عضو انجمن زنان پژوهشگر تاريخ، در نشست نقد و بررسي كتاب «اسلام و غرب» كه در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد، گفت: دکتر «محمود حمدی زقزوق»(نويسنده كتاب) معتقد است در ايجاد رابطهاي درست و صلحجويانه با غرب، مسلمانان نيز بايد ابتكار عمل را به دست گيرند، تعصبات بيجا را كنار گذاشته، تساهل و تسامح را در جهت صحيح آن به كار گيرند./
در اين نشست، نخست دبير نشست، خلاصهاي از كتاب را ارايه كرد و گفت: زقزوق، نويسنده كتاب، يكي از بهترين راههاي مقابله با غرب را مطالعه دقيق آثار شرقشناسان ميداند. وي كتابي از مشتشرقي آلماني را بررسي ميكند كه براي نخسيتن بار، تصوراتي نادرست از دنياي اسلام را وارد غرب كرد.
وي با اشاره به تاكيد نويسنده كتاب بر ضرورت گفتوگو ميان غرب و جهان اسلام، گفت: به زعم وي، تلقي نادرست از يكديگر، گفتوگو را با بحران روبهرو ميكند. گفتوگو ميان غرب و جهان اسلام، تاكنون يكطرفه بوده است، به اين معنا كه هر يك از طرفين همواره خود را برحق دانستهاند.
معصومي ادامه داد: زقزوق، دانشگاه الازهر مصر را فضايي شايسته براي شكلگيري اين گفتوگوها معرفي ميكند. به باور او، گفتوگوي تمدني، يكي از بهترين راهها براي رسيدن به تفاهم است. حاصل اين گفتوگو را ميتوان در اندلس ديد.
وي افزود: تهاجم استعمارگران به سرزمينهاي اسلامي و موضوع فلسطين، از جمله مسايلياند كه سبب از ميان رفتن اعتماد متقابل مسلمانان و غرب شدهاند.
سپس پرويني، اين اثر را نياز دوران معاصر برشمرد و گفت: زقزوق از تضاد جامعه اسلامي و غرب رنج ميبرد و به همين دليل نياز به نوشتن اين كتاب را احساس كرد. در اين اثر، اسلام به عنوان يك دين در نظر گرفته شده است و مقصود از غرب، مسيحيت نيست.
وي يكي از نكات مثبت كتاب را نقد نظرات شرقشناسان و اسلامشناسان دانست و گفت: اين گروه از پژوهشگران در بسياري موارد، نظرات بيطرفانه نداشتهاند. آنان مسلمانان را همواره افرادي خرافي و در سطحي پايينتر از غرب نشان دادهاند. غربيان در نهايت به اين نتيجه رسيدند كه براي غالب كردن تفكراتشان به مسلمانان، بايد آنان را از محتواي اسلامي تهي كنند.
اين پژوهشگر ادامه داد: نويسنده كتاب، به كمكاري و بدكاري مسلمانان در معرفي جهان اسلام به غرب اشاره ميكند و معتقد است مسلمانان تاكنون ترجمه خوب و قابل و قبولي از قرآن كه قدرت تاثيرگذاري بر غربيان را داشته باشد، ارايه ندادهاند. وي تاكيد ميكند كه غرب را نبايد در برابر دين اسلام قرار داد، چرا كه اين موضوع، درك متقابل از يكديگر را وارد مرحله بغرنجي ميكند.
به گفته پرويني، غربيان كوشيدند بخشهايي از اسلام كه تامينكننده منافع آنان بود را بپذيرند و بقيه آن را ناديده بنگارند. زقزوق معتقد است ما مسلمانان بايد ابتكار عمل را به دست بگيريم، تعصبات بيجا را كنار بگذاريم و تساهل و تسامح را در جهت صحيح آن به كار بگيريم.
اين پژوهشگر، راهكارهاي زقزوق در اين كتاب را مفيد دانست و گفت: بخشي از اين كه غربيان دين ما را عامل بدبختيمان معرفي ميكنند، از كمكاريهاي ما نشات ميگيرد. بايد موسساتي هماهنگ با موسسات معتبر غربي در كشورهاي اسلامي راهاندازي و با دعوت از كارشناسان غربي، مسايل موجود را حل كرد. تاكنون دايرهالمعارف جهان اسلام كه قابل استناد براي پژوهشگران باشد، از سوي مسلمانان نوشته نشده است.
وي افزود: بايد اين دايرهالمعارفها را خودمان بنويسيم و ناگفتههايمان را در آنها بيان كنيم. در رابطهاي كه با انديشمندان غرب داريم، نبايد تنها آنان را مقصر قلمداد كنيم. واقعيت اين است كه ما مسلمانان نيز در برخي موارد، دچار قوه قهريه ميشويم.
پرويني متن اين كتاب را نيازمند ويراستاري دانست و گفت: نويسنده در بسياري موارد، به آيات قرآني اشاره كرده، در حالي كه ترجمه فارسي اين آيات در كتاب نيامده است.
سپس صادقي گفت: من برخلاف خانم پرويني، معتقدم بايد جانب انصاف را درباره مستشرقان رعايت كرد، زيرا هانري كربن، ادوارد براون و ماسينيون از يكجانبهگرايي دور بودند.
وي يكي از رويكردهاي مهم كتاب را انتقاد نويسنده به نظريه «برخورد تمدنها»ي ساموئل هانتينگتون دانست و گفت: اين نظريه در سال 1993 در مجلهاي متعلق به شوراي روابط خارجي آمريكا مطرح شد. اين مجله به نوعي راهبرهاي فكري را به دولتمردان آمريكا در شوراي روابط خارجي ارايه ميكند.
وي افزود: هانتينگتون در اين نظريه، يك تقسيمبندي تمدني را بر اساس اديان ارايه ميدهد و تمايزهاي آنها را دليل درگيري آنها در آينده ميداند. زقزوق، منطق تسلط بر خاورميانه را كه اكنون شاهد آنيم ناشي از اين نظريه ميداند و بيان ميكند كه غرب پس از جنگ سرد، اسلام را به جاي شوروي و كمونيسم، دشمن فرضي خود قرار داد.
به گفته صادقي، زقزوق به عنوان يك انديشمند و دولتمرد مسلمان، نگاه مصالحهجويانهاي دارد. او معتقد است غرب پس از حملات يازده سپتامبر، كوشيد اسلام و تروريسم را دو امر نزديك به هم تصوير كند. او گلايهاي بهجا از غرب دارد و آن، ناديده گرفتن گروههاي اصلاحگرا و ضدخشونت مسلمان است.
وي درباره برخي كاستيهاي نظري كتاب گفت: زقزوق از گفتوگوي ديني سخن به ميان ميآورد، در حالي كه توضيح كاملي درباره اين موضوع ارايه نميدهد. نميتوان اين گفته را صحيح پنداشت، زيرا نويسنده، جهان اسلام را در برابر جهان غرب و نه جهان مسيحيت قرار ميدهد.
صادقي يادآور شد: اين نويسنده در صفحه هفتاد و شش كتابش، ترديدهايي را درباره جهانيشدن مطرح ميكند و آن را تلاش براي ذوب كردن فرهنگها در يك فرهنگ سلطهگر ميداند، در حالي كه او بايد ميان جهاني شدن و جهانيسازي تفكيك قايل شود.
وي در پايان سخنانش گفت: گفتوگو را بايد فارغ از پيشفرضها آغاز كرد. اگر رويكرد سياسي در اين گفتوگو اعمال شود، نتيجه مطلوبي در پي نخواهد داشت.
سپس جودكي، مترجم كتاب، گفت: نكته مهم در گفتوگوي غرب و اسلام اين است كه دريابيم با كدام اسلام روبهروييم. اسلامگرايان را دو گروه دانستهاند. گروه نخست، ميكوشد احكام اسلامي را در جامعه اجرا كند و گروه ديگر، در پي اجراي اهداف اسلامي است كه البته اين گروه، در اقليت قرار دارد و امثال آن رادر افعانستان ميبينيم.
وي افزود: در مساله گفتوگوي شرق و غرب ابتدا بايد مشخص كنيم كه ميخواهيم از چه ديدگاه اسلامي دفاع كنيم.
نظر شما