دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۲
بازاري كه داغ نيست!

در دوره‌اي به سر مي‌بريم كه خوشبختانه براي نوزادان نيز كتاب تأليف مي‌شود و اين امكان فراهم شده تا از كودكي، بذر محبت به كتاب در جان افراد كاشته شود، آن هم محبت به كتاب‌هاي خاص هر گروه سني. بي‌شك، براي داشتن نسلي علاقه‌مند به آموزه‌هاي ديني نيز بايد كتاب‌هاي كودك در اين حوزه پيشرفت چشم‌گيري نسبت به وضعيت موجود داشته باشد، اما.../

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اكنون كتاب‌هاي ترجمه شده از لحاظ تعداد و تنوع، در سطح خيلي بالاتري نسبت به كتاب‌هاي تأليفي مذهبي در حوزه كودك و نوجوان قرار دارند.

حجت‌الاسلام غلامرضا حيدري ابهري، نويسنده كودك و نوجوان، در اين باره مي‌گويد: براي انجام كار ديني در حوزه كودك بايد سه اتفاق بيافتد. نخست، متوليان امر از مسوولان گرفته تا نويسندگان بايد در اين زمينه احساس نياز كنند، به اين معنا كه به «ضرورت» انجام گرفتن اين كار پي ببرند. دوم، ذهن نويسنده براي مدتي به طور كامل و جدي درگير كار كودك و مفاهيم ديني باشد تا خروجي، يك كار خوب و با كيفيت شود. سوم، نويسنده با ادبيات و قالب‌هاي كودك و نوجوان به‌طور كامل آشنا باشد.

به عقيده ابهري، امروزه نويسندگان آشنا با ادبيات و قالب‌هاي كودك زياد داريم، ولي تعداد كمي از آنان تنها دو شرط ابتدايي را دارند. البته برخي هم ضرورت را حس كرده‌اند، ذهنشان هم درگير فضاها و كارهاي ديني است، ولي شرط سوم را ندارند. يعني با ادبيات كودك آشنا نيستند.
 
وي مي‌گويد: كسي كه مي‌خواهد كاري انجام دهد، بايد دل‌گرم باشد. در حالي ‌كه تاكنون اتفاق افتاده است و قرارداد يك نويسنده به صورت يك طرفه از سوي انتشارات لغو شده است! در تأليف و تهيه كتاب‌هاي ديني كودكان، تعداد افراد كاربلد كم است، كساني هم كه سر كار مانده‌اند، اغلب فداكاري مي‌كنند، اما برخوردهايي نظير لغو يك طرفه قرارداد از سوي ناشر باعث مي‌شود ساير افراد به حضور در اين زمينه‌ها تمايل نداشته باشند و افراد موجود نيز با حداكثر توانشان به كار و فعاليت نپردازند. 

سرنخ ديگر ماجرا برمي‌گردد به انتشاراتي‌ها، به ويژه انتشارات‌هاي بزرگي كه داعيه‌دار نشر فرهنگ‌اند. علي‌اكبر اشعري، عضو هيات مديره دفتر نشر فرهنگ اسلامي، درباره كم‌كار شدن حوزه كودك و نوجوان اين دفتر در چند سال اخير مي‌گويد: دفتر نشر مدتي مخاطب كودك را از برنامه خود حذف كرده بود كه مجددا از امسال جلساتي با نويسندگان اين حوزه گذاشته‌ است.

اشعري علت حذف حوزه كودك و نوجوان را متوليان امور در آن سال‌ها مي‌داند. به گفته وي، كساني كه آن‌جا را اداره مي‌كردند، بيشتر علاقه‌مند به انتشار آثار كلاسيك و هم‌‌چنين پرداختن به مرجعيت در حوزه‌ دين بودند.

وي درباره چگونگي همكاري دفتر با نويسندگان مي‌گويد: چند سالي است دفتر نشر، آثار كساني را كه اهل قلم‌اند، ولي ناشر خاصي ندارند و دوست دارند دفتر نشر آثارشان را چاپ كند، مي‌پذيرد. البته دفتر نشر تجربه‌ چاپ دوره‌هاي موضوعي را نيز دارد و بيشتر تلاشش بررسي نيازهاي مخاطبان است تا صبر كردن براي رسيدن آثار از طرف نويسندگان و معرفي آن‌‌ها.

در اين زمينه، باقري، قائم مقام مدير عامل دفتر نشر و فرهنگ اسلامي نيز مي‌گويد: آينده از آن نسل كودكان و نوجوانان امروز است و در برنامه‌ريزي‌ها هم آمده است كه از 30 عنوان كتاب چاپ نخست در سال آينده، شش يا هفت عنوان به كودك و نوجوان اختصاص داشته باشد. 

به گفته وي، دفتر نشر از سال 90 تاكنون يك كتاب در حوزه كودك به چاپ رسانده و دو كتاب ترجمه هم زير چاپ دارد. در حوزه نوجوان هم كتابي به‌نام «آفتاب در زنجير» درباره زندگي امام سجاد (عليه السلام) آماده چاپ است.

شايد براي جاي با سابقه و بزرگي مانند دفتر نشر فرهنگ اسلامي اين آمارها نااميدكننده باشند، ولي ناگفته نماند كه در بسياري از مؤسسات و انتشارات‌هاي ديگر كه اتفاقا آن‌ها هم ادعاي نشر فرهنگ قرآني و اسلامي دارند، اصلا چيزي به‌نام «كودك و نوجوان» موضوعيت ندارد. هنوز در بين متوليان اين انتشاراتي‌ها تفكري وجود دارد كه ساده‌اش مي‌شود: «دين و قرآن، بچه‌بازي نيستند!» در حالي‌ كه همواره از تربيت ديني و كمك گرفتن از آموزه‌هاي دين براي تربيت فرزندان صحبت مي‌شود. حل اين تضاد به عهده چه كسي است؟ از چه ارگان ديگري مي‌توان انتظار داشت وقتي بزرگ‌ترين و قابل اعتمادترين بخش مذهبي كشور يعني حوزه علميه، سال‌هاست در معرفي كتاب سال خود، براي كتاب كودك و نوجوان بخش ويژه‌اي قائل نشده است؟

 متأسفانه سؤال ابتداي گزارش هنوز به قوه خود باقي است. با توجه به متنوع نبودن كتاب‌هاي ديني در حوزه‌ كودك و نوجوان،‌ چگونه مي‌توان به بقاي تفكر و فرهنگ ديني اميدوار بود، در حالي‌كه اين آثار با تنوع و حتي كيفيت آثار ترجمه به چاپ رسيده اصلا قابل مقايسه نيستند!؟  چگونه مي‌توان انتظار داشت با كتاب‌هايي كه تنها براي بزرگسالان از تنوع و تعداد بالايي برخوردارند، فرهنگ قرآني و اسلامي از كودكي در روح و جان فرزندانمان ريشه بدواند و ماندگار شود؟

شايد لازم باشد يك بار ديگر اين خطوط را كه چندين سال پيش يك نفر كه نامش بدون «استاد شهيد» نمي‌آيد، در مقدمه‌ كتاب «داستان راستان» آورده، با هم مرور كنيم. خطوطي كه گويي زبان حال همين روزهاي بازار كتاب كودك و نوجوان است:«... بعضي پيشنهاد كردند حالا كه زحمت اين كار را كشيده‌اي پس لااقل به‌نام خودت منتشر نكن! من گفتم: چرا؟ مگر عيبي دارد؟ گفتند اثري كه به‌نام تو منتشر مي‌شود، لااقل بايد در رديف همان اصول فلسفه باشد، اين كار براي تو كوچك است. گفتم مقياس بزرگي و كوچكي چيست؟ معلوم شد مقياس بزرگي و كوچكي در نظر اين آقايان مشكلي و سادگي آن است و كاري به اهميت و بزرگي و كوچكي نتيجه كار ندارند... اگر اين منطق و اين طرز تفكر مربوط به يك نفر يا چند نفر مي‌بود، من در اين‌جا از آن نام نمي‌بردم. متأسفانه اين طرز تفكر كه جز يك بيماري اجتماعي و يك انحراف بزرگ از تعليمات عاليه اسلامي چيز ديگري نيست در اجتماع ما زياد شيوع پيدا كرده. چه زبان‌ها را كه اين منطق نبسته و چه قلم‌ها را كه نشكسته و به گوشه‌اي نيفكنده است؟»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها