كتاب «ارزيابي الگوي تحليلي ميشل فوكو در مطالعات ديني» كه به تازگي منتشر شده است، مبنا قرار دادن انديشه فوكو در مطالعات علوم انساني با رويكرد ديني را مورد انتقاد ميدهد.-
اين انديشههاي جديد كه در جريان فكري ايران بسيار نو و مبتكرانه مينمودند، مورد توجه اهالي علوم انساني قرار گرفتند و در برخي موارد، مبناي بررسيهاي آنان در موضوعات و پديدههاي بومي شدند.
آنچه مسلم است، درباره درستي و نادرستي چنين بررسيهايي نميتوان حكمي كلي داد اما شاهديم در سالهاي اخير به ويژه از هنگامي كه اسلامي كردن علوم انساني رايج شد، بررسي مسايل جامعه اسلامي ايران در چارچوب نظري غربي مطرود اعلام شد.
مباحث اين نوشتار ميكوشند دريابند كه نظريههاي غربي تا چه اندازه و تا كجا به كارمان ميآيند. اگر بنا باشد علوم انسانيمان را اسلامي كنيم، پس با حجم وسيع انديشه غربيان كه در ذهن ما رسوخ كردهاند، چه كنيم. البته منتقدان مباني انديشه غربي معتقد به بهرهبرداري از بخشهاي عامتر تفكر غربياند كه ممكن است با جامعه اسلامي نيز منطبق باشند. شايد اين كتاب را بتوان قدمي ناخودآگاه در راستاي تبيين لزوم اسلامي كردن علوم انساني دانست. هرچند به نظر ميرسد الهام نصيريپور، نويسنده كتاب، اشارهاي به اين موضوع نكرده است.
وي، مبنا قرار دادن انديشه فوكو در بررسيهاي ديني بدون در نظر گرفتن اقتضائات فكري و فرهنگي جامعه ايراني مسلمان را سبب بروز چالشهايي ميداند. او اين چالشها را در قالب دو سوال مطرح ميكند. نخست آن كه با توجه به مباني خاص انديشه فوكو در سطوح نظري، هستيشناختي و روششناختي، آيا امكان انطباق اين مباني با مطالعات سياسي ـ اجتماعي با رويكرد دين وجود دارد؟
دومين چالش مورد نظر نويسنده در قالب اين سوال بيان ميشود كه در چه سطح از انديشه فوكو در مطالعات سياسي ـ اجتماعي از رويكرد ديني استفاده شده است و كدام دسته از مطالعات مزبور در اين سطح، مبادرت به انطباق يا تلفيق كردهاند؟
همان گونه كه نويسنده نيز تاكيد دارد، به نظر ميرسد ردپاي فوكو به دليل صفت شالودهشكني، بداعت و نگاهي واژگونه به مسايل اجتماعي، بيش از ساير متفكران غرب در پژوهشهاي علوم انساني ايرانيان ديده ميشود. اين تاثير تا جايي است كه آنان را به مطالعه مسايل اجتماعي ـ سياسي ديني از دريچه مباني انديشه فوكو واداشته است، در حالي كه اين تاثيرپديري بدون توجه به اقتضائات فكري و فرهنگي ايران انجام ميگيرد.
نسبيگرايي در حوزه مطالعات سياسي ـ اجتماعي ايران بيشترين تاثير فوكو در فضاي فكري كشورمان است. اين در حالي است كه به عقيده نويسنده، به دليل مباني ذاتگرايانه و حقيقتگرايانه در انديشه ديني بايد از نگاه نسبيگرايانه گفتماني پرهيز كرد.
نفي ازلي و ابدي بودن حقيقت و ناشي دانستن آن از گفتمانهاي خاص، سنخيتي با مباني و اصول اسلامي و لايههاي آن ندارد. تن دادن به نسبت هستيشناختي، معرفتي و ارزشي اين انديشه با دين و مكتب فكري اسلام سازگار نيست. تنها لايه مورد قبول در انديشه فوكو ارجاع دادن به يك امر واقع و بيروني است كه اين بهرهبرداري نبايد به تاريخگرايي و زمينهگرايي منتهي شود.
چاپ نخست كتاب «ارزيابي الگوي تحليلي ميشل فوكو در مطالعات ديني» با مقدمه عماد افروغ با شمارگان 1000 نسخه، 279 صفحه و به بهاي 50000 ريال از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر شده است.
نظر شما