دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۰
انديشيدن با عقل و تفكر درباره عقل

چاپ نخست كتاب «نقد عقل عربي (تكوين عقل عربي)» تاليف محمدعابد الجابري با ترجمه سيدمحمد آل‌مهدي از سوي نشر نسل آفتاب منتشر و روانه بازار كتاب شد. اثر حاضر پس از توضيح كوتاهي در مورد اصطلاح عقل عربي، به بيان تفكيك دو مفهوم عقل از نظر لالاند، فيلسوف فرانسوي مي‌پردازد و آنگاه مفهوم عقل را نزد اعراب، يونانيان و اروپاييان مقايسه مي‌كند، زيرا به اعتقاد او، سه فرهنگ يوناني، عربي و اروپايي نوين، نه تنها توليد علم كردند، بلكه همچنين نظريه‌هايي درباره علم داشتند و نه تنها با عقل انديشيدند، بلكه به انديشيدن درباره عقل پرداختند.*

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، شكست سال 1967 ميلادي اعراب از اسراييل، تنها شكست نظامي يك يا چند دولت عرب از اسراييل نبود، بلكه چيزي فراتر از يك شكست، يك فروپاشي و به اصطلاح «جايگشت معرفتي و اپيستمولوژيك» بود كه كنار رفتن گفتمان مسلط آن زمان را در پي‌داشت. از اين‌رو، نسل انديشمندان پس از شكست ژوئن 67، نسل ديگري از انديشمندان بود.

گروهي شكست و عقب‌ماندگي اعراب و مسلمانان را نتيجه فراموش كردن آموزه‌هاي نخستين اسلامي مي‌دانستند و خواستار بازگشت به اين آموزه‌ها بودند و گروه ديگري با ديد انتقادي به ميراث اسلامي نگريستند و با بهره‌گيري از روش‌هاي نو در پي بازخواني ميراث برآمدند تا به بازسازي آن بپردازند. اين دسته از انديشمندان پاي در راه پايه‌ريزي پروژه‌هايي نهادند كه مي‌توان آن را واكاوي سنت ناميد. از جمله اين پروژه‌ها مي‌توان از «نقد عقل ديني»، «نقد عقل اسلامي» و «نقد عقل عربي» نام برد كه اگر به آنها پروژه‌هاي ناتمامي مانند «نقد عقل محض عربي» و «نقد عقل وجودي، عربي ـ اسلامي» را اضافه كنيم، مي‌توان فهرست بالا‌بلندي از طرح‌هاي كلان در بازخواني ميراث و عقلانيت عربي ـ ‌اسلامي را از سوي انديشمندان عرب ارايه داد.

از ميان اين پروژه‌ها، تنها پروژه سه يا چهار انديشمند و از جمله آنها محمدعابد الجابري برجسته‌تر بود. نقد عقل الجابري در واقع، گسترده‌ترين و پردامنه‌ترين پروژه نقادي عقلانيت اسلامي دوران پس از ژوئن 67 به شمار مي‌رود.

برخي آثار الجابري تاكنون به چندين زبان ترجمه شده و كتاب حاضر، دوازده بار به زبان عربي تجديد چاپ شده است؛ چرا كه جابري از جمله انديشمنداني است كه مي‌توان آنها را نمونه بارز انديشمندان زمانه خويش دانست. روش او آميزه‌اي از روش ساختارگرايي، تحليل تاريخي و تفكيك عناصر ايدئولوژيك از عناصر معرفتي است.

از سوي ديگر، انديشه او داراي وحدت و يكپارچگي خاصي است. از اين‌رو، از نخستين آثار الجابري مي‌توان دريافت كه او سوداي نقد ميراث و بازسازي عقل عربي را در سر مي‌پروراند، اما اين نقد در كتاب «نحن و التراث»، كتابي كه الجابري را شهره شهر ساخت، آشكارا ديده مي‌شود.

جابري در اين كتاب، پس از برشمردن خوانش‌هاي سلفي (بنيادگرا)، ليبرال و چپ، از ميراث و نقد آنها، بدين نتيجه مي‌رسد كه هر سه آنها به سبب نداشتن «كمترين عينيت‌گرايي» و «نداشتن نگاه تاريخي»، مردود و به گونه‌اي بنيادگرايند. آنگاه هدف خود را از نقد خوانش‌هاي رايج، چنين بيان مي‌كند: «... [هدف] ما بيان نظريه‌هايي نيست كه اين يا آن خوانش ارايه مي‌كند، بلكه آنچه در اين ميان براي ما اهميت دارد، شيوه انديشيدني است كه اين‌گونه خوانش‌ها را سبب مي‌شود. به بيان ديگر هدف تبيين "كنش ناخودآگاه عقلي"، عقلي است كه اين‌گونه خوانش‌ها را بنا نهاده است. حال اگر در نقد نظريه‌ها، شالوده معرفتي‌شان را مدنظر قرار ندهيم، نقدي ايدئولوژيك، از ايدئولوژي خواهد بود و در نتيجه، دستاوردي جز ايدئولوژي نخواهد داشت. تنها مي‌توان نقد چگونگي تفكري را علمي قلمداد كرد كه بتواند راه را براي خوانش علمي و آگاهانه [از ميراث] هموار سازد.» 

بدين‌سان الجابري، نقد عقل عربي را سرلوحه كارهاي خويش قرار داد، زيرا معتقد بود كه تنها با نقد عقل عربي مي‌توان به شالوده معرفتي خوانشي دست يازيد كه هم در فهم و نقد ميراث، علمي و كارساز باشد و هم او را به روش و شيوه‌اي برساند كه عقل عربي به ياري آن بتواند گره از مشكلات فروبسته خود بازگشايد.

الجابري براي اين كار، مجموعه چهارجلدي خود را كه به چهارگانه الجابري مشهور است، با نوشتن اين كتاب آغاز مي‌كند.

الجابري در اين كتاب پس از توضيح كوتاهي در مورد اصطلاح عقل عربي، به بيان تفكيك دو مفهوم عقل از نظر لالاند، فيلسوف فرانسوي، مي‌پردازد؛ «عقل برسازنده يا كنش‌گر يا فاعل» و «عقل برساخته يا متعارف». لالاند «عقل برسازنده» را فعاليت‌هاي ذهني مي‌داند كه عقل در هر استدلال يا پژوهشي، آنها را انجام مي‌دهد تا به مدد آنها پاره‌اي از اصول و قواعد كلي را استخراج كند. آشكار است كه چنين عقلي نزد همگان يكسان است.

عقل برساخته يا متعارف، مجموعه ثابت و يكساني است كه از دوره‌اي تاريخي تا دوره‌اي ديگر و گاه از شخصي به شخص ديگر، تفاوت پيدا مي‌كند. بنابراين، عقل برساخته يا متعارف، نظامي از قواعد ساخته شده و پذيرفته شده در دوره‌اي از تاريخ است كه در آن دوره از ارزش و اعتبار مطلق برخوردار است. 

الجابري مي‌نويسد: «اگر چنين تميزي را بپذيريم، "آنچه را كه ما" عقل عربي مي‌ناميم، همان عقل برساخته يا متعارف است؛ يعني مجموعه مبادي و قواعدي كه فرهنگ عربي به گروندگان آن به مثابه شالوده‌اي جهت كسب معرفت ارايه مي‌دهد يا بگوييم به مثابه نظام معرفتي به آنان تحميل مي‌كند. بنابراين، نقد عقل عربي يعني نوسازي عقل برساخته يا متعارف و نوسازي عقل برساخته، بدون نقد آن ميسر نخواهد بود، و "اين نقد بايد از درون خود عقل و با تفكيك اركان و متحول كردن مفاهيم آن صورت گيرد".»

الجابري براي انجام چنين امري، مفهوم عقل را نزد اعراب و يونانيان و اروپاييان، مقايسه مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «بنابراين تلاش خود را بر فرهنگ‌هايي متمركز مي‌كنيم كه در اين ويژگي با فرهنگ عربي وجه اشتراك دارند. آنگاه با استناد به كاسدروف، كه گفته است: "چارچوب نظام هر فرهنگي را تصور اين فرهنگ از خدا و انسان و جهان و رابطه اين سه با واقعيت عيني، معين مي‌سازد"، مقايسه خود را از فرهنگ يوناني كه به گفته او از نظر تاريخي كهن‌تر است آغاز مي‌كند.»

به باور الجابري، از ميان سه‌گانه خدا و انسان و طبيعت، «در فرهنگ يوناني، خدا تنها نقش واسطه دارد و كار او پيوند عقل با طبيعت است، اما در فرهنگ عربي ـ اسلامي، از عقل خواسته مي‌شود تا با تامل در طبيعت و نمودهاي خلقت، به معرفت آفريدگار نائل آيد.»

اين اثر در دو بخش سامان يافته است. عقل به كدام معنا و تكوين عقل عربي، عناوين بخش‌هاي اين اثرند.

چاپ نخست كتاب «نقد عقل عربي (تكوين عقل عربي)» در شمارگان 5000 نسخه، 563 صفحه و بهاي 80000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها