جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۷
ضرورت نگاه اقتصادی به صنعت نشر ایران

نشست اقتصاد نشر، شب گذشته با حضور محسن رضایی، کارشناس مسایل فرهنگي، داریوش مطلبی، سرپرست معاونت فن‌آوری اطلاعات موسسه خانه کتاب و محمود آموزگار، دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در سالن کارنامه نشر نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد. حاضران در اين نشست بر اهمیت تغییر نگاه به حوزه نشر کتاب از مقوله فرهنگی صرف به نگاه اقتصادی با ساز و کارهای آن تاکید کردند./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، به نقل از ستاد خبري سراي اهل قلم بيست و پنجمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، در این نشست تخصصی ابتدا داریوش مطلبی به عنوان دبیر نشست، با بیان این‌که اقتصاد نشر یکی از مباحث مورد توجه دست‌اندرکاران حوزه نشر بوده و افراد مختلف اعم از صاحب‌نظران در حوزه اقتصاد، فرهنگ و نشر دراین‌باره بسیار صحبت کرده‌اند، گفت: نشر را می‌توان فرایند تولید و توزیع، اطلاعات و دانش و به عبارتی فعالیت دسترس‌پذیر کردن اطلاعات برای مردم، دانست. محصولات صنعت نشر در دنیای امروز علاوه بر شکل چاپی در قالب‌های مختلفی مانند نشر دیجیتال یا دیداری و شنیداری عرضه می‌شوند. 

وی در ادمه با اشاره به این‌که عموماً کارشناسان و متخصصان امور نشر از این‌که به کتاب نگاه اقتصادی داشته باشند و آن را در مناسبات اقتصادی مورد بررسی قرار دهند ابا دارند، افزود: بیشتر فعالان در این حوزه، نشر کتاب را مربوط به حوزه فرهنگی می‌دانند و این مساله باعث شده به کتاب به عنوان یک کالا نگاه نشود و اقتصاد نشر کتاب ما، اقتصادی کاملا سنتی و متکی به دولت باشد.

مطلبی از دیگر کارشناسان حاضر در نشست پرسید، آیا باید به کتاب به عنوان یک کالای صرفاً فرهنگی نگاه کرد؟ یا به این منظور که کتاب نیز برای خود بازاری داشته باشد و شکل تجاری داشته باشد باید آن را کالایی اقتصادی هم در نظر بگیریم؟ 

محمود آموزگار در پاسخ به این پرسش گفت: یکی از بزرگترین مشکلات ما در زمینه نشر این است که به کتاب به عنوان یک کالا نگاه نمی‌شود و این امر به دلیل قوانین ایران است که از مالکیت معنوی در آن صحبتی نشده است. 

وی افزود: در عرصه‌های بین‌المللی، بخش اعظم ارزش یک کتاب به نوشته‌ها و معلوماتی است که در آن وجود دارد نه نوع کاغذ و جلد آن. ولی در کشور ما گاهی ارزش کاغذ سفید بیشتر از کتاب چاپ شده است و این باعث شده ما کتاب را مقوله‌ای دارای ارزش از نظر مادی یا چیزی که ارزش افزوده ایجاد کند نمی‌بینیم. 

آموزگار عنوان کرد: وقتی به تاریخ ایران مراجعه کنیم، با ناشر- فروشنده‌ها برخورد می‌کنیم که خود، هم کتاب را نشر می‌کردند و هم  آن را می‌فروختند و توزیع‌کننده کتاب وجود نداشت. 

وی ادامه داد: در این چند دهه اخیر با اینکه در زمینه نشر اتفاقات خوبي افتاده و پای ناشران به مجامع بین‌اللملی باز شده اما این مساله وجود دارد که هنوز ایران نمی‌تواند بدون اینکه سرمایه اضافه‌ای خرج کند، حقوق ترجمه اثر را به ناشر خارجی بفروشد. در صورتی که این امر رکن اصلی اقتصاد نشر در جهان را تشکیل می‌دهد.

محسن رضایی در ادامه اين نشست،گفت: اگر ما کتاب را به عنوان یک کالای فرهنگی در نظر ‌مي گیریم به اين دليل است كه به پیشینه نظری و فرهنگی جامعه ما مربوط می‌شود. نخستين کتاب‌هایی که در کشور ما چاپ شده اند، کتاب‌های مذهبی و دارای قداست بوده‌اند و با همان معیار نيز سایر کتاب‌ها دارای قداست و ارزش شده‌اند؛ از این نظر می‌توان کتاب را یک کالای فرهنگی دانست. 

وی در ادامه عنوان کرد: وقتی کتاب برای داد و ستد به يك كالا تبدیل و دارای قیمت و هزینه می‌شود، یک کالای اقتصادی خواهد شد. بسیاری از فعالانی که در حوزه نشر یا اقتصاد اسلامی کار می‌کنند کتاب را کالایی مخلوط می‌دانند که نه کالایی اقتصادی محض و نه کالایی فرهنگی محض است. 

این کارشناس فرهنگی اظهار کرد: خواننده كتاب فقط مخاطب و استفاده کننده از آن نیست. درست است که توانمندی‌ها و آگاهی‌های مخاطب بالا می‌رود اما در کاهش بزه و جرم و آسیب‌های اجتماعی هم نقش خواهد داشت و این امر سبب فرهنگی شدن کتاب می‌شود. 

وی گفت: ناشر برای رسیدن کتاب به جامعه باید سرمایه‌گذاری کند و اگر معیارهای علم اقتصاد رعایت نشود وجه فرهنگی کتاب نیز از بین می‌رود. 

در پايان داریوش مطلبی به جمع‌بندی این مباحث پرداخت و گفت: هر دو جنبه فرهنگی و اقتصادی کتاب مهم و با هم در ارتباطند و اگر از جنبه اقتصادی مغفول شویم در بلند مدت رشد اقتصاد نشر پیشرفتی نداشته و شاهد نشر بی‌رمق و وابسته به دولت خواهیم بود. در تعریف اقتصاد نشر، تعریفی که آقای آذرنگ داشته‌اند تنها تعریفی بوده که به آن برخورد می‌کنیم که می‌گوید وجه غالب اقتصاد هر حوزه‌ای توجه به عرضه و تقاضای آن کالاست و اقتصاد نشر هم توجه به عرضه و تقاضای کتاب است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها