«بيژن عبدالكريمي» سخنران دومين نشست «روضه عقل و عشق» شریعتی را از معدود متفکران ایرانی دانست که میتوان در اندیشههای وی عناصری از تفکر آینده را مشاهده کرد،عناصري که میتواند ما را در مواجهه با جهان نیچهای کنونی یاری دهد.-
آنگاه بیژن عبدالکریمی با اشاره به روایت بانوی اسلامشناس ژاپنی مبنی بر اینکه شریعتی پاکترین، صمیمیترین و خالصانهترین روحی بود که در دو قرن اخیر در ایران ظهور کرد، اظهار کرد: این خلوص و این پاکی است که جان آدمی را دلگرم میکند.
وی با دشوار خواندن بحث درباره شریعتی، دلایل این دشواری را چندگونگی مخاطبان شریعتی دانست و گفت: اکنون با چند طیف گوناگون روبروییم. گروهی با شریعتی آشناست و به او عشق میورزد، طیفی که با شریعتی آشناست اما با او همدل و همسو نیست و طیفی که هنوز شریعتی را نخوانده و تازه میخواهد با او آشنا شود.
دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي، شریعتی را از معدود متفکران ایرانی دانست که میتوان در اندیشههای وی عناصری از تفکر آینده را مشاهده کرد، عناصری که میتواند ما را در مواجهه با جهان نیچهای کنونی یاری دهد.
وی در عین حال گفت: من معتقد نیستم شریعتی، معلم تفکر آینده است بلکه معتقدم که بسیاری از اندیشههای شریعتی به آیندگان نخواهد رسید، چنان که خیلی از اندیشههای متفکران در تطور زمان به تاریخ تفکر سپرده شدند اما در اندیشههای او عناصری از تفکرات آینده موج میزند.
وی تفکراتی از شریعتی را که پایههای تئوریکی و ایدئولوژیکی دارند، تفکراتی دانست که به تاریخ اندیشه سپرده خواهد شد.
عبدالکریمی با بیان اینکه روزگار ما نسبت به ادوار گذشته تفاوتهای ژرفی یافته است، به تبیین تفاوتهای جامعه در نسل پیش از انقلاب و پس از آن پرداخت و گفت: در روزگار کنونی به لحاظ نظری و فکری تمام نظامهای متافیزیکی و تئوریک شکست خوردهاند و ارزشها و باورهای دوره مدرنیته و عصر روشنگری که تکیه بر عقلانیت و آزادیهای فردی داشتند، در این دوران با بحران بزرگی روبه رو شده است.
نویسنده کتاب «فلسفه سياسي شريعتي» سپس به دگرگونیهای تکنولوژیکی در دنیا اشاره کرد و گفت: انقلاب در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات انقلاب، صنعتی دوم است، همچنان که انقلاب صنعتی نخست تمام زیستجهان و سپهر تاریخی ما دگرگون کرده است.
عبدالکریمی ظهور اینترنت و شبکه جهانی اطلاعات و ارتباطات فقط ظهور پارهای از ابزارها ندانست و گفت: همانطور که انقلاب صنعتی نخست صرفا یک انقلاب در صنعت نبود و انقلاب در ساختارهای اجتماعی، نهاد خانواده، سیاست، دین، فکر، روابط فردی و اخلاق را هم شامل میشد، اکنون با انقلاب صنعتی دوم معنای زمان و مکان نیز دگرگون شده و فضا و مکان به شدت در هم تنیده شدهاند.
وی جهان کنونی را در نقطه آغاز یک پارادایم جدید دانست و گفت: این افق معنایی ما را نسبت به همه چیز تغییر داده که افق معنایی شریعتی هم از آن جمله است.
استاد فلسفه دانشگاه، قدرتهای سیاسی و اجتماعی را ناتوان از محدود کردن فرد به زمان و مکان دانست و اظهار کرد: در جهان کنونی روابط آدمیان دیگر قابل کنترل نیست، زمانهای که مرزهای جغرافیایی اعتبار خود را از دست دادهاند و قدرتهای سنتی قادر به کنترل نیروهای اجتماعی و نسلهای جوان نیستند. نسلهای جوان از طریق ارتباط با شبکه جهانی به سهولت و در کوتاهترین زمان ممکن از مرزها عبور میکنند و دیگر کنترل مسیر اطلاعات عملا امکانپذیر نیست.
وی سرعت فرایند جهانی شدن را بیشتر از آن دانست که نهادهای ملی و محلی مانند شریعتی درصدد شکل دادن به آنها بودند و افزود: فرایند هویتسازی به لحاظ به واسطه نهادهای سنتی و اندیشههای تئوریکی بسیار دشوار شده است. در جهان تازهای که در حال رخ نمودن است، شاهد دگرگونی در روابط تولید، روابط قدرت و روابط اجتماعی هستیم.
عبدالکریمی با تاکید بر اینکه تفکر در خلا صورت نمیگیرد، بلکه در یک سنت تاریخی شکل میگیرد؛ تفکر با توجه به سنت تاریخی را راهی برای آموختن و عبرت از خطاهای گذشتگان عنوان کرد و گفت: ظهور یک تفکر جدید جز از راه گفتوگو با میراثهای تفکر امکانپذیر نیست و قطع گفتمان میتواند انحطاط تاریخی را در پی داشته باشد. ضمن آنکه نشان دهنده بیاستعدادی یک جامعه در بهرهگیری از سرمایههای فکری و فرهنگی خود است.
نویسنده کتاب«ما و پستمدرنیسم» شریعتی را یکی از اثر گذارترین شخصیتهای معاصر کشورمان دانست که بحث درباره او مترادف با بحث درباره حقیقت وجودی و تاریخی ماست.
وی در حالی از دگرگونی افق معنایی خوانش متن سخن گفت که بر مبنای علم هرموتیک، خوانش متن را با افق معنایی جداگانه بیمعنا دانست و گفت: نباید افق معنایی یک متن را صرفا با استفاده از افق معنایی عصر خودمان بجوییم، همانگونه که حق نداریم دیوان حافظ را با عقلانیت مدرن تفسیر کنیم زیرا اینگونه «متن» قربانی میشود. ملتی که قدرت خوانش متن گذشتهاش را از دست داده باشد، اسیر برهوت فرهنگی میشود.
استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي، درجه فهم عمق هر متنی را به درجه درک خوانشگر وابسته دانست و افزود: هرچه خوانشگر فرهیختهتر باشد، بیشتر میتواند متن را به سخن گفتن وا دارد و ما نباید ناتوانی خود را در خوانش متن بر دوش متن بیفکنیم.
وی سپس با تعریف معنای تفکر آینده گفت: بیتردید آیندگان مثل ما فکر نخواهند کرد و میتوان تفکر را پیشبینی کرد، زیرا آینده با امکانات کنونی نسبتی دارد، چنان که حال ما با امکانات گذشته نسبت دارد.
وی با اشاره به اینکه شریعتی همواره میکوشد با تلفیق مدرنیته و سنت، راه تازهای را بگشاید، گفت: شریعتی از پایگاه سنت به نقد افکار مدرن و سنت تاریخی ما میپردازد. شریعتی به ما کمک کرد که بتوانیم سنت را در افق معنایی مدرن درک کنیم.
عبدالکریمی با بیان اینکه شریعتی ما را دعوت میکند که با سنت تاریخیمان تجدید عهد کنیم، معنای این دعوت را توانایی بهرهگیری از سنت برای خروج از بحران نهیلیسم عنوان کرد و گفت: این راهکاری بود که بسیاری از متفکران بزرگ نیز بشریت را به آن دعوت میکردند تا برای برونشد از بحرانها به سنت بازگرديم. همانطور که نیچه برای مقابله با نهلیسم دعوت به زایش تراژدی میکند و معتقد است در تراژدیهای یونانیان بصیرتهایی وجود دارد که میتواند به نکبت امروز ما پاسخ دهد.
وی دعوت به سنت تاریخی را یک دعوت ارتجاعی ندانست و گفت: هرگز نمیتوان بازگشت شریعتی به علی (ع) را ارتجاعی خواند.
اين استاد فلسفه دانشگاه، یکی دیگر از تلاشهای بزرگ شریعتی را تلاش او برای رهاسازی سنت تاریخی از دست انحصار مدعیان سنتگرا عنوان کرد و گفت: این درسی است که نمیتوان به سادگی از آن عبور کرد.
وی جهانی را که فرزندان ما در آن زندگی خواهند کرد، جهانی دانست که اگر معنویتی در آن بروز کند، دیگر در چارچوب کلیسا نخواهد بود و گفت: یکی دیگر از درسهای بزرگ شریعتی، ایجاد شکاف در سنت است. شریعتی بیان میکند که سنت یکپارچه نیست و آموزه «مذهب علیه مذهب» او درس بزرگی برای ماست.
عبدالکریمی درک تاریخی داشتن از دین را در تفکر شریعتی، درس دیگر شریعتی خواند و با بیان اینکه شریعتی تصویری اگزیستانسیالیستی از دین ارایه میدهد، گفت: شریعتی فرو ریختن دیوارهای تفکر تئوریک را بسیار نیرومند آعاز کرد.
نویسنده کتاب «رهاییبخش یا سلطه» گفت: شریعتی مذهب، عرفان و هنر را کنار هم میبیند و این با رویکردی که مذهب را پديدهاي میداند که از آسمان آمده، تفاوت دارد. او آسمان و خدا را برای تفسیر مذهب به کار نمیگیرد و آنها را با حقیقت آدمی و اگزیستانسیالیست نسبت میدهد و تخریب ایدئولوژی کاری است که «کیکگور»، «هایدگر» و بسیاری از اندیشمندان هم انجام دادند. این نتایج بسیار ژرف است.
عبدالکریمی با بیان این که شریعتی بین علم جدید و دین رابطه برقرار میکند، گفت: او با تمیز دادن میان دین، قانون علم و دین مافوق علم این امکان را فراهم میآورد که ما میتوانیم نسبت دیگری با علم جدید برقرار کنیم بی آن که معنویت را به خطر اندازیم.
عبدالکریمی نکته مهم در تفکر شریعتی را توسل به «نبی(ص)» و انسان كامل بودن پيامبر (ص) دانست و گفت: شریعتی برای نجات اسلام تجزیه شده، الگویی را پیش رو می گذارد و آن انسان کامل و پيامبر اكرم(ص) است.
وی در ادامه گفت: در جهانی که حجم اطلاعات بسیار گسترده است، نوعی آگاهی خاصی نیاز است که جان سرد ما را گرم کند و این در سنت ما همان «نور» است.
اين استاد فلسفه دانشگاه آزاد با بیان اینکه شریعتی با توتالیته کردن روشنگری مخالف است، گفت: او در مقابل تخریت دین توسط روشنگری میایستد و چند طرح بزرگ هم دارد که نجات آزادی از سرمایهداری، نجات خدا از کلیسا و نجات از سوسیالیسم و ماتریالیسم، از طرحهای بزرگ اویند که هنوز نمیدانیم چقدر محقق میشوند.
نظر شما