ويرايش دوم كتاب «فرشتگان (تحقيقي قرآني، روايي و عقلي)» نوشته عليرضا رجالي تهراني از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر شد. اثر حاضر، خرافات پيرامون وجود فرشتگان را با استفاده از قرآن و ديگر كتابهاي آسماني ميزدايد.-
اسلام، همانطور كه به اثبات ميرساند وجود موجودات نامحسوس فراواني را به نام «شيطان و فرزندانش» كه بر آدمي گماشته شدهاند و او را به بديها و گناهان دعوت ميكنند، حضور موجودات نامحسوس ديگري را نيز به نام «فرشته» ثابت ميكند كه بر همه جهات عالم گمارده شدهاند و به خوبيها و نيكيها دعوت و هدايت كرده، بركات را فرو ميفرستند. اين موجودات «فرشته» ناميده ميشوند. بنابراين، فرشته موجودي نامحسوس است كه دعوتكننده به خوبيها و نيكيها و بركات است و در مقابل، شيطان موجودي نامحسوس است كه دعوتكننده به بديها و گناهان خواهد بود.
بر اساس مطالب كتاب، «به باور بسياري از مردم و بلكه همه آثار هنري از جمله تابلوها و پوسترهاي نقاشي و مينياتورها بعضي بيهيچ دليلي، فرشتگان را به صورت زنان تصور و ترسيم ميكنند و بيشتر افراد با شنيدن واژه ملائكه (فرشتگان) تعدادي زن يا دختر بالدار و گيسو بلند و ... را مقابل چشمان خود مجسم ميكنند و اين به خاطر آن است كه شناخت صحيح و درستي از آنها وجود ندارد. چنين مسائلي در حالي مطرح ميشود كه خداوند عزيز در كتب آسماني، به خصوص در قرآن مجيد (نزديك به 90 آيه) از وجود با بركت آنان و سهمشان در كارگرداني هستي، چه در دنيا و چه در آخرت، خبر داده و با مسائل خرافي از قبيل اين كه فرشتگان، دختران خدايند، مبارزه كرده است.
درست همين مسائل خرافي است كه بايد ما را برانگيزاند تا اين موجودات قدسي را، كه هم در دنيا، هم در برزخ و هم در قيامت با آنها سروكار داريم، بيشتر و صحيحتر و به دور از هرگونه خرافه شناخته و بدانها ايمان بياوريم؛ ولي متاسفانه دانشوران و عالمان در اين زمينه كار زيادي را صورت ندادهاند و لذا كتابي مستقل و مدون در اين زمينه نيز وجود ندارد!»
هر چند ما انسانها در «عالم ملك» قرار داريم و فرشتگان از «عالم امر و ملكوت»اند و شناخت موجودات ملكوتي و روحاني براي ما دشوار است، ولي دليل نميشود كه ما با وجود در دست داشتن آيات و روايات فراوان به اين مساله توجه و عنايت لازم را نداشته باشيم.
رجالي تهراني در كتاب «فرشتگان (تحقيقي قرآني، روايي و عقلي)» به بحث مستدل بر پايه آيات و روايات در اين باره ميپردازد كه مختصري از آن در اين مجال آورده شده است.
حقيقت فرشتگان
قرآن كريم علاوه بر معرفي موجودات و نعمتهاي ظاهري و محسوس، از آفريدههاي ديگر خداوند متعال نيز نام برده است كه ما را ياري درك حسي آنان نيست. دستهاي از اين موجودات «ملائكه» نام دارند. از آنجا كه آنها با حواس ظاهري درك نميشوند، از ويژگيهاي وجودي و ماهيت آنها نيز نميتوان آگاهي يافت و تصويري يقيني از آنها عرضه كرد. در مقام شناخت حقيقت فرشتگان اختلاف شده است كه به اختصار به آنها اشارهاي ميشود.
نظريه بتپرستان درباره فرشتهها
بتپرستان گفتهاند: «فرشتگان همان ستارگان سعد و نحس هستند كه زنده و ناطقند. فرشتگان سعد را فرشتگان رحمت ميگويند و فرشتگان نحس را فرشتگان عذاب.» سستي و بطلان اين نظريه چنان روشن است كه نياز به بحث ندارد.
نظريه مجوسان درباره فرشتهها
مجوسان و دوگانهپرستان گفتهاند: «نور و ظلمت در نفس و صورت، دو جوهر حساس قادر متضادند و در فعل و تدبير مختلفند. پس جوهر نور، پاك، نيك، خوشبو و بزرگوار است كه هميشه نفع ميرساند نه ضرر، و همواره زنده ميكند و نميميراند؛ اما ظلمت ضد نور است. پس اوليا، يعني فرشتگان از نور زاده ميشوند نه از راه زناشويي، بلكه مانند تولد حكمت از حكيم و تولد روشني از روشنايي دهنده است و دشمنان، يعني شياطين نيز از ظلمت زاده ميشوند نه از راه زناشويي، مانند تولد سفاهت از سفيه.» اين عقيده نيز از اساس باطل است.
نظر مسيحيان و فلاسفه متقدم
مسيحيان گفتهاند: «فرشتگان مجردند و جسم نيستند و مكان ندارند، بلكه نفوس ناطقهاي هستند كه در بدنها قرار ندارند. اگر خوب و پاك باشند ملائكهاند، و اگر بد و ناپاك باشند شياطينند.»
بعضي از فلاسفه متقدم نيز گفتهاند: «فرشتگان نفوس زميني و مدبر عالم ملك هستند كه نيكوكار آنها، ملائكه و بدكار آنها، شياطين نام دارند.» بطلان دو عقيده اخير معلوم است؛ زيرا شياطين از جنس جناند و ماهيتي جداي از ماهيت فرشته دارند، چنانكه بحث آن در اين كتاب نيز آمده است.
نظر متكلمان
متكلمين ـكه جواهر مجرد را انكار ميكنندـ گفتهاند: «فرشتگان، اجسام نوراني الهي نيكوكار و سعيدند كه بر تصرفات سريع و افعال و اعمال سخت و حيرتانگيز قادرند و نيز ميتوانند به صورتهاي گوناگون درآيند. آنها عقل و فهم دارند و در آسمانها هستند بعضي از آنها از بعض ديگر به لحاظ درجه و مقام در نزد خدا مقربترند، چنان كه خداي متعال از ايشان در قرآن چنين حكايت ميكند: «و ما منا الا له مقام معلوم؛ هيچكس از ما فرشتگان نيست جز آن كه او را مقامي معين است (صافات، آيه 164).» اكثر مسلمانان بر اين عقيدهاند.
علاوه بر قبول كردن بخشي از عقيده متكلمان، اشكالهايي نيز بر آن وارد است كه در فصل چهارم كتاب در بحث «كيفيت نزول فرشتگان بر ولي امر» به آن پرداخته شده است.
نظر فلاسفه و حكماي اسلامي
جمعي از فلاسفه و حكماي اسلامي نظير ملاصدرا، الهي قمشهاي، علامه طباطبايي، شهيد مطهري، علامه حسنزاده آملي و بسياري ديگر معتقدند كه از آياتي كه درباره ملائكه آمده، اينگونه استفاده ميشود كه آنها موجوداتي پيراسته از پيوندهاي مادي و مجرد از صفات جسمانياند.
واژه ملك
واژه ملك در قرآن مجيد 88 مرتبه در 86 آيه آمده است كه 13 مورد كلمه «ملك» و دو مورد «ملكين» (تثنيه ملك) و 73 مورد كلمه «ملائكه» نام برده شدهاند.
لغتشناسان و مفسران در واژه «ملك» اختلاف كردهاند. زمخشري ميگويد: «ملائكه ـبنا بر اصلـ جمع "ملائك" است، مانند شمائل كه جمع "شمال" است و الحاق "تاء" در آخر ملائكه براي تانيث جمع است.»
طريحي ميگويد: «اصل ملك، "مالك" است، آنگاه لام را مقدم و همزه را موخر كردند ملاك شد كه از الوكه، به معني رسالت است، سپس همزه به دليل كثرت استعمال حذف و "ملك" شد. چون اين كلمه جمع شود به اصلش برگشته و "ملائك" ميشود، و "تاء" را براي مبالغه يا تانيث جمع بر آخر آن اضافه كردهاند.»
ملاصدرا نيز آورده است: «"ملك" مشتق از "الوكه" به معني رسالت است، و هر روح مفارقي كه داراي رسالت نباشد، ملك نيست و تنها "روح" است.»
در تفسير القرآن الكريم علاوه بر بحثي محققانه درباره واژه «ملك» آمده است: «جاي شگفتي است كه بعضي پنداشتند "تاء" در "ملائكه" براي تانيث جمع يا تاكيد يا اشاره به تانيث لفظي و يا معنوي است، با اين كه صيغه جمع بر وزن "فعائله" است و ما سراغ نداريم كه به عنوان نمونه حتي يك مرتبه در قرآن "ملائك" آمده باشد يا اين كه در شصت و هشت موضع، لفظ "ملائكه" آمده است.»
پس حذف «تاء» در بعضي موارد، به سبب تخفيف يا ضرورت شعري است، چنانكه حافظ شيرازي سروده:
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به يمانه زدند
خلاصه كلام اين كه ملائكه، جمع «ملك» است و شاهد ما، اين آيه شريفه است كه ميفرمايد: «قل لو كان في الارض ملائكة يمشون مطمئنين لنزلنا عليهم من السماء ملكا رسولا(اسراء، آيه 95)» و گاهي ملائكه به حسب لفظ مذكر محسوب شده، چنانچه فرموده است: «بثلاثة آلاف من الملائكة منزلين(آلعمران، آيه 124)» و گاهي مونث به حساب آمدهاند: «و اذ قالت الملائكة يا مريم(آلعمران، آيه 42)» و چنانكه گفته شد، اين تذكير و تانيث، به لحاظ لفظ است، نه به لحاظ معني، زيرا ملائكه از اين كه مذكر و يا مونث حقيقي و معنوي باشند، خارجاند.
چرا فرشتگان را به صورت زن و دختر ترسيم ميكنند؟
به عقيده نويسنده، «يكي از تحريفها و خرافههايي كه درباره ملائكه صورت گرفته، اين است كه ايشان را به صورت زن و دختر ترسيم ميكنند اما چرا در زمان عرب جاهلي فرشتگان را دختران خدا ميدانستند و چرا هنوز در انديشه گروهي، آن افكار مانده، تا آنجا كه فرشتگان را به صورت زن و دختر ترسيم ميكنند، حتي به اصطلاح "فرشته آزادي" را وقتي مجسم ميسازند، در چهره زني با قيافه و شكلهاي گوناگوني به تصوير ميكشند.
اين پندار ممكن است از اينجا سرچشمه گرفته باشد كه فرشتهها چون زنان ـكه غالبا در پرده و مستور هستندـ ناديدنياند. حتي در مورد بعضي از مونثهاي مجازي در لغت عرب نيز اين معني ديده ميشود كه خورشيد را مونث مجازي ميداند و ماه را مذكر؛ چرا كه قرص خورشيد معمولا در ميان امواج نور خود پوشيده است و نگاه كردن به آن به آساني ممكن نيست، ولي قرص ماه چنين نيست. يا اين كه لطافت وجود فرشتگان سبب شده كه آنها را هم از جنس زنان ـكه نسبت به مردان موجودات لطيفتري هستندـ بدانند و عجيب اين كه بعد از اين همه مبارزه اسلام با اين تفكر خرافي، باز هم هنگامي كه ميخواهند زني را به خوبي توصيف كنند، ميگويند او فرشته است، ولي در مورد مردان كمتر اين تعبير به كار ميرود، لذا كلمه فرشته نيز نامي است كه براي زنان انتخاب ميشود.»
كتاب حاضر از چهار فصل و يك خاتمه تشكيل شده است. حقيقت فرشتگان، اوصاف فرشتگان، اصناف و مراتب فرشتگان و وظايف فرشتگان، عناوين فصول چهارگانه اين اثرند.
ويرايش دوم كتاب «فرشتگان (تحقيقي قرآني، روايي و عقلي)» با شمارگان 1000 نسخه، 236 صفحه و به بهاي 35000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما