چاپ نخست كتاب «افسانه نجاتبخشي علم» نوشته «ماري ميجلي» با ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد._
پيش از وارد شدن به مقوله بررسي مطالب اين كتاب، ضرورت دارد گفته شود اين فكر كه ما ميتوانيم از طريق علم به رستگاري برسيم، مطلبي قديمي محسوب ميشود و به هيچ وجه حرف مهمل و بيهودهاي نيست، اما امروز دچار ابهام فراوان شده است. در قرن هفدهم ميلادي، زماني كه دانش نو ظهور كرد، اين يك فكر كاملا طبيعي بود. متفكران بزرگ آن زمان اين فكر را به منزله محور كوششهاي خود مسلم فرض كرده بودند. طبيعت، مخلوق خداوند بود و مطالعه آن تنها يكي از راههاي متعدد تكريم و تجليل خداوند به حساب ميآمد. چنين تكريمي به مثابه سرنوشت شايسته جان آدمي و معناي حيات انساني درك ميشد. از آن زمان تاكنون تغييرات بسياري به وجود آمد و به دلايل متعددي، خداوند از نگاه برخي افراد به پشت صحنه رانده شد اما طرح و نقشههاي فكري (تصوري) كه وي زماني بر آنها حكمفرما بود، هنوز هم مورد استفاده قرار ميگيرند. گويي آنها محتاج بازنگري زيادي نبودهاند. اين امر موضوعات متعددي را دچار مشكل ميكند كه عقايد راجع به قدرت خاص نجاتبخشي علم يكي از آنهاست.
اكنون سوال اين است كه آيا اين نحوه بيان در مورد نجات و رستگاري به طور نگرانكننده قوي به نظر ميرسد. نويسنده در سراسر اين كتاب بر اين نكته تاكيد كرده كه اين موضوعات تا چه حد بر همه ما تاثير ميگذارند. البته همه ما و نه فقط دانشمندان و متفكران جوامع!
هر نظام فكري هم كه با نقش عظيمي كه امروزه علم و دانش در زندگي ايفا ميكند سر و كار داشته باشد، بايد اسطورههاي هدايت كننده ما را شكل دهد و به شدت تصورات و تخيلات ما را رنگآميزي كند. در چنين وضعيتي، علم صرفا يك ابزار سودمند نيست، بلكه الگويي است كه ما در كوشش براي برطرف كردن نيازهاي تخيلي خويش، در سطحي عميق از آن پيروي ميكنيم.
در واقع، كتاب «افسانه نجاتبخشي علم» فقط راجع به شيوههاي نگرش ما به علم نيست، بلكه درباره نيازهاي قوه تخيل و واهمه نيز سخن ميگويد. به عبارت ديگر، راجع به «اسطورهسازي» است، آن هم نه به صورت يك رذيلت شخصي، بلكه به مثابه يك كاركرد حيات انساني.
«ميجلي» مينويسد: «روشن است كه افزايش كاربرد زبان فني در علوم، كاركردهاي خيلي مهمي داشته است. آنچه امروزه آن را مشكلآفرين ميسازد، اين واقعيت است كه نياز عمومي مردم به فهم و درك رشتههاي خاص علمي و نيز هرگونه نياز و عطش روحي پشت سر آن را بدون پاسخ باقي ميگذارد.
وعده ارضاي نيازهاي روحي مزبور نقش مهمي در برقراري مجد و عظمت خاص دانش انتزاع و تجريد و نيز استحكام بخشيدن به اين انديشه كه ما مردمي با ذهن و فكر علمي هستيم، در فرهنگ ما برعهده داشته است. اين وعده، برداشتي عاطفي و احساسي قوي از «علم» به منزله يك قدرت روحي و معنوي به وجود آورده است؛ برآوردي بسيار جاهطلبانه از اين تجريد و اينكه چه كاري ميتواند انجام دهد.»
به عقيده اين نويسند، «كنارهگيري و عقبنشيني كارشناسان، اين برآورد و ارزيابي را از بين نبرده است. امروزه نيز اين يك تفكر عادي و بهنجار است كه ما نه تنها براي سبك زندگي خود عملا به علم كاربردي متكي هستيم، بلكه همچنين تفكر كلي ما نيز با علم ناب، يعني به واسطه نظريات علمي شكل گرفته است و بايد هم شكل گرفته باشد.»
كتاب حاضر در 19 فصل به مبحث علم و نجاتبخشي آن ميپردازد. رستگاري و دانشگاهيان، پيشگوييهاي ماركسيستي و بشر مدارانه، كمينهخواهي كارآيي ندارد، افسون و جاذبه شانس (تصادف)، كاركرد ايمان، روشنگري و اطلاعات، قرار دادن طبيعت در جاي خود، تولد فوقالعاده زمان به صورت مذكر، مشكلات خلاف انتظار كشتن خداوند، خلا غيرقابل سكونت، امساك در اظهار عقيده؛ انسجام و پاكدامني، مسائل مربوط به انگيزه، اشتياق تركيب، تكامل و خداگونهانگاري انسان از مهمترين عناوين فصول اين اثرند.
چاپ نخست كتاب «افسانه نجاتبخشي علم» با شمارگان 1000 نسخه، 400 صفحه و بهاي 72000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما