طاهر بن جلون شاعر و نويسنده متولد 1944 در طنجه مراكش، دوران جواني را در کشورش گذراند و به تحصيل فلسفه در دانشگاه محمد پنجم پرداخت. پس از آن به فرانسه رفت و سالها براي روزنامه لوموند به نوشتن مقاله پرداخت. آثار مشهور بن جلون چون «كودك سياه»
(1985) و «شب مقدس» (برنده گنكور، 1987) به 43 زبان ترجمه و منتشر شدهاند.
در مصاحبهاي با طاهر بن جلون توسط روزنامه الوطن، تحولات اخير ملتهاي عرب و دوستي او با ژان ژنه، نمايشنامهنويس برجسته فرانسوي مرور شدهاند.
شما به تازگي دو اثر در حوزه بهار عربي منتشر كردهايد. رويكرد شما به تحولات تكاندهنده اخير در دنياي عرب چيست؟
دنياي عرب در حال تغييرات عمدهاي به شيوه راديكال است. ديگر هرگز ديكتاتوري، تحقير و بيقانوني را بر نميتابد. مردم به خيابانها ريختند چون كه مدتهاست خوب شناخته نشده و پايمال شدهاند. اين شورش داراي جنبههاي اخلاقي و ارزشي است. آينده هر چه باشد، يك چيز را با اطمينان ميتوان گفت: دنياي عرب از نفرين رهايي يافت. ميبايست جانياني چون قذافي، بن علي و مبارك محاكمه شوند. ديگران نيز سقوط ميكنند و در برابر دادگاههاي بينالمللي يا مردمشان و يا از سوي تاريخ محاكمه خواهند شد.
امروز يك نويسنده عرب يا روشنفكر به طور عام چه نقشي بايد داشته باشد؟
نقش روشنفكر شاهد فعال بودن و سرسختي است. او شاهد تغييرات است، آنها را بازگو كرده و نقد ميكند در حالي كه هوشيار و باهوش است. چرا كه ميدانيم برخي دگرگوني ها مي توانند ديكتاتوريزه شوند. روشنفكر نبايد تنها به ظاهر امور اعتماد كند. دگرديسي موقعيت واقعي هر چه باشد صدايش بايد به گوش برسد.
در كتابتان «كارگردان والا» (گاليمار، 2010)، شما به نويسنده و مردي كه به طور خستگيناپذير به دفاع از فلسطين برخاسته بود، پرداختهايد. نويسندهاي كه دنياي عرب در حال فراموش كردن اوست. ميتوانيد ارتباطتان را با ژان ژنه براي ما شرح دهيد؟
جرقه ديدار من با ژان ژنه از سوي او زده شد. من، هرگز جرأت ايجاد مزاحمت براي چنين نويسنده بزرگي را نداشتم و خصوصا مردي كه براي كاراكتر خاصش بسيار سرشناس است. اما خيلي زود فهميدم كه فلسطين براي او مساله پراهميتي است. او از اردن و اردوگاه پناهندگان فلسطيني بازميگشت و تحت تاثير وضعيت زندگي فلسطينيها در صدد بازگويي اوضاع آنها بود. از اين جهت من و او به نوشتن مقالهاي درباره وضعيت زنان فلسطيني در اردوگاههاي پناهندگان پرداختيم. اين مقاله در مجله لوموند ديپلماتيك منتشر خواهد شد. فكر ميكنم امروز دنياي عرب ژان ژنه را در كنار تعدادي از روشنفكران برجسته فراموش كرده است.
ارتباط شما با ژان ژنه خصوصا پس از انتشار «هارودا» (1973) مستحكمتر شد. آن چيزي كه شما را به هم پيوند ميزد بيشتر ادبيات بود يا تعهد؟
ارتباط ما بيشتر احساس تعهد به فلسطين بود تا ادبيات؛ او اصلا دوست نداشت درباره آثارش چيزي بگويد. او پايان زندگياش را وقف مساله فلسطين كرد و كتاب آخرش «اسير دربند» يك شاهكار ادبي در جستجوي مادر بود. اين كتاب سياسي نيست، بلكه يك اثر ادبي بزرگ است.
نظر شما