ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
تفسير مثنوی با تقسيم صدرالمتألهين از نشئههای وجود
ملاصدرا در مبحث بیمرگی نفس در اين زمينه نظری دارد كه در ختم كلام، میتوان از آن به عنوان تفسيری بسيار شيوا برای درك بهتر سخن مولانا در جاويد نبودن شقی و جمعبندی مطالب استفاده كرد. صدرا ابتدا باورهای گوناگونی را كه درباره چيستی و چگونگی ماندگاری روح اشقيا دارد، ذكر و نقد میكند؛ او اِشكال اين نظرات را كه گاه اشقيا را همچون نيكان جاودان میدانند و گاه همچون اسكندر افروديسی آنها را پس از مرگ نابود و معدوم میخوانند، يا ديگرانی كه قائل به تناسخ اين گونه انسانها در بدن حيوانات پستترند، را اين میداند كه اين گونه افراد، وجود را تنها در دو نشئه و دو مرتبه حسی و عقلی منحصر میسازند. در نتيجه به نظر كسانی چون افروديسی، افرادی كه در مرتبه حسی مانده و حيات عقلی را به دست نياوردهاند، پس از مرگ نابود میشوند؛ زيرا هستی آنها مبتنی بر جسم است و عقلشان بالقوه مانده و به فعليت نرسيده است؛ بنابراين وقتی جسمشان از بين میرود نابود میشوند. از سوی ديگر، اين افراد نمیتوانند همچون نيكانی كه به روحيات عقلی دست يافته و عقلشان بالفعل گرديده است، جاودان بمانند. به نظر ملاصدرا وجود سه نشئه دارد:
ـ حسی؛
ـ خيالی؛
ـ عقلی.
صفحه 72/ حال پخته/ سيده زهرا حسينی/ انتشارات دفتر علم/چاپ اول/ سال 1391/ 236 صفحه/ 5000 تومان
نظر شما