كتاب «برخورد ائمه عليهمالسلام با مدعيان مهدويت» نوشته غلام رسول محسني ارزگاني از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد._
امامت و مهدويت پس از شناخت توحيد و رسالت، از ضروريترين مباحث علمي و اعتقادي است. آثار تاريخي و پژوهشهاي انديشمندان محقق گواهاند كه مهدويت و انتظار مصلح، از مشتركات همه اديان توحيدي است و همه منتظرند تا روزي مصلح واقعي و فريادرس انسانهاي ستمديده ظهور كرده، ظلم و بيداد را به عدل و داد تبديل كند. از اينرو، فرصتطلبان و مدعيان دروغين مهدويت ـكه زمنيه مساعدي براي تحقق اهداف نامشروع خود ميديدندـ از عقايد پاك مردم سوء استفاده كرده، خود را «مهدي موعود» ناميدهاند و عدهاي سادهلوح نيز به آنها گرويده، پاسخ مثبت دادهاند. اين كتاب، آسيبهايي را كه بر اين عده وارد شده، بررسي كرده است.
به دليل مسلم بودن اصل مهدويت، متاسفانه عدهاي از پيروان فرقههاي اسلامي، از اين باور فراگير (مهدويت) سوء استفاده كرده، براي خود افرادي را به عنوان «مهدي موعود» ادعا كردهاند؛ در حالي كه آن افراد، برخلاف سيره و اوصافياند كه در بيان پيامبر(ص) و عترت(عليهمالسلام) وارد شده است.
همچنين بعضي از افراد فرصتطلب نيز از روي اغراض سياسي و جاهطلبي، به دروغ خود را «مهدي موعود» خواندهاند. اين افراد را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد.
گروه نخست: از تاريخ چنين به دست ميآيد برخي از كساني كه مهدويت به آنان نسبت داده شده، نه از سوي خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان راضي بودند، بلكه به آنها نسبت و اين انديشه را در آن روزگار در ميان گروهها و مراكز گسترش دادهاند و پيروان آنان كوشيدهاند تا برخي نشانههاي حضرت مهدي(عج) را كه در روايات آمده، به چهرهها تطبيق و تفسير كنند، اما نسبت دادهشدگان اين گروه، از اين نسبت ناروا بيزاري جسته، خود را از آن تبرئه كردهاند كه از آن نمونه، ميتوان به محمدبن حنفيه و زيدبن عليالسجاد(ع) اشاره كرد.
گروه دوم: اينان كساني بودند كه فريبكارانه و جاهطلبانه، ادعاي مهدويت كردند و براي جلب عواطف و احساسات، تسخير قلبها و به دست آوردن قدرت و عظمت، به دروغ خود را مهدي نجاتبخش معرفي كردند. از اين گروه در طول تاريخ نمونههاي زيادي، هم در زمان حضور ائمه اطهار(ع)، هم در زمان غيبت «صغرا» و هم در زمان غيبت «كبرا» وجود داشتهاند كه در بخش مدعيان دروغين غيبت كبراي كتاب حاضر، به اين موضوع اشارهاي شده است.
گروه سوم: اين گروه عناصري بودند كه براساس نقشههاي استعماري و به اشاره استعمارگران، ادعاي مهدويت كردند. استعمار براي درهم كوبيدن اسلام و فروپاشي جامعه بزرگ اسلامي و افشاندن بذر اختلاف، نقشههاي فراواني كشيده است كه از جمله نقشههاي شيطاني آنان در اين ميدان، ساختن فرقه و مسلكهاي رنگارنگ در ميان مسلمانان و بازي با مفاهيم و ارزشهاي مقدس و اعتقادات ديني آنان بوده است تا به اين وسيله، بذر بيايماني و تزلزل عقيده را در جامعه اسلامي بكارند. از موضوعاتي كه استعمار در اين ميدان استفاده كرد، انديشه و عقيده به «مهدي موعود» بود. از اين گروه نيز نمونههاي فراواني، هم در زمان حضور، هم در زمان غيبت صغرا و هم در غيبت كبرا وجود داشته و دارد كه در اين تحقيق به تفصيل به آنها پرداخته شده است.
علل و عوامل مدعيان مهدويت
از آن جايي كه فراواني احاديث مهدويت و اعتقاد مسلمانان به نجاتدهنده و عدالتگستر بودن مهدي(عج)، باعث شده از صدر اسلام تاكنون، پيوسته مسلمانان در انتظار ظهور منجي موعود باشند، سير و تحقيق در مساله مهدويت، اين حقيقت را آشكار ميسازد كه هر وقت در ميان ملتها زور، فشار، تبعيض، احساس ظلم، ستم و بيعدالتي رو به فزوني گذاشت، مردم وجود چنين وضعي را نشانههاي ظهور حضرت مهدي(عج) دانسته و طبق فطرت ذاتي خود، متوجه درگاه حضرت احديت شده، براي رفع خيانتها و جنايتها و رهايي از ظلم و ستم، از ذات اقدس باريتعالي ياري طلبيدهاند تا به چنين وضع نكبتباري خاتمه دهد.
به عقيده نويسنده اثر، «فرصتطلبان رياكار و مدعيان دروغين مهدويت نيز كه زمينه را براي تحقق اهداف نامشروع خود مهيا ديدهاند، بيدرنگ از عقايد پاك مردم سوء استفاده كرده، خود را «مهدي موعود» معرفي كردهاند و برخي از سادهانديشان هم درباره مهدي موعود(عج) دچار اشتباه شده، به آنها گرويده و پاسخ مثبت دادهاند؛ از اينرو علت و عامل ادعاي دروغين مهدويت در زمانهايي كه ظلم و بيعدالتي فراگيرتر بوده، آشكار شده است. در چنين ادواري مدعيان سردرآورده، مردم تشنه عدالت را به دور خود جمع كردهاند.
علت ديگر اين ادعاها اين است كه در بيان معصومان(ع) زمان ظهور مشخص نشده؛ از اينرو مردم به علامتهايي توجه كردهاند كه در روايات متعدد درباره آخرالزمان و ظهور مهدي(عج) بيان شده است. مدعيان مهدويت از اين روايات سوء استفاده كرده، گاهي آنگونه توجيه ميكردند تا مهدي را بر خود تطبيق دهند.
با اين وصف، از روزي كه انسان در كره زمين زندگي خود را آغاز كرده، همواره در آرزوي يك زندگي اجتماعي، همراه با كمال و سعادت همهجانبه بوده است و به اميد فرارسيدن چنين روزي به سر برده، براي تحقق آرمان ياد شده، لحظهشماري ميكند. به دليل همگاني بودن اين خواست، اولا، معلوم ميشود كه اين خواست يك آرزوي خيالپردازانه نيست؛ بلكه آرماني حقيقي است؛ ثانيا، معلوم ميشود كه آرزوي ياد شده به طور قطع و يقين قابل تحقق عيني و خارجي است و صرفا آرزو نيست، زيرا اگر امكان وقوع و تحقق عيني نميداشت، هرگز اميد و آرزويي به صورت عموم در نهاد همه افراد بشر نقش نميبست.»
بنابراين، معلوم ميشود كه به حكم ضرورت، جهان روزي را در برابر خود خواهد ديد كه در آن روز، اميد نهفته در نهاد بشر عينيت يافته، انسانها با صفا و صميميت زندگي سعادتمندي پيدا كرده، غرق در كمال و فضيلت خواهند شد. جاي ترديد نيست كه اين آرمان، به دست فردي از نوع انسان كامل و از تبار حضرت ختمي مرتبت(ص) فراهم خواهد شد. به تعبير ديگر، منجي بشر و عدل گستر جهاني، فردي از آخرين مصداق انسان كامل خواهد بود كه در آموزههاي ديني و وحياني، نويد ظهور و نجاتبخشي بشر به دست تواناي او داده شده است. به اين دليل پيروان بزرگ آسماني، هريك معتقدند كه آن فرد، از همكيشان آنان است.
در ميان امت اسلامي گرچه همه فرقهها و مذاهب بر اصل مهدويت اذعان و تاكيد دارند و آن را غير قابل انكار ميدانند، ولي از نظر تبارشناسي مهدي موعود(عج) نظرات متفاوتي اظهار كردهاند. در اين ميان، برخي از مذاهب و فرقههاي اسلامي از نظر تبارشناسي، ديدگاهي هماهنگ با پيروان اهلبيت(عليهمالسلام) دارند كه در اين باره به محورهايي در كتاب حاضر اشاره شده است.
كتاب حاضر در 10 فصل سامان يافته است. جلوهاي از سيماي مهدي موعود(عج)، ادعاي مهدي بودن امام علي(ع) از سوي فرقه سبائيه، مدعيان مهدويت در زمان امام سجاد(ع)، مدعيان مهدويت در زمان امام باقر(ع)، مدعيان مهدويت در زمان امام صادق(ع)، مدعيان مهدويت در زمان امام كاظم(ع)، ادعاي مهدويت در زمان امام رضا و امام جواد(ع)، مدعيان مهدويت در زمان امام هادي(ع)، عصر غيبت صغرا و مدعيان مهدويت و آسيبشناسي منتظران مهدي موعود(عج)، عناوين فصول دهگانه اين اثرند.
چاپ دوم كتاب «برخورد ائمه عليهمالسلام با مدعيان مهدويت» در شمارگان 1000 نسخه، 240 صفحه و بهاي 36000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما