به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، ميزگرد «فرهنگ مطالعه در كشور» عصر ديروز (يكشنبه 22 آبان) به مناسبت هفته كتاب با حضور نادر قدياني، رييس اتحاديه ناشران و جواد محقق، نويسنده و شاعر حوزه كودك و نوجوان و فعال حوزه رسانه، در انتشارات سروش برگزار شد. ياسر هدايتي دبيري اين نشست را عهدهدار بود. محسن پرويز، معاون سابق امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز ديگر حاضر اين ميزگرد بود كه در دقايق پاياني وارد جلسه شد.
هدايتي به عنوان نخستين سوال از محقق درباره تعريف و مولفههاي مطالعه پرسيد و محقق در پاسخ گفت: مفهوم اين سوال را به خوبي درك نكردم اما آن چه را بر اساس تجربه درباره فرهنگ مطالعه به ذهنم ميرسد، بازگو ميكنم. يكي از بزرگترين آسيبها در حوزه كتاب و كتابخواني، نظام آموزش ماست، زيرا اين نظام به مطالعه اهميت نميدهد.
وي افزود: داستان كتاب نخواندن ما داستان «تو بخوان تا من بخوانم» است. ما به فرزندانمان توصيه ميكنيم كتاب بخوانند، در حالي كه خودمان اهل كتاب نيستيم. بديهي است كه اين توصيه عملي نميشود. بسياري از فرزندان ما شاهد قفسههاي كتاب در خانهها، مطالعه والدين و گفتوگوي خانواده و فاميل درباره كتابها و مبادله آنها نيستند.
محقق ادامه داد: آنها پس از رفتن به مدرسه هم با كتابخانه پويا و معلمان اهل كتاب روبهرو نميشوند. بنابراين، تا زماني كه سيستم آموزشيمان را از كتابمحور بودن به مطالعهمحور بودن تبديل و توصيههاي عملي به فرزندانمان نكنيم، ساير فعاليتها براي گسترش فرهنگ مطالعه به بار نخواهند نشست.
سپس قدياني به عنوان يك ناشر و كتابفروش درباره مسايل بازار كتاب گفت: در سالهاي نخست انقلاب شاهد اوج گرفتن شاعران و نويسندگان جوان بوديم. كتابهايي كه در اين دوران نوشته شدند، بسيار قابل ملاحظهاند اما اين وضعيت در سالهاي بعدي ادامه نيافت.
وي افزود: انقلاب و مردم، وظيفه خود را انجام دادند، ما مسوولان و ناشران بوديم كه نتوانستيم آن چنان كه شايسته بود، شرايط پيشين را حفظ كنيم. متاسفانه در دهه دوم انقلاب، مسوولان بيش از حد شعار دادند و عمل نكردند. چندين بار تلاش كرديم مالياتها از چاپ و نشر برداشته شوند اما در مجلس پنجم اين امر ناممكن شد. در صورت فراهم نشدن مجموعهاي از شرايط، نميتوان به گسترش باكيفيت نشر كشور اميدوار بود. ناگفته نماند كه اتحاديه ناشران آمريكا سيصد و پنجاه عضو دارد كه همه آنها ناشران بزرگ و حرفهاياند اما اتحاديه ناشران تهران سه هزار و دويست عضو دارد.
قدياني، هفتاد درصد مشكلات بخش نشر و كتابخواني را مربوط به توزيع كتابها دانست و گفت: كتابها آسان به دست مردم نميرسند و از همين رو، ساختار تشكيلاتي توزيع بايد اصلاح شود. به نظر من، صدا و سيما، مطبوعات، دولت و شهرداري در اين زمينه مسوولند.
وي تاكيد كرد: مردم ما كتابخوانند اما به شرطي كه كتاب، آسان به دست آنها برسد. براي مثال، در خيابان كريم خانزند تهران چند كتابفروشي ويژه كتابهاي كودك و نوجوان وجود دارد؟ دستكم روزي پنجاه نفر به انتشارات قدياني زنگ ميزنند و از ما ميخواهند كتابهايي كه بهاي برخي از آنها كمتر از هزار تومان است را با پيك كه بهاي آن چند هزار تومان است، برايشان بفرستيم! اين موضوع نشان ميدهد كه مردم ما مشتاق كتابخوانياند اما مشكلات توزيع كتاب، اجازه نميدهد كه به اين اشتياق پاسخ داده شود.
سپس محقق، كتابخواني را يك استعداد دانست كه تنها با آموزش عملي نميشود و گفت: يك بخش از اين مشكل نيز به نابود شدن حس كنجكاوي كودكان مربوط ميشود. نحوه تربيت خانوادهها و همچنين سيستم آموزش و پرورش ما چراهاي بيپايان كودكان را از ميان ميبرند. دانشآموزان هرچه به مقاطع بالاتر ميروند، حس كنجكاوي خود را بيشتر از دست ميدهند. متاسفانه معلمان و والدين، آموزش را تنها در محدوده برنامههاي مدرسه ميبينند.
وي ملزومات كتابخواني در كشورمان را دچار اشكال دانست و گفت: در نمايشگاه كتاب هيچ چرخدستي براي حمل كتاب از سوي خريداران وجود ندارد. ما حتي نايلكس و كارتن مخصوص كتاب نداريم. ناشران هم كتابها را در كارتن سيگار پست ميكنند! قفسه كتاب هم نداريم، اين قفسهها كه ميبينيم، مخصوص زونكن هستند.
قدياني با تاييد سخنان محقق درباره كمبود ملزومات كتابخواني گفت: فروشگاههاي پوشاك در كشور ما مجهزترين ابزارهاي فروشگاهي را دارند، وضعيتي كه در كتابفروشيها وجود ندارد. من به نمايشگاههاي كتاب زيادي در سراسر دنيا رفتم و ابزارهاي آنان را ديدهام. ميتوان طرحهايي را در كشورمان ارايه كرد اما به دليل ضعف بازار، استقبالي از آنها نميشود.
وي توجه ناشران به پژوهش و كارشناسي در انتشار كتاب را مهم دانست و گفت: به طور كلي ميتوان گفت كه انتشار كتاب هيچ توجيه اقتصادي براي ناشران ندارد و امثال من، از سر علاقه به اين كار ميپردازند.
قدياني در پاسخ به سوال هدايتي مبني بر اين كه در صورت نبود توجيه اقتصادي براي انتشار كتاب، چرا ناشران بسياري در حال فعاليتاند و به شمار آنها نيز افزوده ميشود؟ گفت: تحصيلكردههاي بيكار زيادي داريم كه بسياري از آنها ترجيح ميدهند به كار نشر كتاب بپردازند. توجه داشته باشيم ناشراني كه هفتهاي يك كتاب چاپ ميكنند، تعدادشان از سيصد فراتر نميرود. جواز نشر مانند گواهينامههاي است كه در جيب صاحبانشان خاك ميخورند و استفادهاي از آنها نميشود.
سپس هدايتي با بيان اين كه «آمارهايي از انتشار كتاب منتشر ميشوند كه بيشتر شبيه سياهه است» گفت: از جواد محقق ميخواهم به اين سوال پاسخ دهد كه چه فرقي ميان كتاب خريدن و كتاب خواندن است؟
محقق در پاسخ گفت: قبل از پاسخ به اين سوال درباره سياههاي كه به آن اشاره كرديد، توضيحاتي ميدهم. من اعتقاد ندارم كه آمار كتابهاي منتشره شبيه يك سياهه است يا آمار كتابخواني ما يك دروغ است. من آمار انتشار كتاب از سالهاي قبل از انقلاب تاكنون را رصد كردهام. در سال 1355 كه شاهد اوج انتشار كتاب حتي كتابهاي ممنوعه بوديم، دو هزار و پانصد عنوان كتاب منتشر مي شد، در حالي كه جمعيت آن دوران ايران، سي و پنج ميليون نفر بود. اكنون جمعيت دو برابر و انتشار كتاب، بيست و يك برابر شده است. به نسبت آن سالها، در شرايط خوبي قرار داريم اما آن چه جاي نگراني است، اين است كه اين مقدار از كتابخواني و نشر، شايسته ملتي مانند ايران نيست.
وي مساله گراني كتاب را بهانه خوبي براي كتاب نخواندن ندانست و گفت: كتاب خواندن دو كار ميكند؛ يكي ايجاد لذت و ديگري پاسخ به كنجكاويهاي ما. اگر كتابي اين دو كاركرد را نداشته باشد، مخاطبان اشتياقي به مطالعه آن نخواهند داشت.
سپس قدياني به عنوان سخنان پايانياش گفت: همچنان بر اين باورم كه اگر كتابها را آسان به دست مردم برسانيم، بخش زيادي از مشكلاتمان را در زمينه كتابخواني حل كردهايم. در اين حوزه از رسانه ملي نيز انتظار ميرود كه فعاليتهاي خوبي انجام دهد. اميدوارم روزي برسد كه در ايران نيز فروشگاههاي چند هزار متري كتاب نظير آن چه در كشورهاي حاشيه خليج فارس موجودند، داشته باشيم.
محقق در پاسخ به يكي ديگر از سوالهاي هدايتي مبني بر اين كه آيا معتقد نيستيد كه دستكم پنجاه درصد آمار نشر را كه به آن اشاره كرديد، آثار بيارزش تشكيل ميدهند؟ گفت: متاسفانه يك بيماري در دنياي امروز وجود دارد كه ما نيز دچار آنيم. اين بيماري، آمارزدگي است. روزگار ما در دنياي امروز دچار كميتگرايي وحشتناكي است. همه ميخواهند همه چيز را با عدد و رقم بسنجند و محاسبه كنند. جنون كميتگرايي حتي در كارخانههاي توليدي نيز مشهود است. چندان به كيفيت كاري نداريم.
وي درباره دليل اين كميتگرايي گفت: فضايي كه خودمان در جامعه ميسازيم، به آمارگرايي مسوولان منجر ميشود. براي نمونه، كافي است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به كتابهاي بيارزشي كه شبيه سياهيلشكر آمار نشرند، مجوز ندهد. آنگاه خواهيم ديد كه چه واكنشهاي سياسي و اجتماعي و رسانهاي به اين عمل بروز داده ميشوند. رسانههاي ما چنين فضايي را ميسازند. چنين فضايي اجازه برخوردهاي درست و منطقي با كتابهاي بيارزش را نميدهد. ما رسانهها، خودمان به مسوولان ياد ميدهيم كه تنها به آمارها تكيه كنند.
محقق بسياري از كتابهاي حوزه كودكان و خردسالان را اسفانگيز توصيف كرد و گفت: نويسندگان همين كتابها در انجمن نويسندگان عضو ميشوند، به تدريج بر تعداد آنها افزوده ميشود و صاحب كرسي نيز ميشوند! كاهش توليد كتاب در راستاي باكيفيت شدن حوزه نشر، بسيار جسارت و جرات ميخواهد. ما اصحاب رسانه بيش از همه در اين قضيه مقصريم. ما در سياهنمايي استاديم، اما دانش دفاع نداريم.
پس از پايان جلسه، محس پرويز به حاضران پيوست. او در سخنان كوتاهي گفت: بهترين راه براي گسترش كتابخواني اين است كه بچهها، اطرافيانشان را در حال كتاب خواندن ببيند. عمليترين شيوه نيز پربار كردن و پويايي كتابخانههاي مدارس است. تحقيق و مطالعه آزاد نيز از ديگر برنامههاي است كه با اجرايي شدن در مدارس ميتوانند به گسترش كتابخواني كمك كنند.
دوشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۸
نظر شما