بررسي كتاب «بندر امن» نوشته «ماريتا كانلن مك كنا» نويسنده ايرلندي
وقتي با «هيچ چيز» داستان جنگ مي نويسند!
فرشاد شيرزادي،نويسنده و روزنامه نگار:«بندر امن» داستان جنگي جذابي براي كودكان و نوجوانان است. نويسنده كتاب با فضاي فرهنگي جاري كشورش داستان را شروع ميكند و از تكنيكهايي ظريف براي پيشبرد اثر سود ميجويد.در داستانهاي جنگي اروپايي نويسنده يك واقعه را دستمايه آفرينش قرار ميدهد و از تكنيكهاي داستاني مختص به خودش بهره ميبرد...
نقطه شروع هر رمان با سه وقفه همراه است: وقفه زماني، وقفه مكاني، وقفه زاويه ديد. داستان «بندر امن» نوشته «ماريتا كانلن مك كنا» در فصل اول فاقد هر سه وقفه است. يكي از تفاوتهاي بارز داستان هاي كودك و نوجوان با داستان هاي بزرگسال همين است. براي اينكه نويسنده بخواهد داستاني بنويسد تا براي بچهها جذاب باشد اينجا ديگر نيازي به وقفههاي بيمورد نيست. نويسنده با نگاهي كودكانه به جنگ مينگرد و آن را برايشان توصيف ميكند. ايرلند در اين ژانر ادبي با «هيچ چيز» براي كودكانش جنگ را به تصوير ميكشد. با «هيچ چيز» داستان مينويسد و در تيراژ وسيع به جامعه كودكان كتابخوان عرضه ميدارد.
دفاع هشت ساله ما در برابر رژيم بعثي صدام آن قدر واقعه و حادثه به همراه داشت كه خود هيچ چيز را براي «نگفتن» باقي نگذاشت. به تعبيري،گوهر جنگ در دامان خود، مرداني بزرگ در عرصههاي مختلف پروراند اما قابليتهاي عظيم جنگ كشورمان دست كم براي قشر كودك و نوجوان تا حدود زيادي پوشيده ماند.
ايرلند جزيرهاي كوچك در غرب انگلستان است كه در جنگ جهاني دوم هم شركت نداشت. اين كشور در جنگ اعلام بيطرفي ميكند اما در ادبياتش نه! داستان «بندرامن» از جايي آغاز ميشود كه «سوفي» و برادرش «هيو» هنگام اعلام آژير خطر به پناهگاهي نرسيده به منزلشان ميروند. آنها هرگاه به مغازه قصابي آقاي برادي ميروند، او به مادرشان فقط به اين خاطر كه شوهرش ايرلندي است، خندان و مهربان با پيشبند سفيد، كمي بيشتر از سهميه جيرهبندي مجاز گوشت، سوسيس، گوشت گوساله و قطعه كوچكي مرغ ميدهد.
ادبيات جنگ ما البته در عرصه شعر تا حدودي به وظايف خود عمل كرد. در عرصه داستان هم، آثار درخشان متعددي خلق شد اما در عرصه كودك و نوجوان نتوانستيم ارتباطي پررنگ را ميان مخاطبان اين نسل و واقعه عظيمي چون جنگ تحميلي برقرار كنيم. شايد ترجمه آثاري از اين دست دليلي ديگر بر كمكاري نويسندگان كودك و نوجوانمان باشد. ادبيات كودك و نوجوان عرصه ظرافت است. جايي كه همان فنون داستاني با حساسيتهايي بيشتر بايد اجرا شود. «بندر امن» در فصل دوم با عادي شدن وضعيت و نشان دادن ساختمان تخريب شده مغازه قصابي آقاي «برادي» ادامه مييابد. داستان از زاويه ديد سوفي، دختر 12 ساله و خواهر بزرگ هيو روايت ميشود. آنها به خانه ميروند و به پيكر بيجان مادر وسط حياط برميخورند. مادر هنگام موشك باران احتمالاً به حياط پا گذاشته تا رخت و لباسهاي آويخته به بند را جمع كند، ژاكت هيو كه مادر براي بافتنش دنبال بهترين جنس كاموا گشت و ...
مادر سوفي ضربه مغزي شده است. بتون بزرگ داخل حياط كه بند رخت به آن آويزان بود به سرش فرود ميآيد. آمبولانس براي بردن پيكر نيمهجان ميآيد، سوفي اصرار دارد تا به بيمارستان سنت مارتين برود، اما سرپرست منطقه به او ميگويد: بهتر است همين جا بماني و از برادرت مراقبت كني. او قول ميدهد كه بعداً سوفي را به بيمارستان ببرد، سوفي همچنان كه شاهد دور شدن آمبولانس صليب سرخ است به قول آقاي تامپسون اعتماد ميكند.
شناختشناسي نويسنده
كتاب «بندر امن» با ترجمه محبوبه نجفخاني از سوي نشر سوره مهر (وابسته به حوزه هنري) منتشر شده است. نويسنده كتاب ماريتا كانلن مك كنا (Marita conlon Mckenna) اين اثر را به زبان انگليسي نوشته است. اين نويسنده ايرلندي كه اكنون در دوبلين ـ پايتخت ايرلندـ زندگي ميكند نخستين رمانش را به سال 1991 با عنوان «زير درخت زالزالك» منتشر كرد و همان سال هم موفق شد جايزه نخست انجمن بينالمللي كتابخواني ايرلند را به خود اختصاص دهد. اين رمان بارها تجديد چاپ شده و در كشورهاي اتريش و فرانسه نيز جوايزي كسب كرده است. كتاب «زير درخت زالزالك» به اكثر زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده است. نويسنده پس از مدتي جلد دوم كتاب فوق را با نام «دختر گلهاي وحشي» و جلد سوم آن با نام «كشتزارهاي وطن» را به رشته تحرير درآورد. البته هر سه اين آثار قبلاً به قلم همين مترجم از سوي كتابهاي شكوفه (مؤسسه انتشاراتي اميركبير) روانه بازار كتاب شد.
آثار ديگر نويسنده از اين قرار است: «بندر امن»،«اسب آبي»، «نگو خداحافظ»، «ستاره كوچك».
نگاهي آسيبشناسانه به ادبيات كودك
تلفيق نيافتن تجربههاي مستقيم رزمندگان جبهههاي نبرد با نويسندگان حرفهاي كودك و نوجوان ما يكي از دلايل خلق نشدن آثاري مثل «بندر امن» در ادب كودك و نوجوانمان است.
نويسندگان كودك هم البته كمتر با دفاع مقدس ايران مأنوس بوده اند. البته اين را نه در خارج از ادبيات كه در ميان خود نويسندگان كودك بايدآسيبشناسي كرد. چرا كه براي نقد خردورزانه اين ژانر ادبي، در همين عرصه ميتوان به پرسشها پاسخ گفت. از سوي ديگر ادبيات كودك و نوجوان عرصهاي است كه در هيچ نقطه دنيا با مميزي روبه رو نيست. با نگرش منصفانه ميتوان دريافت كه نويسندگان كودك ما با نظر بر وجدان هنري بيدارشان ميتوانند خود را در جايگاه مخاطب قرار دهند و مسير را براي درك هنرمندانه جنگ هموارتر كنند. آثار آفريده شده در عرصه كودكان و نوجوانان اغلب با كليشههاي فرهنگيمان نيز همراه شده است،سنتهايي كه شايد خود هنرمندان تلاشي براي بدعتشان نكرده است. غير از آموزههاي مذهبي ريشهدار كه از گذشته در اين سرزمين وجود داشته است -غير از برخي آثار- معناهاي ديگري آفريده نشد و به اثر راه نيافت. گرچه با نگاه هنري و آفرينشگري به همين آموزهها،هنرمند ميتوانست درك تازهتري پيش روي كودك و نوجوان قرار دهد و با آنها او را با جنگ پيوند دهد تا كودكان و نوجوانان را در سالهاي آغازين زندگيشان با واقعيتي ناگسستني پيوند داده باشد.
جاي خالي رمان درخشان در ادبيات جنگ
«بندر امن» دركي مشترك را براي همه كودكان معنا ميكند. از مفهومي عام براي پيشبرد اثر استفاده ميشود و نگاه بچهها را طراوت ميبخشد.
توضيح خانم استوكس كه ميخواهد سوفي و هيو را به ملاقات مادرشان ببرد ميتواند ذهن مخاطب را درباره سلامت مادر به ترديد بيندازد. «مك كنا» براي خوانندگان كتابش از مفهوم پراحساس «مادر» استفاده ميكند. سرعت داستان را همراه با حوادث پيدرپي در اختيار ميگيرد.
طنز نيز در اين گونه ادبيات ديده ميشود، چيزي كه كمتر در ادبيات جنگ كودك و نوجوان فارسي زبان به آن توجه شد. سوفي همراه هيو به ايرلند بازميگردد و نزد پدربزرگش كه اخلاقي به ظاهر خشن دارد زندگي ميكند. به مدرسه ميرود و سپس از بيمارستان خبرهايي مبني بر بهبودي حال مادرش ميشنود.
داستانهاي كودك و نوجوان از حيث عاطفي دو سويه دارد: غم و شادي، اندوه و طنز. طنز مليح در كارزار جنگ ميتواند راه خودش را باز كند. درست به مانند هر چيز ديگر كه ميتواند در دفاع جاي خودش را داشته باشد. در ادبيات كودك و نوجوان كار ساختن و وصف شخصيتها و محيط و اطراف آسانتر از داستانهاي بزرگسالان است و در عوض بايد به ظرافت ساختار بيشتر توجه شود.
شايد جاي چنين اثري هنوز در ادبيات كودك و نوجوان ما خالي است.
نظر شما