به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این نشست به همت سراي ايرانشناسي و با حضور علیرضا دولتشاهی، آدام یاشکووسکی و محمدرضا فروغمند، در سرای اهل قلم برگزار شد.
محسن جعفری مذهب، دبیر نشست، در این جلسه با بیان انگیزه برگزاری این جلسه گفت: تصمیم گرفتیم همزمان با چهلمین روز درگذشت پوررهنما که همزمان با ایام تولد او نیز هست، جلسهای برای معرفی و بزرگداشت این نویسنده ایرانی مقيم لهستان که نامی از او در کتابهای ما نیست برگزار کنیم.
علیرضا دولتشاهی، پژوهشگر و کتابدار کتابخانه ملی ملك، در این نشست با اشاره به مهجور بودن نام کاوه پوررهنما در ایران گفت: نسل جوان ما هیچ نامی از پوررهنما نشنیده است. او در تبعید خودخواسته زیست، در آنجا به عشق وطن فعاليت ادبي و هنري خود را ادامه داد و در تبعید نيز از دنیا رفت.
دولتشاهی با اشاره به دو بار ملاقات با پوررهنما در آخرین سالهای سده گذشته ميلادي عنوان كرد: او فارغالتحصیل بزرگترین و معتبرترین مدرسه سینمایی لهستان در دوران جنگ سرد بود. پس از کودتای 28 مرداد در سال 32 که از پیامدهای آن ادامه بیست و پنج سال سلطنت در ایران بود تعداد بسیار زیادی از این مساله آسیب دیدند. این تداوم سلطنت، باعث هجرت و تبعید خودخواسته افراد زیادی از ایران از جمله کاوه پوررهنما شد.
وی ادامه داد: پوررهنما به خاطر فعالیتهای سیاسی خود تا مدتی بعد از کودتای 28 مرداد، به طور مخفیانه در ایران زندگی میکرد. وی دو بار به اعدام محکوم شد و سرانجام با استفاده از گذرنامه قانوني و با نام شخص دیگری از ایران خارج شد.
دولتشاهی افزود: وی در مهاجرت از ایران ابتدا به بلغارستان رفت. پوررهنما که از کودکی با هنر و شعر اُنس داشت، در بلغارستان و لهستان به تحصیل تئاتر و سینما پرداخت، شعر و قصه مینوشت، کارگردانی تئاتر انجام میداد و فیلم میساخت و شاید تنها ایرانی است که به زبان لهستانی به نمایشنامهنویسی و رماننویسی روی آورد و مهمترین کاری که او انجام داد، آموزش زبان فارسی در لهستان بود که باعث شد لهستانیها بتوانند به زبان فارسی درباره ایران و ایرانیان تحقیق کنند.
وی گفت: پوررهنما در لهستان دست به آفرینش ادبی به زبان لهستانی زد و این محل تفاوت او با دیگر نویسندگان ایرانی خارج از کشور است، به گونهای که شاید بتوان او را نخستین نویسندهای دانست که نخستین گامها را در راستای جهانی شدن ایران برداشت.
دولتشاهی ادامه داد: در آن زمان دولت وقت ایران بارها تقاضای اخراج پوررهنما از لهستان را مطرح کرد، در حالی که دولت لهستان با این امر موافقت نکرد و به اين ترتيب، او تا آخر عمر به عنوان استاد بازنشسته دانشگاه در ورشو (پایتخت لهستان) زندگی میکرد و در سالهای اخیر نیز به پاس خدماتی که پوررهنما به فرهنگ و ادب داشت، یک نشان دولتی نیز از سوي دولت لهستان دریافت کرد.
در ادامه این نشست آدام یاشکوسکی، دانشجوی دكتراي ایرانشناسی در لهستان که برای آموزش زبان فارسی به ایران آمده است، درباره پوررهنما گفت: او سه رمان به زبان لهستانی تالیف کرد. نخسیتن رمان او «میترا» نام داشت که آن را در همکاری با یک نویسنده لهستانی نوشت. این کتاب یک داستان تاریخی درباره رقابت ابرقدرتها برای کسب قدرت در ایران و دسترسی آنها به منابع نفتی ایران در آستانه سقوط پهلوی اول و شامل مطالبی درباره تلاش ایرانیان و بهویژه کارگران برای رهایی از استعمار جدید است.
یاشکووسکی افزود: رمان دوم پوررهنما «نام عشق صوفی است» نام دارد. این کتاب از سوی مردم لهستان با استقبال خوبی روبهرو شده است. کتاب سوم او نیز «ده ایرانی و جسدی در ورشو» نام دارد که داستانی جنایی و تاریخی است. وی در اواخر عمر مشغول تالیف رمان چهارم خود با عنوان «مرگ مهاجر» بود که متاسفانه با مرگ وی ناتمام ماند.
وی ادامه داد: پوررهنما به تالیف کتابهای درسی برای تدریس زبان فارسی نیز پرداخته است. این کتابها تقریبا یک دوره کامل درسیاند. دو جلد نخست این مجموعه برای آموزش مقدماتی زبان فارسی به کار ميرود، در جلد سوم مطالب مختلفی درباره تاریخ و فرهنگ ایران به صورت دیالوگ آورده است. همچنین در جلد چهارم درباره تکنولوژی و فناوری صحبت کرده و جلد پنجم این مجموعه که به تازگی در لهستان منتشر شده است، «زبان رسانههای جدید» نام دارد.
در ادامه این جلسه محمدرضا فروغمند، دوست قدیمی کاوه پوررهنما با بیان خاطراتی از وی گفت: حدود شصت سال پیش با پوررهنما آشنا شدم و دوستی بسیار صمیمانهای میان ما شکل گرفت و اگرچه دوران در كنار هم بودن ما كوتاه بود اما بسيار به هم نزديك بوديم و از دردهايي كه او داشت خبر داشتم.
فروغمند با اشاره به گذشته دردناک پوررهنما و از دست دادن پدر و مادرش در کودکی افزود: وی با اینکه جوان بود، در علم و ادب و عرفان بسیار کارآمد بود، قلم بسیار شیوایی داشت و در تئاتر نیز کار میکرد. در لهستان چهره کوشایی بود و علاوه بر نوشتن، به تدریس زبان فارسی اهتمام داشت.
وی ادامه داد: حدود پنجاه و چند سال پیش که پوررهنما از ایران خارج شد، از او بیخبر ماندم اما در سالهای اخیر به طور اتفاقی دوباره او را یافتم که نهایت شادی را برای هر دو نفرمان به دنبال داشت. وی در اواخر عمر وضعیت جسمی خوبی نداشت و از بیماری دستگاه تنفسی و درد ستون فقرات رنج میبرد.
سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۱
نظر شما