شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۰
بازتاب فلسفه اشراقي در نقاشي مينياتور

نويسنده كتاب «فاني و باقي، درآمدي انتقادي بر مطالعه نقاشي ايراني» گفت: از قرن هفتم تا اواخر قرن يازدهم مي‌توان ساختاري سه‌لايه را براي فرهنگ ايران در نظر گرفت كه انديشه تاريخي در سطح زيرين و عرفان نظري يا فلسفه اشراقي در سطح زبرين آن قرار دارند. نقاشي ايراني و ادبيات عاشقانه ‌ـ‌ عارفانه نيز به عنوان لايه‌اي ميانجي، ويژگي‌هاي اين دو را بازتاب مي‌دهند./

مجيد اخگر، نويسنده كتاب، در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، عنوان كرد: نگارش اين اثر حدود سه سال طول كشيد و نزديك به دو سال است كه نگارش آن را به پايان برده‌ام. در اين اثر، ديدگاهي نظري براي بررسي و تحليل انتقادي دوره‌اي از تاريخ فرهنگ ايران، با تمركز بر نقاشي ايراني يا مينياتور مطرح شده است. اين دوره تاريخي از حمله مغول به ايران يعني قرن هفتم تا اواخر قرن يازدهم را دربر مي‌گيرد كه مقارن با دوران اوج نقاشي ايراني است.

به گفته اخگر، اين اثر، در پنج فصل تنظيم شده است. در سه فصل نخست آن، ديدگاه نظري كتاب تشريح مي‌شود و دو فصل بعدي به تحليل برخي از ويژگي‌هاي نقاشي ايراني با اتكا به ديدگاه مطرح‌شده اختصاص دارند.

وي درباره اشارات مختلف كتابش به ادبيات آن دوره از تاريخ ايران گفت: عرفان نظري يا حكمت اشراقي، ادبيات عاشقانه ‌ـ‌ عارفانه و نقاشي ايراني، سه ساخت فرهنگي موازي يكديگرند كه در اين دوره به نقطه اوج خود مي‌رسند و در نظر گرفتن اين تقارن كه در مجموع مي‌توان با عنوان «چرخش تغزلي» فرهنگ ايراني از آن ياد كرد، ما را در رسيدن به دركي از كليت تاريخي ‌ـ‌ فرهنگي اين دوران ياري كند.

مترجم كتاب «بدن تكه تكه شده» ادامه داد: بسياري از تحليل‌گران به تكوين هر يك از اين صورت‌هاي فرهنگي در اين دوران اشاره كرده‌اند، اما كمتر تلاشي براي فهم دلالت‌ها و معاني و تبعات تاريخي گسترده‌تر اين چرخش در فرهنگ ايراني صورت گرفته است. كتاب حاضر را مي‌توان تلاشي در اين راستا، از پسِ منشور نقاشي ايراني دانست.

اين نويسنده، كتابش را بررسي تاريخي و زيبايي‌شناختي نقاشي ايران ندانست و گفت: اين متن، يك كتاب نظري است و ديدگاه موجود در آن بر پايه نظريه‌ها و بصيرت‌هاي علوم انساني و فلسفه به دست آمده‌اند.

اخگر ادامه داد: اين ديدگاه، دو آبشخور دارد و ريشه‌هاي آن را بايد از يك سو، در سنت پديدارشناسي هرمنوتيكي جست‌وجو كرد كه در اين حوزه اغلب از برخي ديدگاه‌هاي پل ريكور و ريچارد كرني استفاده شده و از سوي ديگر، سويه تاريخي ‌ـ انتقادي اين كار بيشتر وام‌دار سنت تفكر ديالكتيكي است. در واقع، در اين كتاب با نوعي نقد هرمنوتيكي يا هرمنوتيك انتقادي سرو‌كار داريم.

وي بهره‌گيري از اين دو ساحت فكري را سبب فراهم شدن زمينه‌هاي يك ديدگاه دوسويه دانست و گفت: از يك سو، زماني كه درباره جوامع سنتي نظير دوره مورد بررسي اين كتاب سخن مي‌گوييم، با كليت يا ساختاري تاريخي سروكار داريم كه حاصل تعادل خاصي ميان ساخت حاكم بر حوزه‌هاي مختلف كنش اجتماعي است نظير اقتصاد، هنر، سياست و از سوي ديگر، اين ساختار و تعادل ناشي از آن را نبايد به شيوه‌اي ايده‌آليستي محصول اموري «پيشيني» به شمار آورد، بلكه اين ساخت ناشي از برقراري تعادلي خاص و تاريخي ميان امور مادي و معنوي، تاريخي و طبيعي و همچنين فاني و باقي يك زيست‌جهان تاريخي است. در نتيجه، موضوعي است كه براي ايجاد مفهومي انتقادي از «سنت» و برقراري پيوندي حقيقي و فراتر از ستايش و انكار با گذشته تاريخي، مي‌توان و بايد موضوع بررسي انتقادي از منظر زمان حال قرار گيرد.

عضو هيات تحريريه نشريه «حرفه هنرمند» ادامه داد: در اين دوره تاريخي مي‌توان ساختاري سه لايه را براي فرهنگ ايران در نظر گرفت كه تاريخ و انديشه تاريخي در سطح زيرين و عرفان نظري يا فلسفه اشراقي در سطح زبرين آن قرار دارند و نقاشي ايراني (و همين‌طور ادبيات عاشقانه ‌ـ‌ عارفانه) نقش لايه‌اي ميانجي را در اين ميان ايفا مي‌كنند كه به شكلي آينه‌گون ويژگي‌هاي دو سطح بالا و پايين را در خود بازتاب مي‌دهند. انديشه تاريخي اين دوره با تجربه انضمامي تاريخ و تجربه زيست تاريخي تماس چنداني نداشت. در اين دوره، تحولات تاريخي عجيبي نظير حمله مغول به ايران رخ داد، اما نظريه تاريخي موجود در اين دوره، گويي مقولات لازم براي انديشيدن به اين مصالح تاريخي را در اختيار نداشت و آن را به اشكالي معوج در خود بازتاب مي‌داد.

اخگر با اشاره به اين كه در حوزه انديشه حكمي اين دوره، تاريخ به تاريخ قدسي تبديل مي‌شود، گفت: آنچه در حوزه تاريخ به عنوان آشوب محض و تقدير و در حوزه انديشه به عنوان تاريخ قدسي تجربه مي‌شود، در فضاي بينابيني و مثالي نقاشي ايراني كه در آن «ارواح، جسماني و اجسام، روحاني» مي‌شوند، در هياتي اثيري و آينه‌گون و فارغ از پيوندهاي واقعي به ظهور مي‌رسند.

وي به بررسي پيشينه‌هاي مفهوم عالم مثال در كتابش اشاره كرد و گفت: افرادي نظير هانري كربن از اين مفهوم محوري براي تحليل فرهنگ ايراني در دوره مورد نظر بهره گرفته‌اند. من در اين‌جا سعي كردم با اخذ اين مفهوم، آن را به شيوه‌اي ديالكتيكي به كرانه‌ها و حوزه‌هاي تازه‌اي بكشانم.

كتاب «فاني و باقي، درآمدي انتقادي بر مطالعه نقاشي ايراني» مجوز نشر را دريافت كرده است و در آينده‌اي نزديك از سوي انتشارات حرفه هنرمند منتشر مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط