ایبنا نوجوان: برنامه با طرح پرسشهایی دربارهی تفاوتهای شعر و کلام، توسط محمدیان، (کارشناس ارشد زبان فارسی) آغاز شد و او مهمترین فرق شعر و کلام را در تخیل عنوان کرد و در اینباره توضیح داد: «محتوای شعر با فرمش فرق میکند. در متنهای واقعی، دربارهی اتفاقات واقعی صحبت میکنیم و یاد میگیریم که چگونه باید نوشت.
یک قصه از کجا شروع میشود؟
محمدیان در ادامه از شروع یک قصه سخن گفت و این سوال را از مخاطبین پرسید که یک قصه از کجا شروع میشود؟ و هریک از مخاطبان به تناسب اطلاعات خود به سوال پاسخ دادند. محمدیان پاسخ به این سوال را اینگونه تکمیل کرد: «قصه با یک فکر یا جرقه اولیهی شروع میشود که به آن فکر اولیه میگویند. از این فکرهای واقعی میتوان برای قصهنویسی استفاده کرد و فکر اولیه از تجربههای شخصی، اتفاقاتی که برای دیگران افتاده، تخیل، اسطورهها(اتفاقات عجیب مانند داستان پینوکیو و قصههای شاهنامه مانند نبرد رستم و اسفندیار) منشاء میگیرد.»
این کارشناس کانون پرورش فکری کودکان یادآور شد: «هر فکر اولیهای پتانسیل قصه شدن را ندارد و تعادل، جذابیت و تکراری نبودن از جمله ویژگیهای فکر اولیه خوب است.»
قصه ها را چگونه شروع می کنیم؟
کارگاه «اتاق نویسندگی» با بیان اینکه قصهها را چگونه شروع کنیم، ادامه یافت. کارشناس برنامه در اینباره گفت: «قصه، دقیقاً از دل خود قصه شروع میشود، بدون مقدمه. قصه ها را با توصیف مکان یا زمان شروع میکنیم و توصیف زمان در قصه با استفاده از طبیعت شروع می شود. (مانند یک زمستان سرد)»
خوب دیدن برای خوب توصیف کردن
محمدیان خوب دیدن را یکی از مراحل توصیف داستان دانست و در اینباره گفت: «هر قصهای در جایی اتفاق میافتد و ما باید در قصه، مکان را توصیف کنیم، در حقیقت برای یک توصیف خوب، باید خوب ببینیم و نوع نگاهمان نیز متفاوت باشد.»
توجه به جزییات برای خوب توصیف کردن
به گفتهی این کارشناس ادبیات یکی دیگر از راههای خوب توصیف کردن توجه به جزییات است که برای رسیدن به آن باید خوب دیدن، خوب شنیدن، خوب بوئیدن و توجه به نور و رنگ را رعایت کنیم.
شناسایی شخصیت در دل قصه
شخصیت و شخصیتپردازی در قصه، مبحث بعدی کارگاه «اتاق نویسندگی» بود که محمدیان در اینباره توضیح داد: «چند نوع شخصیتپردازی در قصه وجود دارد که نخستین آن شخصیت اصلی یا قهرمان قصه است. به غیر از شخصیت اصلی، یک شخصیت منفی و ضد قهرمان هم وجود دارد و قصه، جدال شخصیت اصلی و شخصیت منفی است.»
او همچنین گفت: «شخصیتپردازی در قصه یعنی اینکه ظاهر شخصیت را آن قدر توصیف کنید که خواننده به باطن شخصیت پی ببرد. شخصیتهای فرعی همیشه به شخصیتهای اصلی کمک میکنند. توصیف مکان در جمله، از جزء به کل است. یکی از اتفاقات بدی که در نوشته میآید، معرفی شخصیت در ابتدای قصه است در صورتی که شخصیت، در دل قصه باید معرفی شود.»
محمدیان در بخش دیگری از کارگاه «اتاق نویسندگی» گفت: «فرق برنامههای رادیویی با برنامههای تلویزیونی در این است که شنونده رادیو ،خودش شخصیت را در ذهنش پرورش میدهد و برنامههای تلویزیونی این گونه نیست و کودکانی که نمایشهای رادیویی را گوش می دهند، بچههایی خلاقتر هستند. کسانی هم که کتاب میخوانند همهی حوادث و صحنهها را در ذهن ایجاد میکنند. به همین علت خواندن کتاب بسیار توصیه میشود.»
شخصیتهای سایه
شخصیتهای سایه نوع دیگری از شخصیتها در داستان هستند که محمدیان دربارهی آنها توضیح داد: «یک نوع دیگر از شخصیتها، شخصیتهای حساسی هستند که در قصه حضور جدی ندارند مانند بابالنگ دراز اما بسیار تاثیرگذارند و به آنها شخصیت سایه میگویند.»
ارتباط منطقی بین حوادث قصه
نکتهی بعدی از مباحث «اتاق نویسندگی» وجود ارتباط منطقی بین حوادث قصه است که کارشناس برنامه دربارهی آن گفت: «همهی اتفاقات یک قصه، باید دلایل درست و منطقی داشته باشد یعنی هیچ موضوع ناگهانی نباید در قصه اتفاق بیفتد، مخصوصاً اتفاق اصلی قصه که نباید ناگهانی و بدون مقدمه باشد.»
پایان داستانها چگونه باشد؟
محمدیان قابل پیشبینی نبودن را یکی از ویژگیهای پایان داستان دانست و ادامه داد: «پایان داستان میتواندخوب، مثبت یا منفی باشد. همچنین داستان میتواند پایان باز داشته باشد، یعنی اینکه آخر قصه مشخص نیست و ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است.
منبع گزارش: روابط عمومی فرهنگسرای فردوس
نظر شما