شب نوزدهم ماه مبارک رمضان مصادف است با شب ضربت خوردن امیرالمومنین امام علی(ع)، به همین مناسبت کتابشناس حوزه دین و اهل بیت(ع) با مروری بر کتاب «اللؤلؤ الوهاج فی مناقب امیرالمؤمنین لیلة المعراج» که چهار سال پیش تالیف شده، القاب این امام را بررسی میکند.-
وی با بیان این نکته که در میان این همه آثار، برخی از آنها جنبه ابتکاری ویژهای دارند که به آنها ویژگی خاصی داده است، به بررسی تعدادی از مکتوبات خاص این حوزه میپردازد:
یکی از این کتابها که چهار سال از انتشار آن گذشته، و با وجود امتیازات خاص، شهرت چندانی نیافته، کتابی است که مناقب امیرالمؤمنین را از خلال سفرهای آسمانی پیامبر رحمت جویا میشود. کتاب «اللؤلؤ الوهاج فی مناقب امیرالمؤمنین لیلة المعراج» نوشته «سیدمحمد معلم» در سال 1429/ 1387 توسط کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین در مشهد مقدس منتشر شد و در 234 صفحه، 185 گزارش از سفرهای آسمانی پیامبر(ع) در معراج را بر اساس 117 منبع معتبر از آثار دانشمندان شیعه و سنی گرد آورد.
جنبههای ابتکاری کتاب و اعتبار شایان توجه منابع، مرا بر آن داشت تا از زاویه القاب امام علی(ع) به این کتاب بنگرم، القابی که خدای جان آفرین در ضمن سفرهای معراج پیامبر رحمت، امام نیکیها را بدان ستود. و کیست که نداند توصیف خداوند، برخلاف توصیف آدمیان، نه از سر اغراق و مبالغه، بلکه عین حق و ملاک حقیقت است.
در باب معراج و سفرهای آسمانی رسول خدا(ص) سخن فراوان است که در این مختصر نگنجد. در اینجا فقط به این نکته اشاره میشود که گزارشهای معتبر و موثق از این سفرهای منحصر پیامبر(ص) گنجینهای ارزشمند و بیبدیل از حقایق را در اختیار ما نهاده که رجوع به آنها میتواند به ما در بهسازی آیین و منش زندگی مدد رساند. البته گاه سایه گزارشهای نامعتبر از معراج بر بیان و قلم افتاده و گاه بیتوجهی به حقایق معتبر، این فرصت استثنایی کمال انسانی را از ما گرفته است.
باری، در این گفتار، با همین نگاه، رهتوشهای برای حقیقت، از این گنجینه بیمانند و بیشبها بر میداریم و به پاره ای از القاب اماممان مینگریم که خدایمان به او داده است. با این اشاره که توضیح مربوط به هر لقب نیز از متن حدیث برگرفته شده است:
1. امیرالمؤمنین. این لقب را خداوند منحصرا به علیبن ابیطالب داد و هیچکس حتی بزرگان معصوم را ـ پیش و پس از آن جناب ـ به این نام ننامید. (ص 27 و 53)
2. هادی. او هدایتگری است از جانب خدای مهربان که در دنیا آیین زندگی انسانی و در آخرت راه زیبای بهشت را به سپیدرویان در آن سرا مینمایاند. (ص 30)
3. ولیّ الله. کسی که به یک ولیّ خدا (در هر درجهای) اهانت کند، خداوند این اهانت را مصداق جنگ با خود دانسته است. پس از این مقدمه بالاترین مصداق عنوان ولیّ الله را امیرالمؤمنین میشناساند که جنگ با او همانند جنگ با خداست. (ص 78)
4. وصیّ رسول الله. خداوند در توضیح این ویژگی میفرماید: «هر پیامبری که میمیرد جانشینی از خاندان خود بر جای مینهد، بهجز عیسیبن مریم که بازماندهای ندارد و وصیّ او شمعون الصفا است. وصیّ پیامبر نیز امام علی است.» (ص 67). وصایت امام علی علیهالسلام، امر مستقیم خداوند به پیامبرش بود. (ص 108 و 111) نه انتخاب یا چند تن و حتی انتخاب شخصی پیامبر.
5. خیر الاوصیاء. یعنی بهترین جانشین در میان جانشینان پیامبران، چرا که جانشین برترین پیامبر است. (ص 112). این ویژگی با تعبیر «افضل الوصیین» (ص 200) و «سیدالاوصیاء» (ص 209) نیز آمده است.
6. مبتلی به. یعنی بزرگمردی شاخص که مردم به وسیله او آزموده میشوند. و اگر او نمیبود، پیروان خدا و رسولش از ظلمتپرستان و دشمنان خاندان نور شناخته نمیشدند. آن بزرگوار شاخصی آشکار برای تمیز مومن از منافق است.(ص 53و 122و 125 و 137). او رایت هدایت برای امت است (ص 209) بهگونهای که اگر تمام مردمان بر پیروی از او همداستان بودند، خداوند هرگز جهنم را نمیآفرید.(ص 138)
7. قائد الغرّ المحجّلین. یعنی پیشوای سپیدرویان در روز جزا. آنان که در دنیا بهراستی پیروی از او کردند و او را امام خود دانستند، در قیامت چهرهای نورانی دارند.(ص 50 و 91)
8. معصوم. یعنی کسی که خدایش او را از هر خطا و لغزش باز داشته است. (ص 88)
9. مظلوم. این صفت به دلیل ستمهایی است که به دست و زبان و قلم برحضرتش روا میدارند و سرانجام او را ناجوانمردانه به شهادت میرسانند. (ص 96). نه تنها خودش که دو فرزند و جانشینش ـ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ـ نیز این مظلومیت را از پدر به ارث بردند و به دست امت ناسپاس نمکناشناس به شهادت رسیدند. (ص 153)
10. قسیم الجنة و النار. اوست تقسیمکننده مردمان برای ورود به بهشت و دوزخ(ص 97) و این در روز جزاست که در آن، سیرت بر صورت غالب است و باطن آدمیان آشکار میشود، بر خلاف دنیا که در آن، ظاهرسازی و دروغنمایی سکه رایج است.
11. سفینه. کشتی نجات امت مانند کشتی نوح پیامبر علیهالسلام که هر کس در آن نشست به نجات میرسد، وگرنه هلاکت سرنوشتی است که برای خود برمیگزیند (ص 102)
12. عبدالله. بزرگترین افتخار امیرالمؤمنین، همانگونه که بزرگترین مدال افتخار پیامبر(ص) نیز بود.(ص 117). امیرالمؤمنین(ع) خود در باب این لقب اشاره دارد که تمام نعمتهای او، از ناحیه خدای ربالعالمین است. اگر همه آن نعمتها را از او بگیرد، بر او ستم روا نداشته و اگر بر آنها بیفزاید، به فضل و رحمت خود عمل کرده که بدان بسی سزاوار است (ص 128). بدین سان معنای صفت دیگر او را مییابیم؛ «المقرب من ربه» آن که مقرب درگاه ربوبی است (ص 169)
13. الفتی الهاشمی. یعنی جوانمرد بنیهاشم که داستانهای جوانمردی او ـ که از زبان راستان نقل شدهاند ـ زینتبخش صفحات تاریخاند. ( ص 140 و 144). بهراستی باید گفت: لا فتی الا علی... .
14. عضد رسول الله. یعنی بازوی توانمند رسول خدا(ص)، همانگونه که خدای بزرگ پیامبر دیگر خود حضرت موسی(ع) را به وسیله برادرش هارون مدد رسانید و او را بازوی موسی شناسانید و خطاب به او فرمود: «سنشد عضدک باخیک؛ بهزودی بازوی تو را به وسیله برادرت توان میدهیم» (ص 145)
15. کرّار غیر فرّار. یعنی مهاجمی که هرگز نمیگریزد. (ص 145). برگهای تاریخ گواه روشن این حقیقت است.
16. خلیفة رسولالله. جانشین پیامبر(ص) که مانند آن بزرگ، قرآن را به مردم میآموزد و در اختلافهایی که بر سر تفسیر آن پیش میآید، بیان صحیح الهی را به انسانها باز میگوید. (ص 155)
نظر شما