پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۹
مهسا خویی: فلسفه موسیقی با فقر شدید منابع مواجه است

استاد فلسفه موسیقی دانشکده هنرومعماری در گفت‌وگو با ایبنا اشاره کرد که فلسفه‌هنر و در راستای آن فلسفه موسیقی یک رشته نوظهور است و به عقیده او در ایران ‌جز چند کتاب معدود دیگر کتابی در این حوزه نداریم._

مهسا خویی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: فلسفه هنر یک رشته نوظهور و نوپدید است و در این راستا مباحث فلسفه موسیقی هم به تازگی با مباحثی چون ارتباط و نسبت موسیقی با فلسفه شروع شده است. نکته مهم در ابتدای امر در این است که ما باید فلسفه موسیقی را از فلاسفه و موسیقی جدا کنیم. در این میان بسیاری اعتقاد دارند که علم فلسفه‌موسیقی نمی‌تواند وجود داشته باشد چرا که فلسفه دنیای جدید را می‌سازد اما موسیقی فقط با اصوات سروکار دارد.

وی افزود: کتاب‌های بسیاری در زمینه نظریات فلاسفه درباره هنرها و هنر مورد بحث ما موسیقی منتشر شده است. افلاطون، ارسطو در کتاب سیاست، هگل در زیبایی‌شناسی خود، کانت در کتاب «نقد قوه حکم» به موسیقی پرداخته‌اند، اما فلسفه موسیقی یک پرسشی است در باب ماهیت و ذات موسیقی.

این موسیقیدان و نوازنده درباره پیشینه این بحث در ایران گفت: کتاب‌ها و مقالات اندکی در این حوزه وجود دارد، دکتر داریوش صفوت در کتاب «هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی» در این مورد، بخصوص درباره ارتباط موسیقی و عرفان، بحث‌های جالبی دارد. دکتر بلخاری نیز چند مقاله در این موضوع دارد که یک مقاله آن با عنوان «طبل‌شیوا و صور اسرافیل» در آخرین کتاب منتشر شده توسط ایشان یعنی «فلسفه‌هنر اسلامی» چاپ شده است، البته مقاله دکتر بلخاری بیشتر بررسی شباهت‌های نمادهای شرقی موسیقی است.

خویی در ادامه گفت: فلسفه و حکمت با هم تفاوت دارند و تفاوت بین موسیقی شرق و غرب از همین تفاوت بین حکمت و فلسفه ناشی می‌شود. در فلسفه موسیقی شرق هنرمند باید به کمال نفسانی برسد و هدف بیان هنرمند نیست؛درست بر خلاف غرب که سوژه به عنوان خالق اثر مطرح است. در شرق تمام موسیقی‌ها کشف شده و آفریننده اثر خداوند است، اما در غرب از زمان دکارت به بعد بحث «سوژه» مطرح شده و هنرمند موسیقی را می‌آفریند و ماهیت موسیقی در قطعه اصیل عیان می‌شود.

این مدرس فلسفه‌موسیقی گفت: فلسفه موسیقی درباره قطعات «ABSOLUT MUSIC» یا موسیقی بدون کلام و بدون متن است، چرا که کلام ذهن مخاطب را راهنمایی می‌کند و در دریافت او از اثر تاثیر می‌گذارد. مسایل مطرح شده در فلسفه موسیقی این مواردند که «آیا موسیقی قدرت بازنمایی دارد؟» یا این‌که «آیا گام‌های موسیقی می‌توانند معنایی را بیانگری کنند؟»، «اصالت قطعه موسیقی و جعل در موسیقی چگونه است؟» و مسایلی از این دست.

خویی در ادامه با اشاره به کتاب‌های ترجمه‌ شده در این حوزه گفت: در ایران این مباحث بسیار جای کار دارد، بنابراین باید کتاب‌های مناسب از زبان‌های دیگر ترجمه شوند؛ البته کتاب‌های معدودی تازه ترجمه و منتشر شده‌اند که به نظرم کتاب‌های مناسبی هستند، اخیرا نیز آقای بابک احمدی کتاب «موسیقی شناسی، فرهنگ تحلیلی مفاهیم» را منتشر کرده‌اند که در قبل جای خالی آن بسیار به چشم می‌آمد. اما همچنان درباره ماهیت موسیقی بسیار کم کار شده است و همانطور که در قبل بیان کردم فلسفه موسیقی یک بحث درباره ذات بنیادین موسیقی است.

خویی در پایان گفت: به جهت آن‌که فلسفه موسیقی یک رشته نوظهور است من چند پیشنهاد برای انتشار کتاب در این حوزه دارم؛ ابتدا این‌که ما می‌توانیم ترجمه‌های خوب از منابع غربی انجام دهیم و دیگر آن‌که خواهش من این است که این کار با همکاری موزیسین‌ها و فلاسفه انجام گیرد، چرا که به تنهایی قابل انجام نیست. برای نوازنده مفاهیم در نتها خلاصه می‌شود و شاید برای فیلسوف این‌گونه نباشد. تنها نوازنده‌ها می‌دانند که تکنیک نوازندگی چگونه است و به چه شکل موتیف گسترش پیدا کرده و نت‌ها کشف می‌شوند و این مسایل در مباحث فلسفه موسیقی مباحثی اساسی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها