گزارش رونمايي از كتاب «حافظ اسرار، ارجنامه عارف واصل علامه سيدابوالحسن حافظيان»(1)
عالَم براي علامه حافظيان، محضر خدا بود
علي موسويگرمارودي در آيين رونمايي از كتاب «حافظ اسرار، ارجنامه عارف واصل علامه سيدابوالحسن حافظيان» گفت: او حتي هنگام تنهايي نيز گويي در حضور بزرگي نشسته است، چرا كه عالم را محضر خدا ميدانست. مهرباني و يكرنگي بوي خوشي بود كه هنگام همسخن شدن با علامه حافظيان به مشام ميرسيد./
فيروزه حافظيان در ابتداي جلسه اظهار كرد: اميدوارم خوانندگان اين كتاب، كاستيهاي آن را بازگو كنند تا در چاپهاي بعدي آن اعمال شوند.
سپس، مدير روابط عمومي مركز امور زنان و خانواده نهاد رياست جمهوري، پيام مريم مجتهدزاده، مدير اين مركز را قرائت كرد. مجتهدزاده در اين پيام، اشارهاي بسيار مختصر و كوتاه به علامه حافظيان داشت و محور سخنش را بر زن در عرفان اسلامي، عرفانهاي نوظهور و كامل بودن عرفان اسلامي متمركز كرده بود.
در بخشي از اين پيام آمده بود كه «عرفان، شناختي است كه پس از تطهير جان براي انسان حاصل ميشود. اگر بخواهيم مرزي ميان حيات انساني و زندگي حيواني تعيين كنيم، آن مرز، سير و سلوك عرفاني و معنوي خواهد بود.»
در پايان اين پيام، چند جملهاي به اين مضمون به علامه حافظيان اختصاص داده شده بود: «علامه حافظيان از جمله عرفايي است كه در نشر معارف ديني، از خود آغاز كرد. سپس اين معارف را به خانواده و جامعهاش تعميم داد. پيام ايشان، مرزهاي كشور را درنورديد و جهاني شد. آرزو دارم انتشار اين كتاب، زمينهساز جامعهاي پويا در مسير عبوديت و عشق به حق باشد.»
علي موسويگرمارودي سخنران بعدي نشست بود. يكي از مقاله هاي كتاب «حافظ اسرار» نوشته موسويگرمارودي است. او در اين نشست، به بازخواني آن مقاله براي حاضران پرداخت. موسويگرمارودي در ابتداي اين مقاله، توصيفي از چهره و ظاهر علامه حافظيان ارايه كرد و سپس گفت: پدرم كه دوست او بود، از آگاهي وسيعش از علوم غريبه به خوبي آگاهي داشت. پدرم با دو تن ديگر از معتقدان به مكتب تفكيك، يعني علامه حافظيان و حاج شيخمجتبي قزويني رابطه دوستي داشتند.
وي كه در اين مقاله، خاطراتش با علامه حافظيان را نقل كرده است، ادامه داد: او از آبان تا ارديبهشت هر سال در هند به سر ميبرد و سپس به مشهد ميآمد. پدرم مرا نزد وي برد و علامه حافظيان دستور داد كه تمام دوشنبهها را براي جلسات درس و آموختن چندين كتاب ارزشمند نزد وي بروم. براي درك بزرگواري اين عارف، مطلبي را نقل ميكنم. علامه حافظيان پس از درس خارج، «شرح جامي» را به من درس ميداد، اما اين كتاب چندان در ميان طلبهها شناخته شده نبود و من فردي را براي مباحثه درباره آن نمييافتم. نزد علامه از اين مساله شكوه كردم و او پس از پايان درس شرح جامي، با من به مباحثه درباره آن ميپرداخت. من به علت نوجواني از اين بزرگواري وي مطلع نشدم. عرفاني كه علامه حافظيان را به درجات والا رساند، چنين عرفاني بود. يعني آن مواردي كه وي در عمل از خود بروز ميداد.
وي خلق پيامبرانه، طراوت روح، خوشطينتي و بيآزاري را از جمله ديگر خصايل مهم علامه حافظيان برشمرد و گفت: آيا تاكنون نزد فردي رفتهايد كه خود در ميان جمع و جانش در جاي ديگري باشد؟ بيشتر اين افراد به مسايل و گرفتاريها و دغدغههاي ذهني خود فكر ميكنند و حال و هواي سخن گفتن با ديگران را ندارند، اما علامه حافظيان با آن همه معلومات و درجه عرفاني هرگز چنين رفتاري نداشت.
اين شاعر ادامه داد: او از مصاحبت با همسخنانش با هر اندازه از دانش كه داشتند، لذت ميبرد، در حالي كه همسخني با او، آرزوي اطرافيانش بود. او هرگز حسد نميبرد، از موفقيت ديگران به واقع خوشحال ميشد و دانش را حتي اگر نزد بيگانگان بود ميستود. راستي و يكرنگي بوي خوشي بود كه هنگام همسخن شدن با وي به مشام ميرسيد.
وي درباره برخي ديگر از ويژگيهاي علامه حافظيان گفت: او ميان وعدههاي غذايي هيچ چيز حتي ميوه نميخورد و تنها چاي مينوشيد. او همواره وضو داشت و حتي در هنگام تنهايي نيز پاهايش را دراز نميكرد و لم نميداد، زيرا همه عالم را محضر خدا ميدانست. علامه حافظيان، اهل تظاهر نبود و حتي نزديكانش از درجه عرفاني او مطلع نبودند.
موسويگرمارودي ادامه داد: عشق شورانگيز او به پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) يكي ديگر از بزرگترين ويژگيهايش قلمداد ميشد و دردآورترين رنجش، رنج اميرالمومنين(ع) بود. مهرباني علامه حافظيان، بزرگترين بروز خارجي او براي ديگران به شمار ميآمد.
نظر شما