ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
زيرا منظور صدوق از حديث صحيح، حديثي بوده كه آن را ميان خود و خدا حجت قرار داده است؛ يعني، حديثي كه صدور آن از معصوم (ع) در نزد او ـ هرچند از روي تعبد ـ محرز شده باشد. پس مراد او از صحيح، قطعيت صدور و عدم احتمال دروغ يا اشتباه در حديث نيست. سخن شيخ صدوق در اين باره، ضمن بحث راجع به صحت يا عدم صحت جميع احاديث كتب اربعه از نظر خواهد گذشت. او اظهار ميكند: در تشخيص صحت يا عدم صحت حديث، از شيخ خود ابن الوليد پيروي كرده است و آنچه را او صحيح دانسته، به صحتش گردن نهاده و آنچه را كه صحيح ندانسته، او نيز بر صحت آن «صَح» نگذارده است. براين اساس آيا نميتوان گفت: شيخ صدوق در باور به قطعيت يا عدم قطعيت صدور روايات، از شيخ خود پيروي كرده و در نتيجه، همه آنچه را براي ابن الوليد قطعي الصدور بوده، در نزد شيخ صدوق نيز قطعيت صدور داشته است وگرنه، نه؟
صفحه 40/ درآمدي بر علم رجال/ آيتالله العظمي سيد ابوالقاسم خويي (ره)/ ترجمه عبدالهادي فقهيزاده/ موسسه انتشارات اميركبير/ چاپ دوم/ سال 1391/ 143 صفحه/ 2700 تومان
نظر شما