پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۰
ژيلسون بناي فلسفه مدرن را در انديشه قرون وسطي جست‌وجو مي‌كرد

مترجم كتاب «تاريخ فلسفه مسيحي در قرون وسطي» گفت: ژيلسون در اين اثر علاوه بر نظريه‌پردازي درباره فلسفه قرون وسطي، فلاسفه جديد را كه از متفكران اين دوره تاثير پذيرفته‌اند نيز معرفي كرده است. به زعم او، اگر تاثير فلاسفه قرون وسطي نبود، تقكرات فلاسفه مدرن نتيجه‌اي متفاوت مي‌داشت._

رضا گندمي‌نصرآبادي، مترجم اين اثر، در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) عنوان كرد: اتين ژيلسون، كارشناس نامدار فلسفه قرون وسطي، اين كتاب را در سال 1953 و پس از پنجاه سال تدريس در دانشگاه‌هاي مختلف دنيا از جمله دانشگاه «تورنتو» نوشت. او پيش از اين اثر، هشت تك‌نگاشت موضوعي را درباره فلسفه و فلاسفه اين دوره از تاريخ غرب مسيحي نوشته بود.

وي افزود: ژيلسون يك فرانسوي بود اما اين كتاب را به زبان انگليسي نوشت كه همين موضوع، مشكلاتي را در ترجمه برايم به وجود آورد. يادداشت‌هاي پاياني كتاب و همچنين كتابشناسي مفصل آن به زبان‌هاي عربي، لاتيني و فرانسوي از جمله امتيارات آن است كه البته بخش كتابشناسي آن در ترجمه فارسي حذف شد. اين اثر، كتابي كمك‌درسي محسوب مي‌شود و به دليل كاهش بهاي تمام‌شده آن، تصميم به حذف كتابشناسي گرفتيم. يادداشت‌هاي پايان كتاب را نيز به انتهاي هر بخش منتقل كرديم.

گندمي‌نصرآبادي آثار ژيلسون را منابع اصلي تاريخ فسلفه قرون وسطي دانست و گفت: ساير كتاب‌هاي تاريخ فلسفه كه در حوزه قرون وسطي نوشته مي‌شوند، آثار ژيلسون را به عنوان مهم‌ترين منابع مورد استفاده قرار مي‌دهند. كاپلستون نيز در نوشتن تاريخ فلسفه خود از اين اثر كمك گرفت. تاكنون ترجمه‌اي از اين كتاب مهم ژيلسون در ايران ارايه نشده و تنها پنجاه صفحه از آن كه به فلسفه يهودي و مسيحي اختصاص دارد، به فارسي ترجمه شده است. از ديگر آثار ژيلسون نيز تاكنون كتاب‌هاي «روح فلسفه در قرون وسطي» و «مباني فلسفه مسيحيت» به فارسي ترجمه شده‌اند كه البته هيچ يك از آن‌ها تمام چهارده قرن مسيحيت را شامل نمي‌شوند.

به گفته اين نويسنده و مترجم، ژيلسون در اين اثر نه تنها به شرح و تحليل فسلفه متفكران قرون وسطي پرداخته، بلكه پيروان فلاسفه صاحب مكتب را حتي تا دوران مدرن نشان داده است. براي مثال، توماس آكوئيني، آگوستين و ويليام اوكامي، فلاسفه صاحب مكتب در اين دوران قلمداد مي‌شوند. ژيلسون در يكي ديگر از كتاب‌هايش كه به نقد تفكر غربي اختصاص دارد، تاكيد مي‌كند كه اگر تاثير فلاسفه قرون وسطي نبود، سرانجام تفكر فلاسفه مدرن متفاوت مي‌بود.

وي پرداختن به آراي ابن‌رشديان لاتيني متقدم و متاخر را از ديگر امتيازات اين اثر قلمداد كرد و گفت: ژيلسون در اين كتاب از هرگونه حاشيه‌پردازي پرهيز كرده و تنها به نظريه‌پردازي درباره موضوع مورد نظرش پرداخته است. به همين دليل است كه مطالب چنداني درباره سوانح زندگي فلاسفه در كتابش به چشم نمي‌خورد. يادداشت‌هاي پاياني كتاب كه به اهميت آن‌ها اشاره كردم نيز از اين جهت مغتنم هسند كه حاوي نظرات بكر و جديد ژيلسونند.

گندمي‌نصرآبادي به اختصاص حدود پنجاه صفحه از اين اثر به فلسفه يهودي و اسلامي اشاره كرد و گفت: ژيلسون فلسفه قرون وسطي را معادل با فلسفه مسيحي مي‌گيرد و فلسفه يهودي و اسلامي چندان براي او موضوعيت ندارند. اگر اين دو جريان فلسفي براي وي اهميت داشتند، بايد نامي از مهم‌ترين فلاسفه آن‌ها به ميان مي‌آورد، در حالي كه چنين نيست و او از آراي متفكران درجه يك مسلمان و يهودي سخن نگفته است.

وي به نظر ژيلسون درباره واحد بودن فلسفه قرون وسطي و فلسفه مسيحي اشاره كرد و گفت: او فيلسوفي تاثيرگذار بود و عده زيادي با تاثير پذيرفتن از او، چنين نظري درباره فلسفه مسيحي دارند اما از ميان كارشناسان فلسفه قرون وسطي، «ولفسون» نويسنده كتاب «فلسفه علم كلام» نظري مخالف او دارد. او قرون اول تا هفدهم ميلادي را دوره‌اي مي‌داند كه فلسفه متفاوتي با يونان باستان دارد. در اين دوره با فلسفه‌اي ديني مواجهيم كه وقتي به دست مسلمانان افتاد، صبغه‌اي اسلامي به خود گرفت و در ميان يهوديان نيز رنگي يهودي يافت. نظريه‌پردازي مسيحيان در اين فلسفه ديني به خلق فلسفه مسيحي انجاميد.

گندمي‌نصرآبادي افزود: به اعتقاد ولفسون، فلاسفه يونان باستان تنها به عقل خودبنياد يا خداداد تكيه مي‌كردند و منبع ديگري در دست نداشتند اما در قرن نخست ميلادي و با ظهور «فيلون اسكندراني» منبع ديگري خودنمايي مي‌كند. او علاوه بر آثار يونانيان، كتاب مقدس را نيز بر منابع فلسفه افزود و از اين طريق، فلسفه ديني شكل گرفت. اين فلسفه به موضوعاتي مانند آفرينش و خلق از عدم مي‌پرداخت كه هيچ‌گاه براي يونانيان مساله نبود. به زعم ولفسون، پس از اسپينوزا بود كه فلسفه ديني رنگ باخت و فلسفه سكولار عرفي مطرح شد. اسپينوزا بود كه بر عقل خودبنياد تكيه كرد و به همين دليل نبايد دكارت را آغازگر تفكر جديد دانست، چرا كه انديشه دكارت در ادامه فلسفه قرون وسطي است. تاكنون كتاب‌هاي «فلسفه آباي كليسا» و «بازتاب‌هاي كلام اسلامي در فلسفه يهودي» از ولفسون به فارسي ترجمه و منتشر شده‌اند.

وي بار ديگر بر اهميت كتاب «تاريخ فلسفه مسيحي در قرون وسطي» اشاره كرد و گفت: اين اثر در ميان بسياري ديگر از كتاب‌هاي حوزه فلسفه قرون وسطي به عنوان كتاب مرجع شناخته مي‌شود و مطالعه آن براي علاقه‌مندان به اين دوره تاريخي مغتنم خواهد بود.

كتاب «تاريخ فلسفه مسيحي در قرون وسطا» از سوي انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب و سمت منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط