سه‌شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۰

كتاب «انديشه سياسي سيدمرتضي» نوشته محمود شفيعي، تهيه شده توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي و پژوهشكده علوم و انديشه سياسي، از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اثر حاضر با هدف تبيين ديدگاه‌هاي متكلم سياسي و فقيه بزرگ شيعي، سيدمرتضي علم‌الهدي، درباره حكومت در عصر غيبت و بيان حدود و ثغور فرمانروايان و فرمانبران در اين دوره نگارش يافته است.

يكي از راه‌هاي جست‌وجو در انديشه‌هاي سياسي و يافتن فراز و نشيب‌هاي آن، بازبيني آگاهانه ريشه‌هاي اوليه تكوين آن است. بدين منظور، پژوهش حاضر دو سوال متوالي را دنبال مي‌كند. نخست انديشه‌هاي كلام سيدمرتضي چه تصوري از «حكومت» (به لحاظ امكان مشروع آن) در دوره غيبت ارايه مي‌دهند و ديگر اين که حدود و ثغور فرمانروايان و فرمانبران دوره غيبت، در فقه سياسي سيدمرتضي چگونه تبيين شده است؟

فرضيه نويسنده اين است كه سيدمرتضي در انديشه‌هاي كلامي ـ سياسي خود تلاش كرده است با اساس قرار دادن «حكومت» براي «امامت»، با دلالت ضمني، نوعي حكومت در دايره شريعت را در عصر غيبت تجويز كند.

اين پژوهش شامل يك مقدمه، سه فصل و نتيجه است. در فصل نخست به صورتي گذرا، تاريخچه، مباني كلامي و فقهي، ابعاد علمي و منابع معتبر براي مطالعه و تحقيق در انديشه سياسي سيدمرتضي بررسي مي‌شوند.

فصل دوم شامل مباحث بنيادين، فكري و كلي است كه در واقع، مي‌تواند از سويي دليل و از سوي ديگر پيش نياز و به تعبيري، چارچوب نظري براي بحث‌هاي فصل سوم به حساب آيد. در مطالب فصل دوم از روش كلام سياسي استفاده شده است. به طور كلي، دغدغه متكلمان سياسي، يافتن پاسخ فلسفه سياسي ـ اجتماعي نبوت و امامت شيعي است.

فصل سوم اين اثر با مقدمه‌اي درباره چيستي فقه سياسي آغاز مي‌شود. «فقه سياسي» بخشي از فقه است كه احكام سياسي و اجتماعي اسلام را در دوره حضور يا غيبت بررسي و تحليل مي‌كند. 

به طور كلي، دغدغه متكلمان سياسي، يافتن پاسخ فلسفه سياسي ـ‌ اجتماعي نبوت و امامت شيعي است. آنان در اين مرحله، از نياز جامعه به نبي و امام سخن مي‌گويند. سوال اساسي اين اثر در فصل دوم، درباره منصب اصلي امام است. گذشته از مباحث مفصل، دو منصب عمده براي امام معصوم ذكر مي‌شود: «مفسر و مبلغ دين» و «حاكم، مجري و مدبر بر اساس دين.»

در پاسخ به اين سوال كه كدام يك از اين دو مقام براي امام اصالت دارد و كدام يك فرعي است، سيد مرتضي، امامت را با حكومت مساوي دانسته است. اين گرايش فكري، نتايج عظيمي براي دوره غيبت به بار مي‌آورد. تساوي امامت با حكومت به اين نتيجه منتهي مي‌شود كه با غيبت «امام»، غيبت «حاكم» تحقق مي‌‌ِيابد و فقدان امامت، به فقدان حكومت تفسير مي‌شود. بدين‌ترتيب غيبت، فقدان حكومت مشروع را در پي‌دارد نتيجه منطقي آن، تبديل دوره غيبت به دوره‌اي استثنايي، تاريك، بي‌قاعده و اضطراري بوده است. مومنان در درون حكومت‌هاي پي ‌در پي غاصب، ستمگر و متغلب، در وضعيتي تقيه‌اي زندگي مي‌كنند.

هرچند در اين دوره، آنان به لحاظ علمي نيز از افاضات معصوم محروم‌اند اما از اين جنبه، جاي هيچ‌گونه نگراني نيست؛ چرا كه شريعت، در وجه كلي آن، در اين دوره محفوظ است. سيد در اين‌باره گفته است: «شرع در زمان غيبت محفوظ است؛ زيرا اگر در آن چيزي كه علم بدان ممكن نيست، پيش آيد‌ ـ‌حالا يا سبب نبود دليل شرعي و يا به خاطر بسته بودن راه رسيدن به ادله‌ آن‌ـ ظاهر شدن امام براي بيان آن شرع و جبران فقدان دليل نقلي واجب مي‌گردد.»

بنابراين، انسداد باب علم در دوره غيبت مطرح نيست. ادله عقلي قطعي، اجماع و نقل‌هاي يقين‌آور، در اين دوره در دسترس است و اگر استثنائا در مواردي حكم شرعي مجهول ماند، در آن صورت امام به طريقي ظاهر شده، آن را بيان مي‌كنند.

علت اصلي اختفاي امام، نداشتن امنيت جاني است كه از جانب ستمگران متوجه ايشان خواهد بود. هرگاه اين ناامني برطرف شود، امام(عج) ظهور مي‌كنند و حكومت آرماني تشكيل خواهند داد و به اين ترتيب دوره اضطراري غيبت به پايان خواهد رسيد.

نكته در خور توجه در بحث امامت (به معناي حكومت) فراگيري بسيار زياد آن است. برخلاف نظريه‌هاي فقيهان معاصر درباره حكومت كه از مجراي احكام شرعي بدان عبور مي‌كنند و آن را مساوي اجراي احكام الهي تفسير مي‌دانند، سيد مرتضي حكومت را به امري وراي احكام شرعي ارجاع داده، اجراي حدود الهي را تنها بخشي از وظايف حكومت در نظر مي‌گيرد. از اين‌رو، فلسفه اصلي حكومت، اجراي احكام نيست، بلكه ايجاد وضعيتي مناسب است تا مومنان به وظايف ديني خود راحت‌تر عمل كنند.

در عين حال كه آنان در چنين حكومتي درباره انجام واجبات و ترك محرمات مجبور نخواهند بود، وجود حكومت مشروع با امامت معصوم(ع)، هيمنه‌اي ايجاد خواهد كرد كه آنها اغلب در پي ‌نيكي باشند و كمتر به منهيات عمل كنند. البته درست است كه نياز اصلي به امام و حاكم براي جلب منافع ديني است، اما با وجود امام، منافع دنيوي نيز به دست مي‌آيد.

سيد همچنين در اين اثر با تفسير امامت به حكومت، همه شرايطي كه در مباحث كلامي براي امام ذكر شده‌اند؛ چه شرايط عقلي مانند عصمت و چه شرايط شرعي، مانند شجاعت در جهاد با كفار يا دانايي شريعت را نه به بُعد مفسر بودن امام، بلكه به جنبه حكومت او مربوط مي‌داند.

به نظر سيدمرتضي، مومنان حتي در دوره غيبت، نيازهاي حكومتي خود را از طريق معصوم(عج) برطرف مي‌كنند. به دليل اين كه فلسفه حكومت، افكندن هيمنه در دل مومنان براي دوري از زشتي‌ها و گرايش به نيكي‌هاست و چون مومنان به حيات امام خود يقين دارند، اين وضعيت در آنها حاصل است و بنابراين، از حكومت مشروع معصوم بهره‌مند مي‌شوند. به همين دليل، وجود امام معصوم(ع) در پشت پرده غيبت، بيهوده نيست و مخالفان نمي‌توانند با تمسك بر بي‌فايده بودن وجود او در دوره غيبت، نظريه شيعه درباره امامت را مخدوش كنند.

فصل سوم با مقدمه‌اي درباره چيستي فقه سياسي آغاز مي‌شود؛ «فقه سياسي بخشي از فقه است كه احكام سياسي و اجتماعي اسلام را در دوره حضور يا غيبت بررسي و تحليل مي‌كند.»

تقسيم ثنوي سلطان به «عادل و ظالم» و احكام همكاري با سلطان ظالم كه سيدمرتضي به صورت قاعده‌مند در رساله «في‌العمل مع‌السلطان» بيان كرده است، چارچوب نظري اين فصل را تشكيل مي‌دهد. با تكيه بر اين چارچوب، دو سوال اساسي درباره اصل جواز (وجوب، اباحه) و عدم جواز تاسيس حكومت و نيز كيفيت زندگي سياسي شيعيان در دوره غيبت (در صورت حكم به عدم جواز)، بحث‌هاي اين فصل را به نظم در مي‌آورد.

سيدمرتضي با ذكر يك جمله مبني بر اين كه در همكاري و بلكه وجوب همكاري با حاكم عادل جاي بحث نيست، بحث درباره سلطان عادل را در رساله مذكور رها كرده است، اما درباره چگونگي همكاري با حاكمان ستمگر در صورتي كه اين همكاري داراي فوايد عقلي يا شرعي باشد؛ يعني از يك‌سو، رفع ظلم و اقامه عدل كرده و از سوي ديگر حدود الهي را اجرا كند، هيچ منعي از آن وجود ندارد و بلكه واجب نيز خواهد بود. 

شرح حال و زندگي علمي سيدمرتضي علم‌الهدي
علي فرزند حسين موسوي بغدادي، ملقب به شريف مرتضي علم‌الهدي و معروف به سيدمرتضي، در سال 355 هجري قمري در دوره خلافت مطيع‌الله عباسي و پادشاهي بهاءالدوله از آل بويه، در بغداد متولد شد و در سال 436 هجري قمري وفات يافت. پدر سيدمرتضي، حسين شريف، از نقيبان طالبيان (رهبر سياسي و شخصي كه بين طايفه و گروه خود و حاكم ارتباط برقرار مي‌كرده است) به شمار مي‌رفت و تا مدتي نيز در منصب قضاوت بود. با اين حال فرزند او، سيدمرتضي، تنها در زندگي علمي به سر مي‌برد. هرچند او در نزد حاكمان داراي شان مهمي بود، از سلطه و مقامات سياسي دوري مي‌جست و به جاي آن زهد را پيشه خود ساخته بود. سيدمرتضي اشعاري در ذم دنيا و تشويق بر زهد از خود باقي گذاشته است. مارتين مكدر موت مي‌نويسد: «مرتضي پس از (شيخ)مفيد رهبر شيعيان بغداد شد» كه به نظر مي‌رسد مراد وي، رهبري ديني ـ علمي باشد.»

سيدمرتضي به لحاظ علمي، كتاب‌هاي زيادي علاوه بر فقه، اصول فقه و كلام را كه در آنها تبحر فوق‌العاده‌اي داشت؛ تاليف كرد، همچنين با مطالعه و تامل در ادبيات عرب، مانند نحو، شعر، لغت و به طور خاص، تفسير قرآن نيز كتاب‌هايي را به رشته تحرير درآورد.

در انتهاي اين اثر، علاوه بر كتاب‌نامه، نمايه‌اي از آيات، اعلام و موضوعات نيز درج شده است.

چاپ سوم كتاب ««انديشه سياسي سيدمرتضي» در شمارگان 500 نسخه، 112 صفحه و به بهاي 22000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط