کاکایی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: از ابتدا قصد سرایش ترانه را نداشتم و تنها میخواستم از بخشی از ظرفیتهای زبان شکسته و محاورهای در شعر استفاده کنم؛ چراکه زبان شکسته و محاورهای قدرت انتقال بیشتری دارد.
وی ادامه داد: برهمین اساس تلفیقی از زبان معیار و محاوره را برگزیدم و در این راستا اشعاری در قالبهای مثنوی و چهارپاره سرودم. برخی از این کارها توسط خوانندگان مختلف اجرا شد و کم کم با توصیه دوستان، اشعارم به سوی قالب ترانه کشیده شد.
این شاعر با اشاره به تاثیر موسیقی بر کلام توضیح داد: همانطور که میدانیم اشعاری که با نیت تلفیق با موسیقی خلق میشوند ویژگیهای دیگری دارند و باید در انتخاب کلمات و ترکیبات آنها شیوه دیگری را برگزید تا هماهنگی میان کلمات و موسیقی ایجاد شود.
وی افزود: در حال حاضر تلاش میکنم همچنان در همان شیوه نخستینم اشعاری را بسرایم، البته نمیتوانم بگویم کار ویژهای در این زمینه انجام دادهام، چراکه که گاهی با همان شیوه و گاه در قالب ترانه اشعاری میسرایم.
کاکایی در توضیح این مساله که چرا به این نوع شعر گرایش پیدا کرده است، ادامه داد: در بازخوانی برخی از شعرهای معاصر چون اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو و قیصر امینپور گاه احساس میکردم اگر در برخی از بخشهای آن شعر زبان محاورهای بهکار گرفته میشد، اثرگذاری آن شعر بیشتر بود. این امر انگیزهای برای سرایش اشعارم با استفاده از ظرفیتهای زبان محاورهای شد.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه سرودههای کدام شاعران را بیشتر مطالعه کرده است اظهار کرد: در سالهای نوجوانیام علاقه بسیاری به اشعار میرزاده عشقی داشتم و شاید یکی از دلایلی که به شعر اجتماعی روی آوردم همین مساله بود. پدرم به ادبیات مشروطه علاقه داشت و با تاثیر از آن فضا من نیز اشعار شاعران آن دوره را بیشتر مطالعه میکردم.
این ترانهسرا افزود: عارف قزوینی، میرزا اشرف جهان قزوینی، ابوالقاسم لاهوتی و ملکالشعرا بهار از دیگر شاعرانی بودند که شعر آنها را بیشتر مطالعه کردهام. البته در کنار این شاعران به مطالعه سرودههای شاعران کهن چون بیدل یا حافظ نیز علاقه داشتم.
وی درباره شاعران معاصر گفت: احمد شاملو، مهدی اخوانثالث و سهراب سپهری نیز از جمله شاعران معاصری بودند که شعر آن تاثیر عمیقی بر من داشت. البته توجه من بیشتر به زبان فخیم شاملو در اشعارش بود.
کاکایی در ادامه توضیح داد: در دوران دانشجویی به حلقه شعر «حوزه هنری» پیوستم و با افرادی چون سیدحسن حسینی و قیصر امینپور آشنا شدم. افرادی که غزل را با زبانی نو میسرودند. برهمین اساس دو دهه از فعالیت شعریام را صرف سرایش غزل به زبان نو کردهام.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این امکان وجود داشت که هرگز به سمت شعر گرایش پیدا نکند تشریح کرد: در شرایط و محیطی که رشد یافتم و همچنین به دلیل شرایط جنگ در آن دوران به جز شعر هیچ راهی برای خالی کردن احساسات وجود نداشت. شاید اگر شعر نبود در زندگی خیلی مسایل را از دست میدادم یا از نظر روحی شرایط حاضر را نداشتم. بیشک شعر بیشترین و عمیقترین تاثیر را در زندگی من گذاشته است.
وی در پایان از آمادهسازی مجموعه ترانه جدیدش خبر داد و گفت: این مجموعه نیز جدیدترین ترانههایم پیرامون مضامین عاطفی و اجتماعی را شامل میشود. البته هنوز عنوان مشخصی برای آن در نظر نگرفتهام اما برای چاپ این اثر را به نشر علم میسپارم.
عبدالجبار کاکایی متولد 15 شهریور 1342 در ایلام و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. نخستین اثر شعری کاکایی «آوازهای واپسین» نام دارد. همچنین «سالهای تاکنون»، «بررسی تطبیقی شعر پایداری ایران و جهان» و «زنبیلی از ترانه» از جمله آثار منتشر شده این شاعر و ترانهسرا هستند.
در نمایشگاه کتاب امسال سومین دفتر ترانه کاکایی با عنوان «با تو این ترانهها شنیدنیست» از سوي انتشارات فصل پنجم منتشر و ارایه شد.
سهشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۲
نظر شما