نويسنده كتاب «ترجمه، شرح و تحقيق شواهد الربوبيه ملاصدرا» گفت: بسياري از استادان حوزه علميه كه به عنوان مدافعان حكمت صدرايي شناخته ميشوند نقدهاي مهمي را بر اين فلسفه وارد كردهاند، اما متاسفانه دوستان از اين نقدها بيخبرند و ميپندارند كه استادان حوزه هر آنچه را كه ملاصدرا گفته است، بي چون و چرا بر چشم مينهند.-
عضو هيات علمي پرديس قم دانشگاه تهران، ادامه داد: اين اثر، عصاره هرم فلسفي ملاصدراست. او حدود هشتاد و سه اثر دارد و ميتوان گفت كه «شواهد الربوبيه» عصاره تمام آثار اوست.
وي «شواهد الربوبيه» را بيانگر سلوك فلسفي ملاصدرا دانست و گفت: اين كتاب، طرز سلوك فلسفي ملاصدرا را نشان ميدهد، اما متاسفانه تاكنون كمتر به اين موضوع توجه شده است. درباره فيلسوفي مانند ابنسينا ما تنها شاهد فكر فلسفي او در آثارش هستيم و سلوك فلسفي او در آثارش مشهود نيست. اما كتابهاي ملاصدرا در عين حال كه فكر فلسفي دارند، از نوعي سلوك فكري و فلسفي نيز برخوردارند. به بيان ديگر، در اين كتاب عقل و دل به موازات يكديگر قدم برداشتهاند.
كبير اين اثر را نسخهاي براي حكيم شدن خواند و گفت: اين كتاب صيرورت و شدن فلسفي را نشان ميدهد نه فقط بودن فلسفه. اين كتاب انسان را ميسازد، البته به شرطي كه همراه با مربي و معلم مطالعه و بررسي شود. تنها در اين صورت است كه ميتوان با خواندن اين كتاب فيلسوف شد.
نويسنده كتاب «عرفان و معرفت قدسي» با اشاره به معرفي منابع فكري ملاصدرا در اين اثر گفت: تلاش كردم منابع فكري ملاصدرا را كه تاكنون كمتر به آنها اشاره شده است، در اين كتاب معرفي كنم. در همين راستا بيش از 100 منبع شناسايي شدند.
وي با اشاره به ترسيم سير وجودي انسان در اين اثر گفت: سير كامل مبدا تا معاد به روشني در فلسفه ملاصدرا ترسيم شده است. اگر پاره خطي را در نظر بگيريم كه نقطه «آ» مبدا و نقطه «ب» معاد باشد، ملاصدرا ضمن تبيين اين دو نقطه، در حد فاصل آنها سيماي انسان كامل نبوي را با ديد معرفتي ترسيم ميكند، بنابراين در فلسفه او شاهد يك دور كامل نسخه انسان كامل، نسخه مبداشناسي و نسخه معادشناسي هستيم.
كبير اين اثر را براي فلسفههاي مسيحي و يهودي نيز مناسب دانست و گفت: اين كتاب به نوعي فلسفه دين ملاصدرا نيز هست و اين ويژگي عجيبي است كه در فلسفه ملاصدرا وجود دارد؛ يعني متن فلسفه او ميتواند به عنوان فلسفه دين نيز قلمداد شود و از حيث معرفتشناسي و دينشناسي هم مورد مطالعه قرار گيرد.
نويسنده كتاب «جستارهاي فلسفي» درباره چگونگي تشخيص اين سلوك گفت: سلوك فلسفي ملاصدرا در «شواهد الربوبيه» را ميتوان از دو عنصر شواهد ربوبي و مشاهد الوهي تشخيص داد. شاهد ربوبي، عقل حضوري است و مشهد الوهي قلب شهودي است، بنابراين عقل حضوري و قلب شهودي كد ورود به سلوك فكري ملاصدرا هستند. ذكر تعبير «منهج» در عنوان اين اثر نيز حاكي از آن است كه ملاصدرا قصد دارد در اين اثر، راه را به ما نشان دهد.
وي درباره اختلافنظرهايي كه درباره اثبات معاد جسماني ملاصدرا وجود دارند، گفت: متاسفانه افرادي كه جامع افكار ملاصدرا نيستند و به قولي دستكم سي سال در انديشه او غور نكردهاند، ايراداتي را به بحث معاد جسماني او وارد ميكنند. اين در حالي است كه بحث معاد جسماني و روحاني اين فيلسوف هم در «اسفار» و هم در «شواهد الربوبيه» كاملا آشكار است. چنين اظهارنظرهايي به اين دليل مطرح ميشوند كه تفسير حكمت متعاليه نزد عدهاي به روشني مطرح نشده است. همين افراد اگر استاد خوبي در فراگيري اين فلسفه داشته باشند، درخواهند يافت كه روشنترين بخش فلسفه ملاصدرا چهار عامل معرفت المعاد، معرفت المبدا، معرفت النبوه و معرفت الولايه است.
كبير تاكيد كرد: البته اين موضوع براي افرادي روشن است كه فلسفه ملاصدرا را همراه با استادي زبده فراگرفته باشند. تنها به اين جمله جلالالدين همايي بسنده ميكنم كه براي فهم حكمت صدرايي بايد حداقل بيست سال را نزد استادان كارآمد گذراند، اگرنه نميتوان به درستي فلسفه او را نقد كرد. به همين دليل است كه اين روزها بسيار شاهد نسبتهاي ناروا به ملاصدرا و آثارش هستيم. به اعتقاد من اين امر ناشي از نگاههاي كمعمق به فلسفه اوست.
عضو هيات علمي پرديس قم دانشگاه تهران بر ارايه نقد موثر و راهگشاي فلسفه صدرايي تاكيد كرد و گفت: نقدهايي كه آيتالله مطهري و آيتالله مصباحيزدي در حاشيه بر «اسفار» و «نهايه الحكمه» نوشتهاند از جمله نقدهاي موثر قلمداد ميشوند. همچنين نقدهاي رضا داورياردكاني، غلامحسين ديناني، آيتالله سعادتمصطفوي، ايزوتسو، هانري كربن و علامه طباطبايي بر حكمت متعاليه نيز درخور توجهند. نقد صحيح را از فردي برميآيد كه در فسلفه ملاصدرا جامع است.
كبير تاكيد كرد: ملاصدرا نيز از ناقدان مهم فلاسفه پيشين خود بود. بيشترين نقد او به ارسطو و ابن سينا اختصاص دارد. راه نقد هيچگاه بسته نيست اما اينكه چه فردي نقد كند مهم است. براي مثال عبدالكريم سروش فلسفه حكيم سبزواري را نقد كرد، اما خواندن اين نقد باعث شرمندگي ميشود، زيرا با خواندن آن متوجه ميشويم كه حكمت حكيم سبزواري براي سروش به خوبي جا نيفتاده است.
نويسنده كتاب «عارفان الهي و عرفان برتر» ادامه داد: مهم نيست كه يك استاد حوزه، فلسفه صدرايي را نقد كند يا استاد دانشگاههاي داخلي و غربي. ما پيرو قرآن هستيم و بر اساس كلام خدا، انسان بايد گفتارها، كرداها و رفتارهاي را به دقت بنگرد و نقد صحيح درباره آنها داشته باشد. چنين نقد بدون غرض و مرضي است كه سبب تكامل ميشود.
وي افزود: استادان حوزه علميه مانند آيتالله مصباحيزدي، آيتالله جواديآملي و آيتالله مطهري كه به عنوان مروجان حكمت صدرايي و فلسفه اسلامي شناخته ميشوند نيز نقدهاي مهمي بر حكمت متعاليه وارد كردهاند، اما متاسفانه دوستان از اين نقدها بيخبرند و فكر ميكنند كه استادان حوزه هر آنچه را كه ملاصدرا گفته است، بي چون و چرا بر چشم مينهند. در اين مساله بسيار به حوزويان ظلم شده است. ما حوزويان از نزديك شاهديم كه فلسفه ملاصدرا تا چه اندازه در حوزه نقد شده است.
كبير در پايان بر نقد همراه با احترام تاكيد كرد: غربياني مانند كربن و ايزوتسو فلسفه ملاصدرا را به نقد كشيدند، اما بزرگي صدرا و مكتب او را حفظ كردند بنابراين بايد ضمن نقد يك فيلسوف، شخصيت او را حفظ كنيم.
نظرات