«قدیرمحسنی» در گفتوگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، درباره قاعده و قانون دنیای غولها که در «قصههای غولی» خلق کرده است، گفت: دنیای غولها قانون خاصی ندارد. منتقدان چیزهایی را به قصهها میچسبانند که اصلا به ذهن نویسنده راه نیافته است. در این قصه آسمان هفتم برای من جایی بود که همه غولها در آن دنیا کار دارند و چون این غول کاری ندارد تلاش میکند کاری اختراع کند و آنرا انجام دهد و به همین خاطر در قصه شکست میخورد.
نویسنده «پسري كه گم شد» درباره نمادهاي به کار رفته در داستان توضیح داد: من 7 داستان نوشتم و در هر داستان تلاش كردم غولم یک پله جلوتر برود. غولی که از یک بطری متولد میشود، زندگیاش را از زمین شروع میکند و در هر قصه به آسمان هفتم نزدیکتر میشود و در قصه هفتم یک تکه از آسمان خراب میشود، غول به آن تکه میچسبد و دو چشمش ستارههایی را در آن بخش آسمان تشکیل میدهد.
قدیرمحسنی درباره گروه سنی مخاطب کتاب گفت: در مشخصات این کتاب گروه سنی مخاطبان آن کودک تعیین شده است اما من فکر میکنم این مجموعه داستان برای نوجوانان مناسب باشد.
نویسنده «زمین روی دوش بابای من بود» استقبال مخاطبان را از این اثر خوب ارزیابی کرد و در اینباره توضیح داد: بچهها خیلی صداقت و صراحت دارند و از چیزی که بدشان بیاید میگویند بدم آمد و از چیزی که خوششان بیاید میگویند خوشم آمد. من قصهها را برای تعداد زیادی از نوجوانان خواندم. از بعضی قصهها مثل قصهای که غول عاشق یک جن میشود به شدت خوششان میآمد و بعضی دیگر مانند قصه غول دزدی را اصلاً دوست نداشتند. دلیل خاصی هم ندارند.
قدیرمحسنی نقد چندانی بر این اثر ندارد و معتقد است تمام کاری را که میتوانسته انجام داده است. او در اینباره گفت: من اگر ميخواستم مجدداً اثر را بازنویسی کنم تنها زبان آنرا تغییر میدادم و لغزشهای قلمی را میگرفتم. من غولی ساختهام با خصوصیاتی که خودم به آن اعتقاد دارم. غول من بعضي وقتها مثل آدمها و گاه مثل غولها رفتار ميكند، حرف میزند، راه میرود و عمل میکند.
این نویسنده درباره احتمال نگارش ادامه این داستان گفت: کار من با غولها تمام شده و قصد ندارم این داستان بدهم.
«قصههای غولی» را انتشارات پیدایش به بهای 2700 تومان روانه بازار کتاب کرده است.
نظر شما