دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۱
منتهاي نيت من قصه گفتن است

ايزابل آلنده را پديده ادبيات آمريكاي لاتين مي‌نامند، كسي كه نزديك 57 ميليون نسخه از 19 جلد كتابش به فروش رفته، آثارش به 35 زبان دنيا ترجمه شده و دو فيلم اقتباسي از آن‌ها تهيه شده است.-

خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا): ايزابل آلنده را پديده ادبيات آمريكاي لاتين مي‌نامند، كسي كه نزديك 57 ميليون نسخه از 19 جلد كتابش به فروش رفته، آثارش به 35 زبان دنيا ترجمه شده و دو فيلم اقتباسي از آن‌ها تهيه شده است. آلنده فرزند سفير وقتِ شيلي، در پرو به دنيا آمد و زندگي شخصي‌اش به اندازه ماجراهاي شخصيت‌هاي اصلي كتاب‌هايش خواندني است. پدرش ناگهان ناپديد مي‌شود، برادرش در جريان كودتا به قتل مي‌رسد و ايزابل ناچار مي‌شود از كشور فرار كند. دخترش در اثر يك بيماري نادر مي‌ميرد؛ اما آلنده كسي است كه تراژدي‌هاي زندگي‌اش را به فرصت تبديل مي‌كند. آلنده پس از فرار به ونزوئلا در زمان كودتا شروع به نوشتن براي روزنامه «ال ناسيونال» مي‌كند، مشغوليتي كه آغاز حرفه نويسندگي اوست. در سال 1981 زماني كه آلنده در كاراكاس به سر مي‌برد، درمي‌يابد كه پدربزرگ 99 ساله‌اش در بستر بيماري و احتضار است. ايزابل تصميم مي‌گيرد براي پدربزرگ نامه بنويسد، نامه‌اي كه نطفه نخستين رمانش «خانه ارواح» (1982) را بست و جوايز متعددي برايش به ارمغان آورد. آلنده كه امروز پرخواننده‌ترين نويسنده اسپانيايي‌زبان جهان نام گرفته، در سال 2004 به آكادمي هنر و ادبيات آمريكا پيوست و در سال 2010 جايزه ملي ادبيات شيلي را تصاحب كرد. 

هفته گذشته هرالد تريبون گفت‌وگويي را بين آلنده و لوسيا هانو سردبير نشريه «گمشده در داستان» منتشر كرد كه ترجمه آن را در ادامه مي‌خوانيد:

به كدام يك از شخصيت‌هايتان نزديكي بيشتري احساس مي‌كنيد و چرا؟ 

جايي شنيده‌ام كه نويسنده در تمام شخصيت‌ها هست و آن شخصيت نماينده وجهي از وجود خالقش است. من با شخصيت خاصي همذات‌پنداري ندارم اما در بيشتر كتاب‌هايم، شخصيت زن اصلي، زني مصمم، مستقل و عصيانگر است كه با شرايط بد عليه خود مي‌جنگد. وي در عين حال احساساتي و پرشور هم هست؛ من خيلي با اين شخصيت‌ها رابطه برقرار مي‌كنم.

«نوشتن» براي شما به چه معني است؟ 

زندگي. قصه گفتن تنها كاري است كه مي‌خواهم انجام بدهم. نوشتن مثل نفس كشيدن است. ادبيات به من صدا داده، به زندگي‌ام معني داده و من را به ميليون‌ها خواننده در سرتاسر دنيا وصل كرده است. 

كتاب چاپ كردن هميشه كار دشواري است، شما نماينده حقوقي‌تان «كارمن بالسلاس» را چطور پيدا كرديد؟ 

رمان اول من، «خانه ارواح» را ناشران زيادي رد كرده بودند. يك روز مسوول پذيرش يكي از اين انتشاراتي‌ها به من گفت كه بدون داشتن يك نماينده حقوقي خوب (agent) اميدي به چاپ شدن كتابم نيست و بعد «كارمن بالسلاس» را معرفي كرد. بعدها يك نويسنده آرژانتيني به نام توماس الوي مارتينز نشاني كارمن بالسلاس در اسپانيا را به من داد و او را به عنوان بهترين نماينده ادبيات آمريكاي لاتين توصيه كرد. 

در يكي از مصاحبه‌هايتان گفته بوديد كه موقع نوشتن نوعي بصيرت سينماتوگرافيك پيدا مي‌كنيد. تكنولوژي‌هاي تازه زندگي امروز ما را تغيير مي‌دهند و تقريبا همه در شبكه‌هاي مجازي و اجتماعي به طور روزانه مي‌نويسند و انقلاب اي‌بوك در راه است. شما به عنوان نويسنده و يك فرد عادي نظرتان درباره اين‌ها چيست؟ اي‌بوك را چطور مي‌بينيد؟ 

من از اين‌ها استفاده نمي‌كنم چون وقتش را ندارم چون تمام مدت مشغول نوشتن‌ هستم. معمولا كوهي از كتاب روي ميز مطالعه شبانه‌ام در انتظار خوانده شدن به سر مي‌برند. از لمس كردن و بوييدن كتاب‌ها لذت مي‌برم ولي وقتي در سفر هستم اي‌بوك را ترجيح مي‌دهم چون مي‌توانم هرچندتا كتاب كه مي‌خواهم در آي‌پادم با خود حمل كنم. فكر مي‌كنم كه در آينده نزديك كتاب‌ها به اشيايي نادر در مجموعه‌ها و موزه‌ها تبديل شوند و همه ما همه‌چيز را روي صفحه نمايش بخوانيم. 

شما سال‌هاي زيادي را در كاليفرنيا زندگي كرده‌ايد. چه‌طور اسپانيايي را اين‌طور سليس و بدون كمتر دخالت واژگان و نحو زبان انگليسي مي‌نويسيد؟ 

اوه! اميدوارم واقعا اين‌طور باشد. اسپانيايي‌ام تحليل رفته. ويلي، همسر آمريكايي‌ام، فكر مي‌كند بلد است اسپانيايي صحبت كند ولي دستور زبانش افتضاح است؛ اسپانيايي‌اش بيشتر شبيه لهستاني است و وقتي كلمه‌اي را بلد نيست از خودش يك چيزي درمي‌آورد. بعد از 25 سال زندگي در كنار او من هم دارم شبيه حرف زدن او مي‌نويسم به همين خاطر جواني در اسپانيا به نام خورخه مانزانيلا دست‌نوشته‌هايم  را ويرايش مي‌كند تا اثر مخرب ويلي را خنثي كند!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها