منتقدان جلسه نقد کتاب «چشماندازهاي كلامي در باب خداوند و زيبايي» با اشاره به اشتباهات فاحش ترجمهای و ویرایشی این اثر بیان کردند که برای فهم درست این کتاب باید انگلیسی دانست و متن اصلی آن را مطالعه کرد.-
کتاب «چشم اندازهای کلامی در باب خداوند و زیبایی» سه مقاله دارد که به ترتیب عبارتند از «زیبایی و نفس» نوشته جان میل بنک، «زیبایی خداوند» نوشته گراهام وارد و «هنر به تصور درآوردن خداوند در میان متحیران و کلبی مسلکان» نوشته ادیت ویشوگرود.
موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن) فرهنگستان هنر کتاب «چشم اندازهای کلامی در باب خداوند و زیبایی» را در 128 صفحه و بهای سه هزار و 500 تومان منتشر کرده است.
هاشمنژاد در ابتدای این نشست گفت: عنوان گویایی برای مقاله نخست کتاب انتخاب نشده است. این مقاله که «رابطه بین نفس مدرک و امر ادراک شونده» نام دارد به مقایسه این موضوع در فلسفه ارسطو و مرلوپونتی میپردازد و در واقع یک مقاله معرفتشناسانه است و زیباییشناسانه در حاشیه آن قرار می گیرد. مقاله سوم نیز به امر والا میپردازد، لکن از دو منظر کلبیون و شکاکان. این مقاله نکات قابل تاملی دارد و نمیتوان گفت بیاستفاده است. ما در متون فلسفی خودمان جا برای کار کردن درباره امر والا داریم که البته تاکنون کار نشده است.
سپس محمودیفقیهی گفت: نکته اصلی درباره نقد کردن این است که نقد یک چیز به معنای بیان بدیهای آن نیست. همین که این جلسات نقد با هزینه دولتی برگزار میشوند نشان از اهمیت کتاب دارد، اما این کتاب اشکالاتی نیز دارد که باید برطرف شوند.
وی به طرح نقدهایش پرداخت و گفت: مسالهای که برایم مطرح شد، استفاده از عنوان کلامی در عنوان کتاب است. استفاده از نام کلامی برای الهیات مسیحی شاید چندان مناسب نباشد، زیرا کلام به اعتقادات مسلمانان میپردازد ولی الهیات مسیحی تمام مباحث خدامحور را در مسیحیت شامل میشود. من به جای واژه کلامی در عنوان این اثر، عنوان خداشناختی را انتخاب میکردم، زیرا نمیتوان فسلفه دین مسیحیت را در قالب مفهوم کلام گنجاند.
محمودیفقیهی ادامه داد: مطلب دوم اینکه این کتاب اصلا برای چه مخاطبی نوشته شده است. این اثر مخاطبی کاملا خاص و محدود دارد. برای مثال اگر مخاطبان این اثر دانشجویان دکترای فلسفه و الهیات باشند، این سوال مطرح میشود که آیا اساسا ترجمه این اثر لازم است، زیرا دانشجویان دکتری نباید ضرورتی برای ترجمه داشته باشد. اما اگر بپذیریم که این کتاب عملا جز از راه ترجمه امکان ورود به ایران را ندارد، سادهترین سوال این است که چرا این کتاب با توجه به محتوای سنگین و بعضا پیچیده که فهم آن نیازمند درک مبانی مسیحیت است، فاقد اشارات روشنگرانه برای مخاطبان گستردهتر میبینیم، اما متاسفانه در این کتاب ضعف شناخت مخاطب مشهود است.
وی افزود: مساله بعدی فقدان مقدمه مترجم است. من خواننده انتظار دارم مترجم کتاب نویسندگان آن را به من معرفی میکرد.
سپس هاشمنژاد گفت: هيچ ارتباطي ميان عنوان كتاب و مقاله نخست كتاب وجود ندارد، البته اين ارتباط را ميتوان تا اندازهاي ميان عنوان كتاب و مقالات دوم و سوم برقرار كرد.
وي به طرح بحث زيبايي و خداوند پرداخت و گفت: مهمترین موضوع در اين بحث اين است كه وقتي زيبايي را به خداوند نسبت ميدهيم، مقصود ما از زيبايي چيست، در حالي كه نويسندگان كتاب به اين موضوع مهم پاسخ ندادهاند. در متون ديني ما نيز زيبايي به خداوند نسبت داده شده است، اما نكته اينجاست كه ما بايد مقصودمان را از آن زيبايي كه به خدا نسبت ميدهيم روشن كنيم. زيبايي را آنگونه كه در اين دنيا معنا ميكنيم نميتوانيم به خداوند نسبت دهيم، بلكه ميتوان اينگونه گفت كه تجليات خداوند زيباست. همچنين ميان صفات خداوند تناسب وجود دارد و اين تناسب نیز زيباست. اين موضوع، بحث اصلي در باب زيبايي و خداوند است كه در اين اثر اشارهاي به آن نشده است.
هاشمنژاد به يكي ديگر از ضعفهاي كتاب اشاره كرد و گفت: اين اثر براي ايرانيان مسلمان ترجمه شده است، به همين دليل بهتر بود هنگامي كه نويسندگان واژه خداوند را براي مسيح به كار ميبرند، اين موضوع در ترجمه فارسي تذكر داده ميشد. همچنين در صفحه 58 اين كتاب واژه «خاوند» براي واژه انگليسي lord به كار رفته است، در حالي كه مترجم در اينجا دچار واژهسازي شده است كه اين كار سبب ابهام متن و بدفهمي آن ميشود. واژهسازي حساب و كتابي دارد و به همين سادگي نيست.
سپس آسیابانی، دبیر نشست گفت: از بحثهای اساسی دوره پسامدرن شکستن کلانروایتهاست. در این دوره دین و خداوند ممکن است به عنوان یک کلانروایت مطرح شوند. حال چگونه ممکن است در دوره پسامدرن به الهیات و خدا برسیم؟
محمودیفقیهی در پاسخ به این سوال گفت: این کتاب نیز در واقع غمنامهای برای فراموشی زیبایی خداوند است. هر سه نویسنده این اثر تاکید دارند که باید به اصول قرن هشتمی برگردیم که افرادی عالم و روشنبین وجود داشتند، افرادی که اکنون با فقدان آنها روبهروییم.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: آقاي هاشمنژاد به واژه خداوند در صفحهاي از اين كتاب اشاره كرد كه براي مسيح به كار رفته است، در حالي كه گمان ميكنم مقصود نويسنده از خداوند در اين بخش از كتاب، مسيح به آن معنايي كه ما فكر ميكنيم نيست. مقصود او همان خداوندی است كه در مسيح تجسد يافته. از ياد نبريم كه مسيحيت بر مبناي تجسد است، برخلاف اسلام كه تجسدگريز است. ميتوانيم با اغماض بگوييم كه نويسندگان اين كتاب نيز در بسياري از موارد به خدايي غير از خداي ما اشاره نميكنند.
این مترجم تاكيد كرد: به هر حال مقصود نويسنده از خداوند چه آن را در مسيح مجسد بداند و چه نداند، اشكالي در اصل مطلب به وجود نميآورد.
محمودیفقیهی با اشاره به واژهگزينيهاي مترجم اين اثر گفت: برخي از اين واژهگزينيها مانند واژه «خاوند» كه آقاي هاشمنژاد به آن اشاره كرد، درست است، اما بهتر بود كه در اين كتاب كه متن آن دشواريهاي زيادي دارد به كار برده نميشد. مترجم اين اثر در بسياري از موارد در حد مترجم باقي مانده است. من براي فهم اين اثر متن انگليسي آن را خواندم نه فارسي آن را. مترجم كتاب دانش خوبي در حوزه مباحث اين كتاب دارد، اما بايد با دقت بيشتري دست به ترجمه اين اثر ميزد.
هاشمنژاد: از آن زمان که مسیحیت دچار تحریف شد، متألهان مسیحی تصور روشنی از تبیین رابطه عیسی با آفریدگار ندارند. عدم وجود این تبیین روشن از رابطه خدا و عیسی، یکی از دلایل افول کردن دین در غرب است. به دلیل همین امر، در این اثر نیز واژه «خدا» برای مسیح استفاده شده است.
سپس محمودیفقیهی گفت: طبیعتا مسیحیت هرچند غلط، مسیح را تجسم خدا میداند. اگر این فرضیه را بپذیریم که مسیح، تجسم خدا روی زمین است، میتوانیم استفاده واژه خداوند را برای مسیح بپذیریم.
هاشمنژاد بار دیگر با تاکید بر نادرستی اعتقاد مسیحیان در خدا دانستن مسیح، این اعتقاد را شرکآلود دانست و گفت: من بارها با کشیشان ساکن واتیکان گفتوگو کردهام، آنها با یقین کامل مسیح را پسر خدا میدانند. تا روزی که نپذیرند که عیسی نیز مانند ابراهیم و موسی پیامبر خداست، نمیتوانیم بگوییم که آنان از عقیده مشرکانه خود عدول کردهاند. البته در میان مسیحیان نیز موحدانی مانند نیوتن وجود داشتهاند که عیسی را پیامبر خدا میدانستند نه پسر او.
محمودیفقیهی در ادامه، به ویرایش نامناسب این اثر اشاره کرد و گفت: این اثر ویراستار علمی دارد، اما ما از یاد بردهایم که ویراستاری یک کار تخصصی است و تنها به رعایت نقطه و ویرگول ختم نمیشود. مترجم کتاب برای استفاده از معادلهای عین، شیء و ابژه به یقین نرسیده است و متاسفانه این ضعف در ویرایش نیز تصحیح نشده است. ساختار جملات این اثر کاملا انگلیسی است، در حالی که ساختار یک جمله انگلیسی درست عکس ساختار جمله فارسی است. اگر یک فارسیزبان قصد مطالعه این اثر را داشته باشد، بهتر است انگلیسی بداند و متن اصلی اثر را مطالعه کند.
سپس هاشمنژاد به تعارضهای معنایی کتاب اشاره کرد و گفت: به نظر من مقالات اول و سوم این کتاب قابل فهم نیستند، مگر اینکه متن انگلیسی آن خوانده شود. اما به هر حال هر اندیشهای که در قالب چارچوبهای اخلاقی باشد و وارد کشور ما شود خوب است، حتی اگر کفرآمیز باشد.
نظر شما