نشست "انقلاب اسلامي و تاثير آن بر تحول هويت فرهنگي ايران" برگزار شد
كتاب، ابزار تحقق انقلاب اسلامي ايران در قرن بيستم
محمدصادق كوشكي، انقلاب اسلامي را تنها انقلاب فرهنگي قرن بيستم دانست و اظهار داشت: كتاب، اعلاميه، شعار و نوار صوتي، ابزار مبارزه در اين انقلاب بودند. مساجد و هياتها، كانونهاي انقلابي بودند و ساواك در منازل مبارزان، به دنبال كشف اسلحه نبود. بلكه در پي جمعآوري كتابها و اعلاميهها بود.\
وي در آغاز اين نشست، با اشارهاي گذرا به جنبههاي منفي نهادينه شده در هويت مردم در طول تاریخ پیش از وقوع انقلاب مانند فرديتگرايي و تمركز بر منافع شخصي، اظهار داشت: برخي انقلاب اسلامي را يك تحول سياسي صرف، ارزيابي ميكنند و جز اين، هيچ تكليفي را برعهده آن نميدانند. اما با مراجعه به ديدگاههاي بنيانگذار انقلاب اسلامي و رهبران فكري انقلاب در مقاطع قبل و بعد از انقلاب، درمييابيم كه تغيير در نظام سياسي، اولين مرحله انقلاب اسلامي بوده است.
كوشكي، انقلاب را پروژهاي چند مرحلهاي خواند و تصريح كرد: تغيير در بافت فرهنگي و هويت انسان، مهمترين گام انقلاب اسلامي است. در واقع هدف اصلي امامخميني (ره) به عنوان رهبر انقلاب، بنا كردن حكومت و تمدن ديني بوده است. متاسفانه با وجود اينكه ايجاد تحول عميق در فرهنگ انسان ايراني، مهمترين هدف انقلاب بوده، اما تاكنون، آنچنان که باید، مولفههاي هويت انسان ايراني در جامعه رسوخ پيدا نكرده است. البته اين هويت در اوايل انقلاب و در فاز اول، توسط مردم پذيرفته شد.
وي هر مكتب را در پي معرفي يك انسان و الگو براي جامعه دانست و تاكيد كرد: انقلاب اسلامي نيز از اين قاعده مستثني نيست. بعد از انقلاب، اولين گام با استفاده از الگوها و اسطورههاي مذهبي برداشته شد. امامخميني (ره) در سخنرانيهاي خود، تسليم نشدن در مقابل ظلم و ستم و مرگ با شرافت را مورد تاكيد قرار ميدادند و از اين روش و به صورت غير مستقيم، امامعلي (ع) و امامحسين (ع) كه مبناي تفكر امام(ره) بودند، به اسطورههايي در ذهن مردم ايران تبديل شدند.
نويسنده كتاب "تبار ترور" اضافه كرد: معرفي اين اسطورهها، باعث كشش افراد جامعه به سوي آنها شد و سعي كردند كه خود را به ويژگيهاي اسطورهها مانند ايثار و تقدم منافع دراز مدت جامعه به منافع شخصي نزديك كنند. در پي اين تحولات، حركت انقلاب اسلامي، بين سالهاي 1342 تا 1357 شكل ميگيرد و به ثمر مينشيند.
دكتر محمد صادق كوشكي، با اشاره به مخالفت امامخميني (ره) با مبارزه مسلحانه در مقابل حكومت پهلوي تصريح كرد: ايشان تنها در روز نوزدهم بهمن سال 1357 و براي دفاع از همافران، دستور دفاع از آنها را صادر كردند. چون امام(ره)، قصد راهاندازي حكومت و تمدن ديني را داشت و به همين سبب، هر گونه تحول بايد در ذهن و فكر مردم رخ ميداد.
وي انقلاب اسلامي را تنها انقلاب فرهنگي قرن بيستم دانست و اظهار داشت: كتاب، اعلاميه، شعار و نوار صوتي، ابزار مبارزه در اين انقلاب بودند. مساجد و هياتها، كانونهاي انقلابي بودند و ساواك در منازل مبارزان، به دنبال كشف اسلحه نبود. بلكه در پي جمعآوري كتابها و اعلاميهها بود.
اين پژوهشگر انقلاب در ادامه نشست تخصصي "انقلاب اسلامي و تاثير آن بر تحول هويت فرهنگي ايران" گفت: بعد از پيروزي و ايجاد تغيير در ساختار سياسي در فاز اول انقلاب، نوبت مرحله دوم، يعني تغيير فرهنگي رسيد. اما در اين مقطع، شكافي بين افراد داراي مولفههاي انسان تراز انقلاب و اكثريت مردم ايجاد شد. تفكرات گروه اول، برخاسته از منابع فكري تشيع بوده و با انسانهاي پيش از خود متفاوتاند. آنها علاوه بر ارزشگذاري هنجاري، جهتگيري و اهداف خاص خود مانند سادهزيستي و دوري از جبرگرايي را مدنظر داشتند.
كوشكي، با اشاره به تكثير اين تفكرات در سطح جامعه تاكيد كرد: در طول جنگ تحميلي عراق علیه ایران، انسانهاي تراز انقلاب، براي اداره جنگ حضور پيدا كردند، اما بيشترين سهم، از آن افرادي بود اين خصوصيات را كسب كرده بودند. اما بعد از جنگ، ديگر به چنين احساساتي مانند ايثار و سادهزيستي نيازي نبود و به همين سبب، هويت انسان ايراني قبل از انقلاب، در زاویه هایی مانند فرديتگرايي دوباره بروز پيدا كرد. اين تغيير، حتي خود را در عرصه ادب و هنر نيز نشان ميدهد و شاعران، نويسندگان و هنرمندان، اين تقابل و دوگانگي هويتي را به تصوير ميكشند.
دانشآموخته دكتراي انديشه سياسي، با اشاره به اشعار عليرضا قزوه و زندهياد سيد حسن حسيني در اينباره خاطرنشان كرد: اكنون جناحهاي سياسي، قصور و كمرنگ شدن ارزشها و معيارهاي انسان تراز انقلاب در جامعه را بر گردن يكديگر مياندازند. در حاليكه حوزه سياسي، توانايي ايجاد تغيير در مولفههاي فرهنگي را ندارد، بلكه تنها فضاي اين تغييرات را با هدايت خود نشان ميدهد.
دكتر محمد صادق كوشكي در ادامه، به بيان ويژگيهاي انسان تراز انقلاب پرداخت و اظهار داشت: او "معتقد" بوده و نسبت خود با جهان را مشخص كرده است. "تكليف" محور بوده و چون براي توانايي خود محدوديتي قائل نيست، "قدرت نامحدودي" پيدا ميكند. از هيچ چيزي نميترسد و "خودباوري" دارد و با اتكا به "عقلانيت متكي بر چارچوب وحي"، خود را تسليم سرنوشت نميداند. همچنين "ديگرخواه" و "خودساز" است.
وي در پايان، تنها راه به ثمر نشستن "الگوي توسعه و پيشرفت ايراني و اسلامي" را وابسته به ارايه تعريف دقيق، كاربُردي و عملياتي از هويت ايراني بر اساس انقلاب اسلامي و اشاعه صحيح آن در جامعه دانست و تاكيد كرد: اگر به اين هدف دست پيدا نكنيم، تحقق اهداف الگوي توسعه و پيشرفت ايراني و اسلامي، امكانپذير نخواهد بود.
نظر شما