحقیقاتی شورا برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها