نويسنده كتاب «ابزارهاي جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي ايران» با اشاره به اين كه جنگ نرم، بیماری خاموشی است که آثار آن تنها با تخریب بخش اعظمی از ارگانیسم حیات اجتماعی، ظاهر میشود، گفت: تنها داشتن دانشمندان نخبه نمیتواند سطح فرهنگ و آگاهی عمومی را ارتقا بخشد، بلکه زبان پیچیده و آکنده از ایهام آنان باید به مدد هنر ابتدا به توده مردم و سپس به سایر جوامع به درستي انتقال یابد.-
وي در پاسخ به اين سوال كه كتاب «ابزارهاي جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي ايران» را با چه هدف يا انگيزهاي به رشته تحرير درآورده است، گفت: اكنون در دهه چهارم انقلاب اسلامی شاهد گرایش به رویکردهای نرمافزارانه علیه انقلابيم، بهگونهای که حتی سایر روشهایی که پیش از این در چارچوب رویکرد سخت صورتبندی میشدند و صبغه سختافزارانه بر آنها غلبه داشت، پیوست روشهای نرمافزارانه شدند. اكنون کارکرد روشهایی مانند تهدید نظامی، تحریم اقتصادی و روندهای دیپلماتیک در افق اهداف جنگ نرم و عملیات روانی تفسیر میشود و هریک به ابزار و اهرمی در سازمان و ساختار جنگ نرم تبدیل شده است. از سوی دیگر، پیدایش و رشد گونههای مختلف ابزار جنگ نرم در پیوستگی تام با پیشرفت حوزه ارتباطات قرار دارد و به موازات تحول در حوزه ارتباطات، عملیات روانی و جنگ نرم نیز با عرصهای جدید مواجه میشود. بر این اساس، آشنایی جامعه عملیات روانی و جنگ نرم با ابزار نوپدید ارتباطات که مرزها و حدود جهان کلاسیک را درنوردیدهاند و تصویری بیزمان و مکان از پدیدهها ارايه میدهند و الزامات تصمیمسازی دیگرگونهای را بر سطوح فردی و اجتماعی حیات انسانی تحمیل میکنند، از اسباب پسزمینه تقریر کتاب بودند.
محقق عرصه سياسي و جنگ نرم در پاسخ به اين پرسش كه «تفاوت اصلي جنگ نرم با جنگ سرد در چيست و با توجه به شرايط كنوني جهان بايد آمادگي مقابله يا دفاع در برابر كدام جنگ را داشته باشيم؟» عنوان كرد: جنگ سرد، اصطلاح مشهور و شناختهشدهای است که بر دورانی از تاریخ روابط آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ دوم جهانی اطلاق میشود. تولد این اصطلاح در حوزه ادبیات سیاسی تا حد زیادی مرهون ساخت و آزمایش بمب هستهای در دو کشور ابرقدرت زمان یعنی آمریکا و شوروی است. فاجعه انفجار این نوع بمب در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی هر دو ابرقدرت را به این نتیجه رساند که در صورت وقوع جنگی فراگیر بین آنها، هیچیک پیروز میدان نخواهند بود و انهدام حتمی هر دو را رقم خواهد خورد. بنابراین، هریک به فراخور استعداد و توانایی خود جبهه نبرد دیگری را علیه آن یک گشود. بلوکبندی دووجهی کشورها، پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم از کشورهای همپیمان در جنگهای نیابتی، رقابتهای اقتصادی، تخریب الگوهای ایدئولوژی، ارايه الگوهای زندگی در چارچوب برنامههای فرهنگی و ... از جمله شاخصها و ویژگیهای دوران جنگ سردند.
وي افزود: جنگ نرم اجماع نظریِ صاحبنظران حوزه سیاسی و اجتماعی را به همراه ندارد. بهطور خلاصه، چنانچه جنگ نرم توسعه روشها و ابزارهای جنگ سرد تلقی شود، تفاوت ماهوی بین آنها وجود نخواهد داشت و جنگ نرم تنها نسخه بهروز شده و نوین جنگ سرد خواهد بود اما اگر جنگ نرم را در دستگاه فکری دیگری که نه تقابل خصمانه، بلکه رقابت طبیعی جاذبههای ذاتی یا اکتسابی پدیدهها دانسته ميشود، تفسیر کنیم، آنگاه حتی عبارت «جنگ» به دلیل خشونت معنایی مندرج در آن نمیتواند عهدهدار بیان و انتقال مفهوم نهفته در این پدیده باشد و باید از آن با عبارت «قدرت نرم» یاد کرد. به هر حال، جمهوری اسلامی ایران همانگونه كه آماج شدیدترین حملات جنگ نرم قرار دارد و باید برای مقابله با آن آماده باشد، در عرصه قدرت نرم نیز باید منابع قدرت نرم نهفته در فرهنگ و مذهب و آرمان انقلاب خود را از طریق دبپلماسی عمومی به مخاطبان عرضه کند.
طهماسبيپور درباره بخشي از اين كتاب كه درباره نقش رسانهها و سرويسهاي مخابراتي در جنگ نرم است، گفت: رسانهها و سرویسهای مخابراتی افزون بر این که ابزار نوین انتقال پیام محسوب میشوند، خود به منبع قدرت نرم نیز تبدیل شدهاند. چنانچه هر کشور یا مجموعه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از ابزار رسانهای و مخابراتی کیفی و کمی بهتر و بیشتری برخوردار باشد، به همان میزان در تیررس توجه مخاطبان قرار میگیرد. رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و ... جلوههای فنی رسانه بهشمار میروند، اما روشهای خبری و تصویری، جایگاه رسانه را به مرتبهای ارتقا دادهاند که امروزه دیگر از «جنگ رسانهای» سخن به میان میآید که در واقع، منظور از آن، جنگ نرمِ معطوف به حوزه رسانه است.
نويسنده كتاب در پاسخ به اين سوال كه «دشمنان يا هر دو سوي جنگ نرم چه منابعي را براي تخريب يا به دست گرفتن در اين نبرد مدنظر قرار ميدهند و سرانجام اين نبرد چگونه ارزيابي ميشود؟» اظهار كرد: بیتردید تخریب باورهای اعتقادی، دستکم در جامعه ما، مهمترین هدف جنگ نرم دشمنان است. این تخریب طیفی از بیاعتقادی کامل تا التقاط و حذف موضوعیِ پارهای از باورها را در برمیگیرد. همچنین بدیلسازیهای اعتقادی بدون درگیری با باور رسمی افراد به شیوه عرضه کالاهای لوکس و تجملی که نوعی تشخص اجتماعی را به همراه دارد، از دیگر شیوههای تخریب باورهاست. این مساله در قالب ظهور فرقههای ماوراگرا، ادیان سکولار، شیطانپرستی و ... تجلی میکند.
وي افزود: توهین و به سخره گرفتن رفتارها و هنجارهای جامعه به ويژه در حوزه الترامات دینی از دیگر اهداف آماج جنگ نرم است. این بُعد نیز در قالب آثار هنری به ویژه فیلم، سریال و موسیقی و در قشر نخبگان فرهنگی در قالب تئاتر و رمان و آثار هنری جلوه میکند. در حوزه سیاسی، تخریب اصل انقلاب یا دستاوردهای آن، دگردیسی اصول یا عرضه تناقضنمای آنها و ... هدف جنگ نرم است که پیامدهای سیاسی ـ امنیتی را در پی دارد اما با توجه به الگوی حرکت انقلاب اسلامی که حاکی از حل تدریجی مسايل و کشف راه برونرفت از دشواریها بوده است و با توجه به قرائنی که حاکی از تزلزل الگوهای رقیب در جهان معاصرند، افقی روشن و پر از امید در آینده ترسیم میشود.
محقق حوزه جنگ نرم در پاسخ به اين سوال كه «در اغلب آثار و تحقيقات ارايه شده، بيشترين نقش ما در مواجهه با تهاجمات جنگ نرم در قالب دفاع مطرح شدهاند، نظر شما در اين رابطه چيست و تا چه حد به ابتكار عمل در اين حوزه اعتقاد داريد؟» گفت: دلیل رویکرد تدافعی به مقوله جنگ نرم و تلقی پدافندی از آن در آثار و تحقیقات انجام شده را بیش از هر عامل دیگری باید در ظرفیت توان نظام «مدیریت و مهندسی» آموزش و تحقیقات جنگ نرم و عملیات روانی موجود جستوجو کرد. آموزش و تحقیقات حوزه جنگ نرم و عملیات روانی در کشور ما در پاسخ به ضرورت مقابله با شبیخون فرهنگی غرب شکل گرفتند که ناشی از هوشیاری مدیریت عالی سیاسی کشور بود، اما پس از آن، پیکربندی تدافعی به مثابه پیشفرض وجودی، در ساختار علمی مراکز مطالعاتی و آموزشی نهادینه شد. در واقع، عملیات روانی و جنگ نرم به مثابه دانشی میانرشتهای که بر دادههای روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی و علوم سیاسی و ... مبتنی است، به سطح آموزش و فراگیری فنونی برای مقابله با تهدیدات امنیتی پیش رو، تنزل یافت. بر این اساس، سرفصلهایی مانند پیشینه، تعریف، سطوح، تاکتیکها و اهداف و ابزار جنگ نرم و عملیات روانی، محور مطالعات خطی قرار گرفت که اغلب از متون ترجمهای اقتباس یا گرتهبرداری شده و نشات گرفته بودند.
وي ادامه داد: در واقع، ماهیت دفاعگروی در تحقیقات موجود؛ نه از ضعف اراده و ناآگاهی ساختار، بلکه از ناکافی بودن توان و تمکن علمی است. هرچند این نقیصه در آناتومی آموزش و تحقیقات علمی عملیات روانی و جنگ نرم، مانعی اساسی است اما چالشی عارضی محسوب ميشود که میتوان از آن عبور کرد و ابتکار عمل در تحقیقات را بهدست گرفت و به عبارتی، آمریت دستور کار عملیات روانی دشمن را مهار کرد.
طهماسبي درباره اين موضوع كه «چگونه ميتوان ابتكار عمل در اين عرصه را به دست گرفت؟» معتقد است: کسب آمریت دستور کار عملیات روانی و جنگ نرم در عرصه عمل برای هر واحد سیاسی مستلزم آگاهی از تواناییهای خود و مخالفان است. هرگونه اقدام تقابلی یا تهاجمی در جنگ نرم همچنان که «سن تزو»(مولف كتاب هنر جنگيدن) بر آن تأکید داشت، مشروط بر شناخت خودی و دشمن است اما به راستي، تکرار ملالآور این جملات زیبا چه فایدهای دربر دارد؟ تمام سخن این است که این آگاهی چیست و چگونه بهدست میآید و پس از کسب آن چه کار باید کرد؟ آگاهی را میتوان «اطلاعات گزیده شدهای» تعریف کرد که از تحلیل تئوریک دادههای خام منابع آشکار و نهان به دست میآید. تحلیل تئوریک، نقطه ثقل پاسخ پرسش شماست؛ یعنی آنالیز جامعه هدف بر اساس دریافتهای دانشهای روانشناسی، جامعهشناسی، تاریخ، جغرافیا، سیاست و به عبارتی جامع، علوم انسانی. بر این اساس، در جمهوری اسلامی باید دانشهای پایه در رشتههای علوم انسانی منبعث از سازه معرفتی و فرهنگی خود رشد كند و صاحب گزارههای تولیدی در این رشتهها شود تا بتواند سوخت موتور دانشهای کاربردی نظیر جنگ نرم و عملیات روانی را تامین كند اما اكنون باید بر تنقیح و بازنوشت آنچه در حوزه علوم انسانی متداول است، بسنده كرد.
طهماسبي درباره رسالت سياستگذاران جامعه در برابر جنگ نرم، نسل جوان جامعه و تبعات اين نبرد نابرابر در كشورهاي غير سرمايهداري و سرزمينهايي مانند ايران كه موضوع اصلي اين نوشتارند، گفت: جنگ نرم، پیش و بیش از هر چیز بنیانهای فکری و اعتقادی جامعه را هدف قرار میدهد. سستی در نقطه مرکزی اندیشه به تدریج آثار خود را در حلقههای پیرامونی مرکز آشکار میسازد که به صورت ناهنجاریهای رفتاری در سطوح فردی و اجتماعی ظاهر میشوند. در حوزه سیاست این مساله در طیفی از افراد به شکل مخالفت آشکار و نهان و در بیشتر افراد به صورت بیتفاوتی و بیمسوولیتی و فرو رفتن در انزوای حوايج شخصی که البته هر لحظه مستعد شعلهوری و انفجاری کور است، تجلی میکند. جنگ نرم، بیماری خاموشی است که آثار آن تنها با تخریب بخش اعظمی از ارگانیسم حیات اجتماعی، ظاهر میشود.
وي ادامه داد: سیاستگذاران جامعه در برابر این مساله باید استراتژی بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدتی را تدوین کنند. در سطح عمومی جلب رضایت در حوزه اقتصادی و روندهای اجرایی بخش قابل توجهی از تبلیغات منفی را بیاثر خواهد کرد. از سوی دیگر، توجه به فرهنگ عمومی به موازات فرهنگ نخبگان، راهکاری مهم برای ارتقای فکری و واکسینه شدن در برابر فرهنگ بیگانه است. تنها داشتن فیلسوفان و عارفان، شاعران و دانشمندان نخبه نمیتواند سطح فرهنگ و آگاهی عمومی را ارتقا بخشد، بلکه زبان پیچیده و آکنده از ایهام آنان باید به مدد هنر از مسیر ابزارهای ارتباطی نوین و با روشهای غیرمستقیم و غیر آموزش رسمی در ابتدا به توده ملت و سپس سایر جوامع انتقال یابد. فرهنگ اسلامی و ایرانی ما نظير ذخایر انرژی و معدنی و خاک حاصلخیزمان سرشار از موضوعات بکر و نوینی است که در انتظار دقایق و ظرایف نگاه جوانانی است که بزرگترین سرمایه و منبع قدرت نرم کشور بهشمار میروند.
نخستين چاپ كتاب «ابزارهاي جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي ايران» را انتشارات ساقي به تازگي با شمارگان 2200 نسخه، 203 صفحه و به بهاي 39000 ريال منتشر كرده است.
نظر شما