چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۹
عالم ديني و اسلامي، علم خودش را مي‌طلبد

رضا داوري‌اردكاني، نويسنده حوزه انديشه، در افتتاحيه كنگره ملي علوم انساني علاوه بر انتقاد از نبودن رويكرد انتقادي به علوم انساني غرب گفت: چرا اصطلاحاتي را به كار مي‌بريم كه ربطي به علوم انساني ندارند؟ من با مفهوم «بومي كردن» مخالف نيستم اما معتقدم بايد مساله را اين گونه مطرح كرد كه «عالم ديني و اسلامي، علم خاص خودش را مي‌طلبد.»-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دومين كنگره ملي علوم انساني صبح امروز (چهارشنبه، 14 دي) در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد.
رضا داوري‌اردكاني به عنوان يكي از سخرانان مراسم افتتاحيه اين كنگره گفت: علمي كه امروز در دانشگاه‌ها تدريس مي‌كنيم، متعلق به غرب است؛ البته ما در گذشته صاحب يكي از دوره‌هاي بزرگ تاريخ علم در كشورمان بوديم و به پديد آمدن علم جديد و قوام رنسانس مدد رسانديم. در عين حال، علم جديد متعلق به دنياي تجدد است. علمي كه از آن سخن مي‌گويم، علم تاريخي است، همان‌گونه كه رياضيات افلاطون و اقليدس با رياضيات دكارت متفاوت است و هر يك از آن‌ها صورتي از رياضياتند.

وي افزود: علوم انساني هنگامي وارد ايران شد كه هيچ جايي و حتي هيچ معنايي در اين كشور نداشت، زيرا در غرب پديد آمده بود اما اين باعث نمي‌شود كه در برابر علم مقاومت كنيم. هيچ مقامي نبايد در برابر انتشار علم مقاومت كند. كتاب «اقتصاد سياسي» نخستين كتابي بود كه در علم اقتصاد در ايران منتشر شد. گمان نمي‌كنم كه در آن دوران فردي اين كتاب را خوانده و فهميده باشد، زيرا مردمان آن دوران از اقتصاد چيزي نمي‌دانستند. اقتصاد به آن معنا كه در غرب جريان داشت، در ايران وجود نداشت. ما از اين كتاب و كتاب‌هاي مشابه كه شامل علم جديد بودند، چيزي نفهميديم، زيرا به مسايل ما نمي‌پرداختند.

رييس فرهنگستان علوم ادامه داد: ما علم غربي را اقتباس كرديم اما اين اقتباس نه تنها عيب نيست، بلكه شرف است. دانشجويان در صورتي بايد به اقتباس علم بپردازند كه آن را بفهمند و هدف آن را دريابند. در اقتباس علوم انساني غربي تنها نمي‌توان به فهم آن اكتفا كرد، بلكه بايد دريافت كه اين علوم براي چه جامعه‌اي، به چه دليل و براي كدام آينده استفاده مي‌شود.

وي به نخستين كتاب ترجمه شده به فارسي در حوزه روانشناسي اشاره كرد و گفت: اين كتاب، ترجمه‌اي از يك كتاب درسي سال آخر دبيرستان‌هاي فرانسه بود كه توسط «نجم‌الملك» به فارسي برگردانده شد. اين كتاب نيز در آن دوران خوانده نشد. ما با رويكرد انتقادي به سراغ اين متون نرفتيم، زيرا اساسا توان اين كار را نداشتيم. مردمان دوره ناصرالدين شاه چگونه مي‌توانستند سراغ روانشناسي بروند، در حالي كه هيچ دركي از آن نداشتند.

داوري‌اردكاني ادامه داد: ما بايد نياز به علوم انساني را احساس مي‌كرديم تا به سمت نقد آن مي‌رفتيم اما چنين نيازي احساس نشد. خوشحالم كه در سال‌هاي اخير «بيان نفي» در علوم انساني پيدا شد. اين بيان نفي حتي اگر عالمانه هم نبود، دست‌كم نتايج خوبي دربر داشت كه برگزاري اين كنگره يكي از آن‌هاست.

وي به تصور غالب ايرانيان در حوزه علم اشاره كرد و گفت: از زمان اميركبير تاكنون همواره اين تصور در ايران وجود داشته است كه از علوم غربي تنها به علم فني و مهندسي آن نياز داريم.

اين نويسنده و استاد دانشگاه، اعتبار علم را به منشاء بودن آن دانست و گفت: اعتبار علم را با فايده‌اي كه دارد، مي‌فهميم. البته اين حرف را حمل بر پراگماتيست بودنم نكنيد.

وي افزود: ما مسايل را با فهم جهاني مي‌فهميم نه با فهم متعلق به سيصد سال پيش. علوم انساني، علوم تاريخي‌اند و به تاريخي تعلق دارند كه در آن شكل گرفتند. ما با ارزش‌هاي غربي مسايل را مي‌فهميم، زيرا فهم مستقل از ارزش وجود ندارد.

داوري‌اردكاني درباره مواجهه درست با علم گفت: علم چيزي نيست كه بخشي از آن را به كار ببريم و بخشي ديگر از آن را به كناري نهيم. بايد به نقد تمام علم پرداخت. به دست آوردن علم نيز نيازمند اقرار به جهل است. علم، كار اهل فقر است. اگر ما علوم انساني مي‌خواهيم، ابتدا بايد مسايل‌مان را بشناسيم.

وي افزود: ما مي‌گوييم علوم انساني كنوني، مبناي ديني ندارد. من اين نظر را قبول دارم اما كدام علم مبناي ديني دارد؟ آيا نيوتن و گاليله علم‌شان را بر مبناي دين قرار دادند؟ نيوتن يك عالم الهي بود اما فيزيك او بر مبناي ديني بنياد نشد. در سخن گفتن از بومي كردن علوم انساني بايد به گونه‌اي ديگر مساله‌مان را مطرح كنيم و بگوييم كه عالم ديني و اسلامي، علم خاص خودش را مي‌طلبد. اگر در ساحت جهان انساني تفكر كنيم، علمي به وجود مي‌آيد كه رنگ و بوي ديني دارد.

وي با اشاره به سابقه‌اش در انتقاد از علوم انساني گفت: من هنوز هم منتقد علوم انساني‌ام اما اين انتقاد به معناي مخالفت با علوم انساني نيست.

رييس فرهنگستان علوم بار ديگر به نبود رويكرد انتقادي در مواجهه با علوم انساني اشاره كرد و گفت: مقطع راهنمايي در مدارس كشور فرانسه شكل گرفت. ما نيز اين دوره را به نظام آموزشي خود افزوديم بدون اين كه درباره آن تامل كنيم. حدود سه هزار صفحه كتاب را به دانش‌آموزان دوزاده ساله مي‌دهيم و از او مي‌خواهيم كه تمام آن‌ها را حفظ كند. اين چه نوع «راهنمايي» است كه به دانش‌آموز ارايه مي‌كنيم؟

وي افزود: چرا اصطلاحاتي به كار مي‌بريم كه ربطي به علوم انساني ندارند؟ من با مفهوم «بومي كردن» مخالف نيستم اما ابتدا به ساكن نمي‌توان علوم را بومي كرد. ابتدا بايد مساله را طرح كرد و سپس به علم بومي رسيد. عالمان علوم انساني كشورمان بايد علم را به درون خود ببرند و آن را به جان بيازمايند تا بتوانند مسايل را پيدا كنند و به حل آن بپردازند. عده‌اي مي‌گويند «داوري‌اردكاني» سيصد صفحه كتاب مي‌نويسد و در دويست صفحه‌اش تنها به طرح مساله مي‌پردازد. اگر واقعا اين طور است، من به خودم افتخار مي‌كنم.

اين نويسنده ادامه داد: ما بايد با جامعه‌مان همدم و همزبان شويم تا بتوانيم سوال‌هايمان را پيدا كنيم. اگر اين امر را طلب كنيم، امكانات نيز فراهم مي‌شوند. متاسفم كه بسياري از استادان علوم انساني در اين جلسه حضور ندارند تا به بحث درباره علوم انساني بپردازند. اگر علوم انساني نداشته باشيم، توسعه‌اي نخواهيم داشت. علوم انساني علمي نيست كه در كوتاه‌مدت به نتيجه برسد، بلكه علمي زمينه‌ساز است. 

گزارش تكميلي دومين كنگره ملي علوم انساني متعاقبا ارسال مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط