محمدعلي سلطاني كه ترجمه او از «امالي» شيخ صدوق، به مرحله دوم داوري جايزه كتاب سال در گروه علوم قرآني و حديث راه يافته است، گفت: به دنبال احياي ترجمههاي آثار شيخ صدوق با نگاهی نقدگرايانهام.-
سلطاني با اشاره به اينكه ديكتهنويسي (املانويسي) در مدارس از همين فرهنگ گرفته شده است، افزود: به ويژه در زمينه حديث، «امالينويسي» در گذشته رايج بود و علاوه بر مرحوم شيخ صدوق، بزرگان ديگري از جمله شيخ طوسي يا شيخ مرتضي نيز صاحب كتاب «امالي» محسوب ميشوند و به طور كلي، امالي يك روش انتقال حديث در گذشته بوده است.
وي در بيان علت انتخاب «امالي» شيخ صدوق براي ترجمه گفت: ما بايد بتوانيم كتابهاي حديثي افراد بزرگي از محدثين را ترجمه كنيم تا به طور مكرر و مرتب مورد استفاده قرار گيرند. من هم علاقه زيادي به شيخ صدوق داشته و دارم و تاكنون كتابهايي از جمله «التوحيد»، «امالي» و «عللالشرايع» او را ترجمه كردهام و در نظر دارم در صورتي كه شرايط فراهم شود، كتابهاي ديگر او را نيز ترجمه كنم.
اين منتقد افزود: كتابهاي به جاي مانده از بزرگان در شرايط خاصي از نظر زماني و فرهنگي نوشته ميشوند و شرايط مختلف محيطي بر نويسنده اثرگذارند. شيخ صدوق نيز از اين مورد مستثني نبود و گرچه فردي دقيق بود و تلاش ميكرد تا حد امكان احاديث صحيح را تدوين كند اما آثار او نيز از ورود احاديث نادرست مصون نبودند و برخي حديثهاي ساختگي و ضعيف وارد كارهاي او شدند كه البته اين موضوع تنها درباره «امالي» صادق نيست و در كتابهاي حديثي ديگر نيز كمابيش اين اتفاق افتاده است.
سلطاني با تاكيد بر اينكه در ترجمه «امالي» به دنبال تذكر دادن به مخاطب درباره احاديث نادرست بوده است، گفت: در این راستا در نظر داشتم که ذيل احاديث نادرست، به آنها اشاره كنم؛ چنانکه در ترجمه «التوحید» نیز این کار را به طور مختصر انجام دادهام. متاسفانه امکان انجام این كار فراهم نشد و بنابراين، تصميم گرفتم در مقدمه ترجمه، نمونههايي از اين احاديث را متذكر شوم تا خواننده بداند که برخی احاديث را نمیتوان باور كرد يا به ائمه(ع) و پیامبر(ص) نسبت داد.
وی افزود: در ترجمه «عللالشرايع» اصرار من بیشتر بر تذکر دادن درباره احادیث ساختگی در ذیل حدیث بود، زيرا ممكن است كسي مقدمه را نخواند و مستقیم به سراغ متن کتاب برود. ناشر نيز این موضوع را پذیرفت و به این ترتیب در ترجمه «عللالشرایع» در ذيل عبارات ترجمه، درباره احادیث ساختگی تذکر دادم؛ مبني بر اينکه در انتساب این احادیث به معصومان باید احتیاط کرد.
این محقق درباره برنامههای آیندهاش اظهار کرد: در نظر دارم پس از ترجمه همه آثار شيخ صدوق، كتابي درباره شيوه حديثي شيخ صدوق بنويسم و شيوه او را در تدوين و روایت احاديث نقد كنم. البته پيشنياز اين كار، به پایان رساندن کار ترجمه آثار اوست كه در اینباره نیز هدفم ترجمه همه آثار مرحوم شیخ صدوق نیست، بلكه ترجمه آثاري از شيخ صدوق را كه برگردان آنها به فارسي ضرورت دارند، در برنامه دارم، زيرا برخي کارهای او به تعدد ترجمه شدهاند و نيازمند ترجمه جديدي هم نيستند.
وی ادامه داد: در ترجمه آثار شیخ صدوق سعي كردهام مكتوباتي را از او ترجمه کنم که یا کمتر به فارسی ترجمه شدهاند یا اصلا ترجمه نشدهاند يا ترجمههاي قديمي آنها موجود است. در حقيقت، به دنبال احياي ترجمههاي آثار شيخ صدوق با نگاهی نقدگرايانهام.
سلطانی در پاسخ به این سوال که «آیا می توان آثار بزرگانی مانند شیخ صدوق را نقد کرد؟» گفت: یکی از مشكلات جامعه ما همين است كه نقد گذشتگان را «تابو» کردهایم و گرفتار اين تفكريم كه نميتوان بزرگاني مانند شيخ صدوق را نقد كرد، در حالي كه آنان در زمان خودشان پايبند به سنت نقد بودند و یکديگر را نقد ميكردند. نقد از ضروريات است و تا چيزي نقد نشود، سره از ناسره مشخص نميشود.
وی ادامه داد: چنانکه در مقدمه كتاب نيز گفتهام، اگر آثار اين افراد بزرگ نقد نشوند، ضرر آنها بيشتر از نفع آنها خواهد بود. به ویژه باید نگاه ویژهای به آثار حدیثی داشته باشیم، زیرا حديثهاي ساختگی فراوانی وجود دارند. عوامل زيادي براي جعل حديث در تاريخ وجود داشتهاند و به همین دلیل برخي احاديث را به سختي ميتوان به ائمه يا پيامبر(ص) نسبت داد و دستكم بايد در نسبت دادن آنها به معصومان(ع) تامل كرد.
این محقق، ترجمه مجدد آثار قدما را با توجه به تغییرات سریع زبان و ادبيات لازم دانست و تاکید کرد: علاوه بر این با تغییر زمان، فرهنگ تغيير ميكند و نيازها عوض ميشود و در اثر آن، برداشتها از متون نيز تغیير خواهند كرد. ذهنيت ما انسانها در گذر زمان تغیر میکند و پرسشهاي جديدي به ذهن انسان ميرسد كه باعث مراجعات متعددی به متون میشود و به همین دلیل، این امر در تجدید ترجمهها نیز اثرگذار است و آن را ضروری میکند.
سلطانی توضیح داد: شايد امروز یک مترجم با توجه به ذهنیتی که در این زمان از موضوعات دارد، چيزي از يك حديث بفهمد و چند دهه بعد، مترجم دیگری در شرایط روزگار خود، فهم متفاوتی از همان حدیث دریافت کند. اين حق اوست كه فهم خود را به جامعه منتقل كند، يعني ادبيات جامعه را زنده نگه دارد و با زبان روز به نسل جوان منتقل كند.
وي با تاکید بر لزوم ارایه ترجمههای مجدد از متون کهن و به روز کردن این ترجمهها گفت: حتي درباره ترجمه قرآن نیز بهروز شدن ترجمه لازم است. مخالف این فکرم که تجدید ترجمه آثار قدیمی کار درستی نیست، زیرا هر لحظه ميتوان مفهوم جديدي فهميد و آن را منتقل كرد. ترجمه بايد همواره زنده بماند و متون کهن باید به طور مرتب ترجمه شوند.
سلطانی ادامه داد: اين حق جامعه است كه با ترجمههاي جديد مواجه شود اما ماندگاري یک اثر ترجمه، به كار مترجم، فهم و درك خواننده و همچنين به شرايط زماني بستگي دارد.
وی در پایان گفت: نقد اين گونه آثار (ترجمه آثار قدما) توسط منتقدان، كمك بزرگی در تشخیص کتابهای خوب از سوی خوانندگان خواهد بود. از منتقدان تقاضا میکنم ترجمه من از «امالي» را به طور جدی مورد نقد قرار دهند و من از نقد بر این كتاب استقبال خواهم کرد.
نظر شما