چاپ نخست کتاب «مباني اعتقاد به مهدويت، راهكارها و پاسخ به شبهات» تاليف سيداحمد اشكوري و با ترجمه كاظم حاتمي طبري از سوي انتشارات مسجد مقدس جمكران منتشر و روانه بازار نشر شد.-
تاليفاتي كه با موضوع حضرت مهدي(عج) به رشته تحرير درآمدهاند، به لحاظ رويكرد و اهداف متفاوتند. برخي دليل اين تفاوت را به گستردگي و فراگيري اين مساله نسبت ميدهند كه نميتوان همه جنبههاي آن را در يك كتاب جاي داد و يك نويسنده نميتواند به تنهايي به همه آن جنبهها احاطه پيدا كند. شايد هم اين امر به تنوع ديدگاهها نسبت به اصل تفكر مهدويت بازگردد؛ آنجا كه برخي آن را اثبات و بعضي ديگر انكار كردهاند. هر يک از اين دو گروه نيز خود به چند دسته تقسيم ميشوند.
به نظر نويسنده اين اثر، هر دو نظر فوق، صحيح است. عظمت مساله و تنوع مسائل مربوط به آن از يك سو و اختلاف ديدگاهها و مكاتب فكري درباره آن از سوي ديگر، منجر به اين امر شدهاند كه قلمها و نوشتههايي درباره اين مساله مختلف و متفاوت باشد.
شايد به ندرت بتوان نويسندهاي را يافت كه در عين رواني و گيرايي عبارت و بررسي عميق و همهجانبه اين تفكر، توانسته باشد بيش از يك جنبه از اين مساله را با نور دانش خود روشن كند؛ بهويژه كه آن بحث، تنها يك بحث تاريخي نباشد، بلكه بررسي اصول و مباني معرفتي اعتقاد به مهدي منتظر(عج) باشد و اين همان چيزي است كه خواننده اين كتاب به آن دست خواهد يافت.
در برخورد با مساله مهدويت، از ابتدا نوعي پيچيدگي وجود داشته و به همين دليل، طمعكاران در آن دست انداخته و با تكيه بر نقاطي از فرهنگ مهدويت كه در ميان عامه مردم كاملا واضح و روشن نشده بود، به اين ساحت راه پيدا كرده، تاثيرگذار شده، رونق آن را دزديده، آن را در زاويه رهبانيت انحرافي ترسيم كرده، زيبايي آن را زدوده، عقل را در بررسي مسائل آن تعطيل كرده، و عرصه را براي بيمايگان از دانش بازگذاشتهاند تا هر يک دلوي در اين چاه بيندازند و كمعقلان در كوچههاي آن گشت و گذار كنند. سست عنصران به خود اجازه تشبيه دهند و پيروان خود را از مجالس علم و دانش جدا ساخته، مفاهيمي برعكس را به خورد آنان داده، معيارها را در هم بريزند.
در چنين شرايطي، چارهاي جز اين نيست كه ابتدا با روشن كردن چراغهاي هدايت، توضيح مفاهيم و شرح و بيان مسائل، از بين بردن پيچيدگي و ارايه تصوير درست، پر كردن خلاها و تعيين معيارها، راه سيراب شدن زمين خشك و تشنه را از زلال جاري آب حيات عترت طاهره نشان داد.
صفات حضرت مهدي(عج)، صفات انبيا و پيامبر اكرم و ائمه اطهار(عليهمالسلام) است و مقام او مقام اصطفاي رباني، يعني برگزيدگي خداست. ديدن ملكوت آسمان و زمين، يك شان الهي است كه فرمود: «و كذلك نري ابراهيم ملكوت السماوات و الارض و ليكون من الموقنين؛ و اين گونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقين كنندگان باشد(انعام، آيه 75)» و پيامبر خاتم و جانشين او، نه تنها مقامات ساير پيامبران كه بيشتر از آن را دارند، و به همين جهت است كه خاتم پيامبران شده و شريعتش پايانبخش همه شريعتهاست.
در همين راستا از مولاي ما حضرت مهدي(عج) نقل شده است كه فرمودند: «اي مردم! من از خدا كمك ميخواهم، پس هركس از مردم كه به ما پاسخ مثبت دهد [بداند كه] ما اهلبيت پيامبر شما محمد(ص) هستيم و ماييم سزاوارترين كسان به خدا و محمد(ص)، پس هركس با من درباره آدم به محاجه برخيزد، من از همه مردم به آدم سزاوارترم. و هركس با من درباره نوح به محاجه برخيزد، من از همه مردم به نوح سزاوارترم. هركس با من درباره ابراهيم به محاجه برخيزد، من از همه مردم به ابراهيم سزاوارترم. و هركس با من درباره پيامبران به محاجه برخيزد، من از همه مردم به پيامبران سزاوارترم. آيا خداي تعالي در كتاب محكم خود نفرمود: "به يقين، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برتري داده است* فرزنداني كه بعضي از آنان از [نسل] بعضي ديگرند، و خداوند شنواي داناست(آلعمران، آيه 33 و 34)"».
بر اساس مطالب کتاب، «دارا بودن مقام عصمت براي كساني كه تصدي چنين مقامات الهيهاي را بر عهده ميگيرند، امري لازم و واجب است. در قرآن و روايات، نمونههايي هست كه ميتوان از آنها كشف كرد كه انتخاب چنين كساني، يك انتخاب و برگزيدگي رباني است كه بر اساس حكمت خالق هستي استوار است؛ مانند روايات نور و طينت و اينكه آنها اولين مخلوقات خدا هستند.»
در اين باره از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند: «همانا خداوند متعال [حقيقت و نور] ما را از نور عظمت خود آفريد، سپس جسم ما را از خميرمايهاي نگهداري شده و پنهان در زير عرش نقش كرد، آنگاه آن نور را در آن جاي داد، بنابراين، ما بشرهايي نوراني بوديم و احدي را در آنچه ما از آن آفريده شدهايم، نصيب و بهرهاي نيست. آنگاه ارواح و ابدان شيعيان ما را از خميرمايه نگهداري شده و پنهان ديگري پايينتر از خميرمايه ما آفريد كه براي احدي جز پيامبران در آنچه خداوند براي آنها قرار داده نصيب و بهرهاي نيست و به همين دليل است كه تنها ما و آنها مردم شديم و ديگر مردمان چون مگسان براي آتش و به سوي آتشند.» البته اين به معناي اجبار و سلب اختيار در حركت پيامبران نيست.
در هر صورت، برنامه امام(ع) تاسيس يك فرهنگ جديد نيست؛ بلكه امتداد برگزيدگي پيامبران است، از اينرو و بنابر اين نظريه كه حركت امتدادي پيامبران كشف از وحدت جوهري همه اديان ميكند، آن حضرت(ع) دين يا شريعت جديد يا مذهب خاصي نميآورد. البته اين كه ما دين اسلام را در برابر دين يهود و مسيحيت قرار ميدهيم، از اين جهت است كه اديان سابقه دستخوش انحراف شدند و الا دين خدا يكي است: «ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا؛ ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني(آلعمران، آيه 67)» و «ان الدين عندالله الاسلام و مااختلف الذين اوتوا الكتاب؛ در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است و كساني كه كتاب [آسماني] به آنان داده شده، با يكديگر به اختلاف نپرداختند(آلعمران، آيه 19)».
برنامه حضرت مهدي(عج) زنده كردن سنتهاي فراموش شده است؛ همانگونه از حضرت امام باقر(ع) نقل است كه فرمودند: «ثم يظهر المهدي بمكة عند العشاء و معه راية رسولالله و قميصه و سيفه و علامات و نور و بيان؛ سپس مهدي در وقت عشاء در مكه ظهور ميكند و پرچم رسول خدا و پيراهن و شمشير و نشانههاي آن حضرت را به همراه دارد.» در روايتي نيز آمده است كه «آن حضرت بر تاويل قرآن جهاد ميكند.»
كتاب حاضر در 10 فصل، مباني اعتقاد به مهدويت را مورد بحث و بررسي قرار داده است.
چاپ نخست کتاب «مباني اعتقاد به مهدويت، راهكارها و پاسخ به شبهات» با شمارگان 2000 نسخه، 332 صفحه و بهاي 35000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما